نقدی بر فیلم سینمایی اتاقک گلی
ماجرای عاشقانهای که سال ۶۷ وسط جنگ و در دل کوههای کردستان ایران اتفاق میافتد، بهمن سال ۴۰۱ در جشنواره چهل و یکم فجر به نمایش درآمد. «اتاقک گلی» اولین فیلم بلند سینمایی از محمد عسگری است. کارگردانی که ابتدا، دومین اثر بلندش یعنی «آسمان غرب» در سینما به نمایش درآمد.
اولین پروژه محمد عسگری به علت آشوبهای ایجاد شده در سال 1401 و مسائل امنیتی با مشکلاتی نیز همراه شد. عوامل فیلم نمیتوانستند از اسلحه و فشنگهای واقعی استفاده کنند. گرچه این موضوع بر کیفیت سکانسهای اکشن، تأثیر گذار بوده است اما با این وجود «اتاقک گلی» در جشنواره چهل و یکم در 11 بخش کاندید دریافت سیمرغ شد.
اگرچه فیلم ابتدا خیلی کُند پیش میرود اما به خوبی تغییر ریتم میدهد و مخاطب را نگه میدارد. فیلم پلات عاشقانهای است که به دور از جنگ در حال رقم خوردن است. در فضایی که ادمها میدانند جنگ شده اما به آن اهمیتی نمیدهند تا اینکه جنگ سراغ آنها میآید.
پرده اول فیلم از خواستگاری آغاز میشود و از همین جا شخصیت اصلی فیلم به ما معرفی میشود. نکته دیگر فیلم، پرداخت خوب از جغرافیا است. ما صرفا با یک لوکیشن فیلمبرداری مواجه نیستیم. بلکه سعی شده روستا و اتاقک در فیلم، شخصیت داشته باشند. به عنوان مثال عشق بین شاهو و خزال، عشقی برای همان روستا و جغرافیا است. این به خوبی در حجب و حیای میان دو شخصیت دیده میشود.
«اتاقک گلی» فیلمنامهای نسبتا خوب دارد که میتوانست از این بهتر باشد. شاید مهمترین نکته فیلمنامه، سوژه خوبی است که انتخاب شده. شخصیتپردازی خوبی هم روی نقش اصلی فیلم یعنی شاهو با بازی تورج الوند صورت گرفته. شاید بتوان نقطه ضعف فیلنامه را در شخصیتپردازی درست و معرفی منافقین دانست. اتفاقی که در فیلمهای دیگری مانند «سرهنگ ثریاا» و «ماجرای نیمروز 2» دیده میشود. انگار که فیلمسازان، شناخت مخاطب از منافقین را از پیش، محفوظ میدانند و به سمت آن حرکت نمیکنند. همین موضوع باعث میشود که همچنان نسل جدید ما شناخت درستی از جنایتهای این گروهگ تروریستی نداشته باشند.
فیلم به خوبی توانسته ارتباط بین مردم و رزمندگان را نشان دهد. از طرفی پلانهای خوبی هم دارد که اتحاد بین مردم و بسیجیها و جانفدایی آنها برای مردم به خوبی به تصویر میکشد. شاید همین اتفاق، باعث تمایز «اتاقک گلی» از «ماجرای نیمروز2» باشد. صراحت روایت واقعیت به دور از اینکه بخواهد مانند محمدحسین مهدویان، یکی به نعل و یکی به میخ بزند.
شاید بتوان مشکل اصلی و نقطه ضعف فیلم را جلوههای ویژه آن دانست. اگرچه شرایط امنیتی ایجاد شده در سال 1401 و در زمان ساخت فیلم، تا حدودی اثرگذار بوده. اما فراتر از آن، در بسیاری از سکانسهای جنگ، میزانسنها و منطق حاکم بر جنگ رعایت نشده و مخاطب نمیتواند درک درستی از صحنه نبرد داشته باشد.
نوع انتخاب بازیگران و عدم حضور سلبریتی برای فیلم نیز نشان میدهد که «اتاقک گلی» قرار نبوده یک فیلم پر هزینه باشد. البته این عدم استفاده از سلبریتی به شخصیتپردازیها بیشتر کمک کرده است. به عنوان مثال ما بیشتر شاهو را میبینیم نه صرفا بازیگر و سلبریتی آن نقش را.
«اتاقک گلی» با وجود حرف مهمی که برای زمان حال دارد اما در اکران مهجور ماند. براساس اعلام سامانه سمفا، این فیلم از ۱۵ مرداد ماه تنها در 146 سالن به نمایش درآمده است. سانسهای این فیلم نیز پس از گذشت یک ماه و نیم از شروع اکران تنها 924 سانس بوده است. به نوعی میتوان گفت که «اتاقک گلی» توسط سینماداران در حال قربانی شدن است. این در حالی است به وضوح این فیلم از نظر کیفیت و ساخت فیلم از دیگر آثار در حال اکران مانند «زن و بچه» یا بسیاری از کمدیها ضعیف این روزها بهتر است.
گرچه فیلم برای امروز نیست و سه سال پیش ساخته شده. اما به صورت کاملا ناخودآگاه، وضعیت امروز ایران را تداعی میکند. از این جهت، اتاقک گلی یک اتفاق ساده مانند دیگر فیلمها نیست و از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرفی صحنههای نمادین و عمیق نیز کم ندارد و فیلم صرفا یک روایت خطی و ساده از عملیات مرصاد نیست. فیلم در بیان حقایق، ترس ندارد. برخلاف برخی فیلمها مانند «ماجرای نیمروز2»، به صراحت بیان میکند که بسیجیها، سپاه و ارتش و جمهوری اسلامی است که مدافع این مردم است. سعی نکرده است که هر دو را خاکستری کند، بلکه با صراحت حرفش را میزند.