ضربه تاریخی بر پیکر بی‌جان هژمون

جهان در یک گذار تاریخی بی‌سابقه قرار دارد. نشانه‌های این تحول را می‌توان در شکاف بنیادینی مشاهده کرد که اخیراً در شورای امنیت سازمان ملل، نماد نظم لیبرال پس از جنگ جهانی ظاهر شده است. اقدام مشترک روسیه و چین در اعلام پایان قطعنامه ۲۲۳۱، تنها یک اختلاف دیپلماتیک نیست، بلکه “ضربه کاری و عملی” به نظم حاکم است که توسط دو قدرت هسته‌ای و عضو دائم این شورا وارد آمده است. این واقعه، نقطه عطفی در فروپاشی تدریجی نظم تک قطبی تحت رهبری آمریکا و تولد یک نظم چندقطبی است.
۱. زلزله در شورای امنیت و ظهور نظم چندقطبی
برای نخستین بار، دو عضو دائم شورای امنیت، روسیه و چین به طور رسمی و مشترک قطعنامه‌ای مهم شورای امنیت سازمان ملل متحد(قطعنامه ۲۲۳۱) را پایان‌یافته اعلام کردند و بازگشت تحریم را غیرقانونی می دانند، در حالی که سه عضو دائم دیگر، آمریکا، بریتانیا و فرانسه با این دیدگاه مخالف هستند و بازگشت تحریم ها را قانونی می دانند. این رویداد، یک “اختلاف اساسی و بنیادی” را در قلب نهادی نشان می‌دهد که قرار بود نگهبان و حافظ نظم بین‌المللی باشد.
این اقدام در بستر یک تقابل ژئوپلیتیک گسترده‌تر رخ داده است. از یک سو، قدرت‌های غربی در تلاش برای حفظ هژمونی خود هستند، به طوری که اسناد راهبردی آنها به صراحت بر “ضرورت حفظ و افزایش فاصله قدرت آمریکا با سایر کشورها و ادامه رهبری جهانی” تأکید دارد . از سوی دیگر، یک محور قدرتمند متشکل از روسیه، چین،ایران و متحدان منطقه‌ای آنها در حال شکل‌گیری است که نه تنها این هژمونی را به چالش می‌کشد، بلکه نهادهای موازی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای را برای مدیریت نظم نوین جهانی بنا می‌کنند .
۲. جایگاه بزنگاهی ایران: از حاشیه به کانون تحولات
در این برهه حساس تاریخی، ایران در موقعیت بی‌نظیری برای ایفای یک نقش ترازیابی و تعادل‌بخش قرار دارد. این نقش را می‌توان در چند محور خلاصه کرد:
کاتالیزور نهادهای جدید: ایران می‌تواند با مشارکت فعال در نهادهای نوظهوری مانند بریکس، نه تنها به عنوان یک عضو، بلکه به عنوان یک طراح و پیشران در تدوین قواعد و هنجارهای جدید نظم بین‌المللی عمل نماید.
الگوی “مقاومت به مثابه یک نرم افزار”: رویکرد ایران در برابر فشارهای خارجی می‌تواند به عنوان یک نرم افزار قدرتمند برای دیگر کشورهایی باشد که به دنبال حفظ حاکمیت و عزت خود در برابر نظام سلطه هستند. این نرم افزار، قدرت خود را در تحولات کنونی به خوبی نشان داده است .
۳.وابستگی به نظم فرسوده: یک هشدار است
در چنین بزنگاه تعیین‌کننده‌ای، هرگونه تلاش برای بازگشت به پارادایم قدیم و پیوستن به نظم قبلی، یک اشتباه راهبردی و بی‌توجهی به درس‌ها و عبرت های تاریخ است. این اشتباه را می‌توان با چند استدلال اثباتی به چالش کشید:
شکست ذاتی پارادایم برجام: تجربه برجام به وضوح نشان داد که تعامل در چارچوب نظم غرب‌محور، زمانی که طرف مقابل به صراحت به دنبال “حفظ و افزایش فاصله قدرت خود با سایر ملتها” است، نمی‌تواند به امنیت و منافع ملی پایدار منجر شود . بازگشت به چنین پارادایمی، نادیده گرفتن این تجربه تاریخی گران‌بهاست.
تشخیص نادرست “جاهلیت ساختاری”: وابستگی به نظم قبلی، ناشی از تشخیص نادرست ماهیت این نظم است. این نظم، صورتی مدرن از “جاهلیت ساختاری” است که با ادبیات فریبنده، خشونت و نسل‌کشی را توجیه می‌کند . همکاری با چنین نظمی، به منزله سکوت در برابر ظلم و پذیرفتن قواعد یک بازی تحریف‌شده است.
تکرار فاجعه “جامعه ملل”: تاریخ به ما می‌آموزد که وقتی نهادهای بین‌المللی نتوانند اختلافات اساسی قدرت‌های بزرگ را مدیریت کنند، در آستانه فروپاشی قرار می‌گیرند. شکاف کنونی در شورای امنیت، می تواند پیشران همان “اختلاف اساسی” است که پیش‌درآمد فروپاشی جامعه ملل بود. سرمایه‌گذاری بر روی یک نهاد در حال فروپاشی، یک اشتباه استراتژیک فاجعه‌بار است.
غفلت از ظهور نرم افزار “مقاومت”: در حالی که جهان در حال گذار به سمت چندقطبی‌شدن است، اصرار بر پیوستن به نظم تک قطبی قدیم، به معنای نادیده گرفتن قدرت نرم افزار “مقاومت” است. این مقاومت است که امروزه در صحنه جهانی “قدرت خود را نشان می‌دهد” و می‌تواند مبنای مشارکتی مبتنی بر عزت و احترام متقابل در نظم نوین باشد .
۴. جمع‌بندی و چشم‌انداز راهبردی
اقدام روسیه و چین در شورای امنیت، یک تغییر پارادایمیک در نظام بین‌الملل است. این رویداد تأیید می‌کند که دوران انحصارگرایی غربی به پایان رسیده و جهان به سمت نظمی چندقطبی، هرچند پرتنش، در حرکت است. در این گذار تاریخی، ایران با دراختیار داشتن موقعیت ژئوپلیتیک منحصر به فرد و تجربه ارزشمند “مقاومت” در برابر فشارها، این فرصت را دارد که از یک بازیگری که صرفاً در پی یافتن جایگاهی در نظم قدیم بود، به معمار فعال نظم نوین جهانی تبدیل شود.
آینده از آن کشوری است که بتواند واقعیت‌های جدید ژئوپلیتیکی را به درستی تشخیص دهد، بر اساس منافع و ارزش‌های خود عمل کند، و با درایت، در شکل‌دهی به نهادها و قواعد نظم در حال تولد مشارکت نماید. هرگونه تعلل و بازگشت به ذهنیت وابستگی به نظم فرسوده، نه تنها یک اشتباه تاریخی، بلکه به معنای از دست دادن این “فرصت طلایی” برای تعیین سرنوشت در عرصه جهانی خواهد بود.

مقالات مرتبط

نظم راکد

به گزارش نشریه فارن افرز در 21 اکتبر 2025 «29 مهر 1404»:…

روسیه آماده گسترش روابط با ایران در همه زمینه ها است

به گزارش مدرن دیپلماسی در 20 اکتبر 2025 «28 مهر 1404»: روسیه…

پایان 2231؛ نقطۀ عطفی در برنامه هسته‌ای ایران !؟

به گزارش الجزیره در 20 اکتبر 2025 «28 مهر 1404»: یک دهه…

دیدگاهتان را بنویسید