گزارشی از رای الیوم در 17 دسامبر2025 (26 آذر 1404):
چطور ممکن است دیپلماسی فعلی سابقه حمایت ایران از لبنان و مردمش در سخت ترین دوران را نادیده بگیرد در دورانی که سیاست خارجی با واکنش ها و صف بندی های آنی هدایت می شود به نظر می رسد حافظه دیپلماتیک لبنان در حال گذراندن آزمون سختی است. البته این آزمون بیش از آنکه برای پی بردن به میزان درک حافظه یاد شده باشد، برای پی بردن به میزان گرایش بیروت به کنار گذاشتن تاریخ و واقعیت ها در اولین نقطه عطف سیاسی خویش است.
بحران اخیر در روابط بین لبنان و جمهوری اسلامی ایران و امتناع از پذیرش استوارنامه سفیر جدید ایران را نمی توان صرفا به عنوان یک مسئله، پروتکل یا یک اختلاف اداری محدود نادیده گرفت؛ زیرا این امر اساسا نمایانگر بی توجهی عمدی یا بی تفاوت ماندن نسبت به سابقه طولانی حمایت و همبستگی و گرایش سیاسی است که به دنبال تغییر موقعیت لبنان به خارج از بافت تاریخی نه واقع بینانه آن است.
ایران طی چند دهه گذشته یکی از برجسته ترین حامیان لبنان در تاریک ترین دوران آن بوده است. این حمایت بر اساس منافع سیاسی محدود صورت نگرفته بلکه بر اساس این درک شکل گرفته که مقاومت لبنان بخش جدایی ناپذیر مقاومت منطقه در برابر اقدامات تجاوزکارانه مستمر رژیم صهیونیستی و اعمال فشار خفقان آور از سوی نهادهای بین المللی هست. این حمایت هرگز پنهان نبوده و به هیچ گروه، فرقه یا حزبی محدود نشده است؛ این حمایت ابعاد اقتصادی، انسانی و اخلاقی آشکاری را در بر گرفته که مردم لبنان در جنوب، دره بقاع، حومه جنوبی بیروت و خود بیروت و همچنین بیمارستان ها، سازمان های امدادی و بخش های حیاتی شاهد آن بوده اند.
پس از هر یک از اقدامات تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی، ایران جزو اولین کشورهایی بود که همبستگی سیاسی کامل خود را با لبنان اعلام کرد و یکی از معدود کشورهایی بود که حرف خود را با عمل هماهنگ کرد. ارتش لبنان نهادی است که ضرورت و نقش ملی آن از سوی مردم لبنان پذیرفته شده و تهران طی سال ها بارها و بدون هیچ پیش شرطی سیاسی اعلام شده ای با هدف تقویت توانایی آن در حفاظت از حاکمیت لبنان پیشنهاد تسلیح و تجهیز آن را داده است.
در حالی که برخی تلاش می کنند رابطه ایران و لبنان را محدود به یک فرقه یا حزب واحد نشان دهند ؛واقعیت ها به وضوح این ادعا را رد می کنند. ایران با بخش های مختلف جامعه لبنان از جمله سنیها،شیعیان ،دروزی ها و مسیحیان پیوندهای سیاسی فرهنگی و مذهبی برقرار کرده است .علاوه بر این علمای دینی روشنفکران و دانشگاهیان لبنانی با پیشینه های متنوع در کنفرانس های علمی و فرهنگی برگزار شده در ایران شرکت کردند. پذیرش و استقبال از هیئت های مختلف رسمی و مردمی لبنان در ایران نمایانگر رویکرد باز در پیش گرفته شده از سوی تهران است که جایگاه لبنان را در سطح یک طائفه خاص کاهش نداده است.
از نظر دیپلماتیک رابطه ایران و لبنان هرگز یک رابطه حاشیه ای یا فرعی نبوده و نیست. کافی است به یاد بیاوریم که عدنان منصور سفیر سابق لبنان در تهران بعدها به عنوان وزیر امور خارجه لبنان برگزیده شد و همین امر خود نشان دهنده اهمیت این سفارت و اهمیت رابطه با ایران در مراحل پیشین سیاست خارجه لبنان است. آیا آن رابطه در آن زمان باری بر دوش لبنان بود؟ یا با ذهنی تیزبین چشم اندازی بلندمدت و رویکردی خردمندانه مدیریت می شد. در سطح بشردوستانه نمی توان رنج و عذاب مجتبی امانی سفیر سابق ایران در بیروت را نادیده گرفت. او در عملیات انفجار پیجرها شکل گرفته توسط رژیم صهیونیستی مجروح شد و با وجود جراحات شدید از ناحیه دست و چشم قبل از بازگشت به لبنان در ایران تحت درمان قرار گرفت. حادثه صرف نظر از جزئیات آن، جوهره حضور ایران در لبنان را در بر می گیرد و نشان داد ایران در لبنان در درون خطر حضور دارد و حضورش صرفا در حاشیه صدور بیانیه ها نیست.
آنچه امروز واقعا نگران کننده است صرفا یک مرحله دیپلماتیک سرد گذران نیست بلکه گفتمان همراه آن است که به وضوح نشان می دهد برخی از مقامات لبنانی روابط بین الملل را به عنوان یک موضوع داخلی که در معرض مانورهای سیاسی بی ارزش قرار دارد، یا به عنوان یک اعتبار خارجی که باید به یک طرف یا طرف دیگر ارائه شود، حتی اگر بهای آن تحریف کل تاریخ روابط و فداکاری ها باشد تلقی می کنند.
یوسف رجی وزیر امور خارجه با هر نام و سمتی نه متولی تاریخ و نه نگهبان حافظه مردم لبنان است او یک مامور سیاسی است ،که برای یک دوره محدود خدمت می کند. او خواهد رفت اما حقایق باقی خواهند ماند. بسیاری از وزرا تغییر کرده اند، دولت ها عوض شده اند و شرط بندی ها رنگ باخته اند؛ اما آنچه ثابت مانده این است که روابط بین ملت ها را نه می توان از طریق قطع روابط مدیریت کرده و نه می توان با یک تصمیم اداری یا یک هوسرانی سیاسی زودگذر آن را از بین برد.
ایران همچنان یک قدرت منطقه ای تاثیرگذار خواهد بود و لبنان همچنان به دوستان واقعی نیاز خواهد داشت؛ که در مواقع محاصره و اقدامات تجاوزکارانه آن را رها نکنند. در نتیجه ممکن است برخی در مسدود کردن روابط، به تاخیر انداختن اعتبارنامه سفرا یا ارسال سیگنال های منفی به اینجا و آنجا موفق شوند؛ با این تصور که این کار پایتخت های تصمیم گیرنده را راضی می کند، یا درها را به روی لطف خارجی می گشاید؛ اما آن ها قادر نخواهند بود خاطره مردم ستمدیده را که رنج می برند، اما به خوبی می دانند که چه کسی در کنارشان ایستاد وقتی تنها ماندند و چه کسی در اولین آزمون آنها را رها کرد پاک کنند؛ زیرا پست و مقام مسئولیت ها گذرا هستند و فقط روابط بنا شده در مواقع سخت و دشوار پایدار می مانند.

