نگاهی به روز دانشجوی پرحاشیهی دولتیها:
تصویری که در 16 آذر 1404 توسط دولتیها ارائه شد به نوعی آشکارساز تناقضی عمیق بین حرف و عمل جریانی است که با شعار گفتوگو خود را به جامعه معرفی کرده ولی هر موقع زمان عمل فرا میرسد به نحوی از انجام، شانه خالی میکند. از عدم پذیرش دعوت توسط وزرا تا پذیرش و عدم حضور تا جلسات پرحاشیه. آقای میدری که اخیرا در نامهای خطاب به دانشجویان گفته بود به «استقبال 16 آذر» برویم. ایشان که قرار بود میهمان دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی(ره) باشند، برخلاف ادعای خود حاضر به حضور در جایگاه پاسخگویی به دانشجویان حاضر نشدند تا دانشجویان را به دنبال خود بکشانند. دانشجویان دانشگاه علامه که به دنبال سوالات خود در خصوص عملکرد وزارت کار بودند در روز سهشنبه 18 آذر در مقابل این وزارتخانه تجمع کرده و همراه با بیان مطالبات خود به عدم رفتار آقای وزیر اعتراض کردند.
در مورد مشابهی، معاون حقوقی رئیس جمهور نیز در دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی حضور نیافت تا دانشجویان این دانشگاه را میهمان تریبونی بیسخنران کند. به گفته دانشجویان ایشان شرط عدم حضور رسانهها را به میان آورده بودند و سپس از حضور در جلسه انصراف دادند. در یکی از دست نوشتههای دانشجویی عنوان شده بود: «مدعیان آزادی بیان، از حضور رسانهها میترسند».
حضور سخنگوی دولت در دانشگاه یزد نیز با حواشی زیادی همراه شد. قهر خانم سخنگو در میانه هیاهوی جلسه دانشجویی که جو عادی یک برنامه دانشجویی است باعث شد تا ایشان به ناگاه تصمیم به ترک سالن بگیرند و برنامه را تا آستانه لغو پیش ببرند. این اقدام در رسانهها به کرات با رفتار سخنگوی دولت سیزدهم در قبال هیاهو و شعارهای تند دانشجویان در پائیز 1401 مقایسه شد تا نشان دهد که اصلاحطلبان بیاعتقادترین افراد به برخی آرمانهایی هستند که مدتها بزرگترین بیلبورد تبلیغاتیشان بوده و ادعایشان را داشتند.
این رفتار نه تنها محدود به امروز نیست بلکه در مقاطع مختلف از سوی این طیف سیاسی تکرار شده است. گویی از آشوب در دانشگاه لذت میبرند اما زمانی که تیغ تند انتقادات به سمت خودشان نشانه میرود به همه شعارهای قبلی خود پشت میکنند. در واقع دانشجو تا آنجا خوب است که طیفهای سیاسی مقابل آنها را مورد هجمه قرار دهد و زمانی که خود را در جایگاه پاسخگویی میبینند سریعا راه خود را کج کرده و از کنار دانشگاه عبور میکنند.
رفتارهای آقای روحانی در واپسین سالهای دولتش در قبال دانشگاه و برگزاری جلسات محدود و به دور از چشم رسانهها تا کلیپ معروف آقای خاتمی در سال آخر ریاست جمهوریش که با تهدید دانشجویان همراه بود؛ همه و همه گواهی بر استاندارد دوگانه رفتاری این جناح دارد.
سالها زمان میبرد که جناحهای سیاسی ما متوجه شوند که با نگاه پیاده نظام سیاسی نباید به دانشجو نگاه کنند. حقیقت پشت این نگاه ناپسند زمانی تلختر میشود که متوجه میشویم هر آنچه تا کنون از زبان عدهای با عنوان گفتگو، آزادی بیان و دموکراسی بیان شده یک روی سکه بوده و وای به روزی که روی دیگر سکه رو شود. نسلهایی را که در سالهای متمادی با همین تصویر ساختگی دنباله رو خود برای رسیدن به اهداف جناحی کردهاند را نیز در یک یاس فلسفی از واقعیت محیط پیرامون خود گرفتار کرده و رها نمودهاند. همچنان نیز از مسیری که رفتهاند پشیمان نیستند. بدون آنکه تلاش کنند در موقع بحران تصویری درست از وضعیت کشور به مخاطب خود ارائه کنند، در زمانی که قدرت را در دست ندارند سعی میکنند، دانشگاه را به یک نیروی رادیکال اجتماعی تبدیل کنند. آنقدر رادیکال که دو سال بعد حتی خودشان جرئت رویارویی با عناصر غیررادیکالش را نداشته باشند. چون میدانند تصویری مشابه تصویر سیدمحمد خاتمی در 16 آذر 1383 خلق خواهند کرد.

