دیپلماسی ایران با اروپا همواره با چالشهایی همراه بوده که ریشه در فقدان استقلال سیاسی کشورهای این قاره دارد. تجربه مذاکرات گذشته، بهویژه برجام، نشاندهنده تبعیت اروپا از سیاستهای آمریکا است. با این وصف درک این نکته ضروری است که چرا مذاکره با اروپا اغلب به اتلاف وقت منجر شده و چرا رها شدن ایران از این امر، اهمیت دارد؟
گفتگوهای بیثمر با اروپا
در عرصه دیپلماسی بینالمللی، اروپا همواره به عنوان یک بازیگر ثانویه در تعاملات با ایران ظاهر شده و هرگز نتوانسته است مجزا از آمریکا، نقشی مستقل و تعیینکننده ایفا نماید. به گونهای که تصمیمگیریهای کلیدی در اروپا، همیشه تحت تأثیر واشنگتن بوده است. همین مستقل نبودن کشورهای اروپایی، سبب میشد که هرگاه ایران پای میز مذاکره با اروپاییها بنشیند، زمان و انرژی زیادی را صرف نماید بدون آنکه به نتایج ملموسی دست یابد.
تجربه مذاکرات برجام ، شاهدی بر این مدعاست. در آن زمان، اروپاییها اغلب به عنوان واسطه اما کاملا در مسیری که مد نظر واشنگتن بود، عمل میکردند. آنها این الگوی تبعیت را نه تنها در مسائل هستهای، بلکه در حوزههای اقتصادی و حقوق بشری نیز تکرار کردند. پیروی از تحریمهای آمریکا و ادعاهای واهی واشنگتن پیرامون مسائل حقوقبشری در ایران به خوبی این تبعیت را نشان میدهد. اظهارات «دیمیتری پولیانسکی» معاون نماینده روسیه در نشست شورای امنیت سازمان ملل پیرامون بازگرداندن تحریمهای این شورا نیز جلوهی دیگری از این وابستگی اروپا را آشکار میسازد. پولیانسکی در این نشست خطاب به نماینده فرانسه گفت:
«شما دیگر وقت ما را نگیرید، شما که اصلا استقلال ندارید. برادر بزرگتر شما یعنی آمریکا به شما اجازه نمیدهد تصمیم بگیرید. فراموش نکنید شما اصلا هیچ استقلالی از خودتان ندارید.»
این اظهارات صریح، عمق نفوذ آمریکا بر سیاستهای اروپایی را نشان میدهد و تأییدی بر این است که مذاکره با اروپا اغلب به معنای مذاکره غیرمستقیم با آمریکا است، بدون آنکه منافع ایران تأمین شود.
دستخالی اروپا بعد از مکانیسم ماشه
اخیراً اروپاییها، آخرین اهرم فشار خود علیه کشورمان یعنی «فعالشدن مکانیسم ماشه» را مصرف کردند؛ این بدین معناست که دیپلماسی ایران دیگر از بند چانهزنیهای بیثمر با این بازیگران وابسته، رها شده و فرصت برای دیپلماسی مستقلتر و سازندهتر برای ایران فراهم است. این آزادی عمل اجازه میدهد تا ایران بر تقویت روابط با قدرتهای نوظهور مانند روسیه، چین و کشورهای منطقه تمرکز کند، بدون آنکه منتظر تأیید یا دخالت اروپاییها بماند. به گونهای که مناسبات ما با کشورهای دنیا، کمتر تحت تأثیر فشارهای غربی باشند. این تغییر جهت نه تنها کارایی دیپلماسی را افزایش میدهد، بلکه از اتلاف منابع جلوگیری میکند.
با این حال بازهم اروپا در تلاش است تا ایران را در دام مذاکرات عاطل با خود بیاندازد تا تاریخ دوباره تکرار شود. پس از فعال کردن سازوکار ماشه «فرانسه، انگلیس و آلمان» در یک بیانیه مشترک اعلام کردند:
«کشورهای ما به دنبال کردن مسیرهای دیپلماتیک و مذاکرات ادامه خواهند داد و اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل پایان دیپلماسی نیست.»
این اظهارات، در ظاهر امیدبخش و مثبت به نظر میرسند اما در واقع تلاشی برای نگه داشتن ایران در چرخهی گفتگوهای بیفایده است؛ هدف این است که اروپا نقش واسطهای بیتأثیر را بازی میکند تا زمان بخرد و فشارها را حفظ کند تا ایران را از پیگیری گزینههای جایگزین دیپلماتیک بازمیدارد.
خطر بازگشت به تکرار اشتباهات
با این حال، نشانههایی از باقی ماندن امید مخرب به «موثر بودن دیپلماسی با اروپا» در دستگاه سیاست خارجی ایران وجود دارد. «لارا روزن» خبرنگار مطرح حوزه سیاست خارجی در آمریکا در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس به تاریخ پنجم مهر 1404 (27 سپتامبر 2025) نوشت:
«رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، گفته است که قرار بود وزیر امور خارجه ایران این هفته با سه کشور اروپایی (E3) و آمریکاییها دیدار کند، اما آمریکاییها حاضر نشدند.»
این اظهارات نشان میدهد که هنوز در برخی سطوح، اعتقاد به نقش مؤثر اروپا پابرجاست، در حالی که تجربههای گذشته خلاف آن را ثابت کرده است. چنین باورهایی میتواند ایران را دوباره به سمت مذاکرات بینتیجه سوق دهد؛ تکرار اشتباهات گذشته تنها به تضعیف موقعیت ایران در عرصه جهانی منجر میشود. ایران باید بر پایه تجربیات برجام، رویکردی واقعبینانه اتخاذ کند و از مذاکرات با اروپا به عنوان اولویت اصلی دوری جوید. این امر نه تنها زمان و انرژی را حفظ میکند، بلکه اجازه میدهد تا دیپلماسی ایران بر پایه منافع ملی و روابط متقابل با قدرتهای مستقل بنا شود.