تحولات اخیر و صفبندیهای آشکار جهانی، بار دیگر پرده از یک خطای محاسباتی بزرگ در سیاست خارجی در دولت های غربگرا اخیر ایران برداشت : «غفلت راهبردی از ظرفیتهای عظیم اوراسیا به بهای امید واهی به غرب»
در حالی که آمریکا و کشورهای اروپایی بارها ثابت کردهاند که نه تنها به عهد خود وفادار نیستند، بلکه ابایی از تهاجم و تهدید مستقیم علیه ایران ندارند، فرصتهای بیبدیل شراکت با قدرتهای شرقی همچنان در سایه تعلل و نگاههای غربزده، نادیده گرفته شده است.
سراب اعتماد به غرب؛ از بدعهدی تا تهاجم
تجربه تاریخی و رخدادهای سالهای اخیر نشان داده است که «غربمحوری مطلق» و شرطی کردن سرنوشت کشور به لبخند یا اخم واشنگتن و بروکسل، هزینههای امنیتی و اقتصادی گزافی بر منافع ملی تحمیل کرده است. پرونده تعامل با غرب، پروندهای سراسر بدعهدی است. نمونه بارز آن برجام بود؛ جایی که ایران تمامی تعهدات فنی و پادمانی خود را پذیرفت و اجرا کرد، اما پاسخ طرف مقابل چه بود؟ خروج یکجانبه آمریکا بدون کمترین هزینه و انفعال همراه با همراهی عملی اروپا با تحریمها. این تجربه تلخ ثابت کرد که امتیازدهی یکطرفه به غرب بدون تضمین واقعی، تنها به گستاختر شدن آنها میانجامد.
اما ماجرا فراتر از بدعهدی دیپلماتیک است. حمایت تمامقد غرب از رژیم صهیونیستی در جنگافروزیهای منطقه و مشارکت در تهدیدات نظامی علیه ایران (مانند آنچه در جنگ ۱۲ روزه و تهاجمات اخیر مشاهده شد)، ماهیت خصمانه آنها را عریانتر از همیشه ساخت. غرب نشان داده است که در بزنگاهها، نه شریک ایران، بلکه در صف اول دشمنان و حامیان حمله به تمامیت ارضی و منافع ایران میایستد.
روسیه و چین؛ ایستادگی در برابر یکجانبهگرایی
در مقابل این جبهه خصمانه، واقعیتهای میدانی نشان میدهد که متحدین شرقی و اوراسیایی در سختترین روزها رفتار متفاوتی داشتهاند. سخنان اخیر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، سند روشنی بر این واقعیت است. او با ادبیاتی صریح، غرب و اتحادیه اروپا را «مهمترین تهدید برای ثبات جهانی» خواند و تأکید کرد که آمریکا و اروپا اصول بینالملل را تنها زمانی رعایت میکنند که منافعشان ایجاب کند و در غیر این صورت، به راحتی دست به «دزدی» اموال ملتها و تهاجم نظامی میزنند.
لاوروف با رد ادعاهای بیاساس علیه برنامه هستهای ایران و محکوم کردن تهاجمات نظامی غیرقانونی آمریکا و اسرائیل، بر تعهد مسکو به حمایت از ایران تأکید کرد. او حتی فراتر از این مسائل تصریح نمود که روسیه در صورت بروز درگیری و تهاجم علیه ایران، بر اساس توافقات راهبردی در کنار تهران خواهد ایستاد؛ موضعی که در تضاد کامل با رفتارهای خائنانه اروپاییهاست که حتی در زمان صلح نیز خنجر تحریم را بر پیکر ایران میکشند.
غفلت از ظرفیتهای همسایگی؛ فرصتسوزی تاریخی
با وجود این تفاوت آشکار در رفتار دوستان و دشمنان، متأسفانه جریان اجرایی و نخبگان سیاسی غربگرا در سالهای گذشته، با توهم اینکه «راه حل مشکلات در غرب است»، ظرفیتهای عظیم همسایگی و پیمانهای منطقهای در اوراسیا را نادیده گرفتند. زمانی که چین پیشنهاد سرمایهگذاریهای کلان میداد و روسیه آمادگی خود را برای گسترش روابط راهبردی اعلام میکرد، برخی در داخل با طرح ادعاهای سخیف نظیر «جنس بنجل چینی» یا «کارشکنی روسها»، سعی در تخریب روابط با شرق داشتند. این در حالی بود که در اوج تحریمها و زمانی که غرب حتی دارو را از مردم ایران دریغ میکرد، همین قدرتهای شرقی شریانهای حیاتی اقتصاد کشور را باز نگه داشتند.
لزوم پایان دادن به توهم غربگرایی
امروز که غرب با بدعهدیهای پیاپی و مشارکت در تهاجمات نظامی علیه ایران، شمشیر را از رو بسته است، ادامه رویکرد «انتظار برای غرب» خطایی نابخشودنی است. هشدارهای رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «اعتماد به غرب جواب نمیدهد و آنها هرجا بتوانند ضربه میزنند»، اکنون بیش از هر زمان دیگری معنا یافته است.
غفلت دولتها از اوراسیا، تنها از دست دادن فرصت اقتصادی نبوده، بلکه تضعیف امنیت ملی در برابر تهاجمات غربی است. ایران برای خنثیسازی تهدیدات نظامی و تحریمی، نیازمند دیپلماسی واقعگرایانهای است که به جای دل بستن به وعدههای پوچ دشمنانی که قصد حمله دارند، بر اتحاد استراتژیک با قدرتهای اوراسیایی و همسایگان تکیه کند؛ قدرتهایی که نشان دادهاند در برابر زورگویی غرب، کنار ایران میایستند.

