روابط هند و چین طی دهههای گذشته همواره تحت تأثیر اختلافات مرزی، رقابتهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی بوده است. نقطه اوج این تنشها، درگیریهای مرزی شدید در هیمالیا در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ بود که به کشته شدن دهها سرباز از دو طرف انجامید و اعتماد تاریخی میان دو کشور را بیش از پیش کاهش داد. این بحران، نه تنها روابط دوجانبه را تحت فشار گذاشت، بلکه موقعیت هند در تعامل با دیگر قدرتهای جهانی، به ویژه ایالات متحده و روسیه، را نیز پیچیده کرد. هند از زمان استقلال در ۱۹۴۷ همواره سیاست «استقلال استراتژیک» را دنبال کرده است؛ یعنی هیچگاه به یک قدرت خارجی وابسته نبوده و تلاش کرده روابط خود را میان قدرتهای مختلف متوازن نگه دارد. با این حال، بحرانهای مرزی، فشارهای اقتصادی و دخالتهای سیاسی خارجی توانایی دهلینو برای حفظ این تعادل را به چالش کشیده است.
تصاعد تنشها و تغییر معادلات
در دوران ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ، روابط هند و آمریکا وارد مرحلهای پرتنش شد و این تنشها بهتدریج تشدید گردید. در ماه می ۲۰۲۵، ترامپ در پی تشدید درگیریهای هند و پاکستان در کشمیر با دیدار از فرمانده ارتش پاکستان و بررسی همکاریهای اقتصادی، تلاش کرد نقش میانجی را ایفا کند. نزدیکی واشنگتن به پاکستان اما برای هند تهدیدی جدی به استقلال تصمیمگیری و پرستیژ ملی تلقی شد. تنشها زمانی که در ژوئن ۲۰۲۵ ترامپ با تماس تلفنی ادعا کرد که در آتشبس میان هند و پاکستان نقش داشته و قصد دارد به دلیل این اقدام جایزه صلح نوبل دریافت کند شدت بیشتری گرفت. مودی این ادعا را رد و تأکید کرد که آتشبس تنها نتیجه مذاکرات مستقیم هند و پاکستان بوده است. پاسخ صریح مودی نشان داد که هند هیچ نقش میانجی خارجی را نمیپذیرد. در کنار مسائل دیپلماتیک، فشار اقتصادی نیز افزایش یافت. در اوت و سپتامبر ۲۰۲۵، ترامپ تعرفههای سنگینی بر کالاهای هندی اعمال کرد که صنایع فناوری و خدمات هند را تحت فشار قرار داد و به بیاعتمادی نسبت به آمریکا دامن زد. در پی این تنشها، سفر برنامهریزیشده ترامپ به هند که برای اواخر همان سال میلادی برنامهریزی شده بود، لغو شد. این اقدامات باعث شد هند سیاست خارجی خود را بازنگری کند و به سوی شرق، یعنی تقویت روابط با چین و روسیه، گرایش یابد. چین نیز با استفاده از قدرت نظامی، دیپلماسی و روایت تاریخی، موقعیت خود را در سطح جهانی تقویت کرده است. رژههای نظامی، سرمایهگذاری در رسانه و سینما و بازخوانی تاریخ جنگ جهانی دوم به عنوان یک عنصر پیروز، بخشی از سیاست چین برای نمایش قدرت، تقویت هویت ملی و جلب اطمینان کشورهای همسو مانند هند و روسیه است. حضور همزمان کشورها در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، تضاد آشکار با شکافهای میان متحدان آمریکا را نشان داد و تغییر معادلات قدرت در آسیا را برجسته ساخت. در اجلاس اخیر سازمان همکاری شانگهای (SCO) در شهر تیانجین چین، شی جینپینگ رئیسجمهور چین در دیدار با نارندرا مودی، بر لزوم همکاری نزدیکتر میان دو کشور تأکید کرد. شی با اشاره به اینکه چین و هند دو تمدن باستانی و دو کشور پرجمعیت جهان هستند، گفت: «فیل و اژدها باید با هم برقصند»؛ بدین معنا که دو کشور میتوانند همافزا و همکار باشند، نه رقیب. در این اجلاس، رهبران بیش از ۲۰ کشور، از جمله ایران و روسیه، حضور دارند. هدف از این گردهمایی، تقویت همکاریهای اقتصادی و امنیتی میان کشورهای عضو و مقابله با سلطهجوییهای غربی، بهویژه ایالات متحده بود. چین در کنار این تحولات، روابط خود با کشورهای مختلف را تقویت میکند و تلاش دارد بهعنوان یک قدرت جهانی معتبر، جایگزینی برای نظم بینالمللی تحت رهبری غرب ارائه دهد. این رویکرد، بهویژه در زمینههای اقتصادی و دیپلماتیک، توجه بسیاری از کشورها را جلب کرده است.
پیامدها و چشمانداز آینده
تجربه اخیر نشان میدهد که حتی کشورهای نزدیک به غرب، تمایل بیشتری به ایجاد ارتباط و همکاری با شرق پیدا کردهاند. شرق، به ویژه چین، در حال کسب قدرت اقتصادی و سیاسی است و میتواند به کشورهای مختلف کمکهای ملموس اقتصادی و تسلیحاتی ارائه دهد. مهمتر از همه، کشورها در ارتباط با چین، حداقل در حال حاضر، از خطر استثمار دور خواهند ماند. برعکس، غرب با فشار، تحقیر، استثمار و سوءاستفاده از کشورها تلاش میکند منافع خود را به دست آورد. اقداماتی که با هند انجام شد، از جمله تعرفههای سنگین به بهانه خرید نفت از روسیه، مداخله در مسائل داخلی و ادعای میانجیگری به جای مذاکره مستقیم، نمونهای روشن از سیاستهای فشار غرب است. این اقدامات نه تنها اعتماد هند به آمریکا را کاهش داد، بلکه اثرات طولانیمدتی بر جهتگیری استراتژیک هند خواهد داشت و آن را بیش از پیش به سمت شرق و همکاری با چین و روسیه سوق میدهد.هند اکنون سیاستی متوازنتر در پیش گرفته و روابط خود را میان قدرتهای مختلف، از آمریکا و اروپا گرفته تا چین و روسیه، گسترده و متنوع کرده است تا وابستگی یکجانبه و آسیبپذیری ناشی از اتکا به یک کشور خاص را کاهش دهد. بنابراین، تجربه هند نشان میدهد که فشار و تحقیر غرب حتی بر متحدان سنتی میتواند اثرات پایدار داشته باشد و کشورها را به سوی شرق و گزینههای مستقل سوق دهد، جایی که فرصتهای اقتصادی واقعی، احترام متقابل و تعامل استراتژیک قابل دسترستر است.