قطر باید کدام پارادایم را تغییر دهد؟

سه‌شنبه گذشته رژیم صهیونیستی با همراهی و هماهنگی ایالات متحده به خاک قطر حمله موشکی کرد. حمله‌ای که به بهانۀ رهبران حماس صورت گرفت، اما معنای واقعی آن چیزی جز نقض آشکار تمامیت ارضی قطر نبود؛ کشوری که سال‌ها کوشیده است با نزدیک‌ترین پیوندها با غرب، امنیت و اقتصاد خویش را تضمین کند.
قطری که میزبان بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است. پایگاهی که بنا بود ضامن ثبات باشد، اما در عمل به محملی برای فشار بیشتر بدل شد. وقتی موشک‌های رژیم صهیونیستی بر سر دوحه فرود آمد، همین پایگاه تنها نظاره‌گر بود. امنیت خریدنی از بیگانه، عملاً به «ضد امنیت» تبدیل شد پایگاهایی که روزی غرب زده های ایرانی حتی به عنوان دستاورد از آن یاد می کردند
قطری که برای جلب حمایت واشنگتن، نه تنها با آمریکا قرارداد های چند صد میلیارد دلاری بست حتی بر خلاف رویه های مرسوم دیپلماتیک جهانی برای هواخواهی از رئیس جمهور آمریکا هواپیمای ۴۰۰ میلیون دلاری به ترامپ هدیه داد اما این هزینه‌ها نه‌تنها به امنیت نینجامید، بلکه دست بالا را به واشنگتن داد تا حتی سامانه‌های پدافندی مستقر در خاک قطر هم به هنگام حمله فعال نشوند.
نکته جالب ماجرا آن است که بر خلاف رویاپردازی های پیش از جنگ امثال مرعشی ها که وعده های سرمایه گذاری های هزار میلیارد دلاری آمریکا در ایران را می داند قطر در بسیاری از موارد پیش قدم بود و او و برخی دیگر از کشور های عربی بودند که میلیارد ها دلار در آمریکا سرمایه گذاری کردند و پول نفت ملت را به توسعه شهرهای آمریکا و اقتصاد ایالات متحدده دادند اما حتی این سرمایه گذاری ها و نه سرمایه پذیری ها هم کاری از پیش نبرد!
قطر حتی در رویکرد سیاست خارجه خود در سال‌های اخیر کوشیده بود چهرۀ «میانه‌رو» منطقه باشد؛ و خود را کشور توسعه یافته با روابط خوب با آمریکایی ها نشان دهد. میانجی‌گری در مذاکرات نیابتی میان آمریکا، رژیم صهیونیستی و حماس بخشی از همین سیاست بود. اما نه تنها میانه روی برای قطر فایده نیاورد بلکه زیان آور هم بود و امنیتش را بر باد داد چرا که حمله رژیم صهیونیستی دقیقاً در زمانی رخ داد که سران حماس مشغول بررسی پیشنهاد «ویتکاف» نمایندۀ آمریکا در منطقه بودند.
نماینده ای که پیش از آغاز جنگ مسئولیت مذاکرات با ایران را هم به عهده داشت و در مذاکرات غیر مستقیم با طرف ایرانی هم حاضر می شد. اما این پیشنهاد برای جمع کردن سران حماس در یک مکان و زمان مشخص و سپس حمله این یعنی حتی میز مذاکره هم از تیررس خارج نیست و به تله‌ای برای فشار بیشتر بدل می‌شود. مذاکره‌ای که به‌ظاهر برای صلح طراحی شده و گویا همین قطر به عنوان میانجی همیشگی غربی ها میانجی گری کرده بوده، به ابزاری برای حمله و تحقیر تبدیل شد.
جدای از این تله گذاری به عنوان عاقبت اعتماد به آمریکایی ها نکته دیگری که مهم است تضمین یک ماه پیش آمریکا به قطری هاست. روزنامۀ واشنگتن‌پست در روز چهارشنبه یعنی فردای حمله در گزارشی مطرح کرده بود که تنها یک ماه پیش قطر از آمریکا تعهد گرفته بود که هیچ حمله‌ای علیه خاک این کشور حتی در خصوص سران حماس صورت نگیرد. وعده‌ای که همانند دیگر تضمین‌های غربی، دود شد و به هوا رفت. پس از حمله نیز واشنگتن نه‌تنها اقدامی نکرد، بلکه در شورای امنیت مانع صدور بیانیۀ محکومیت تجاوز صهیونیست‌ها شد.
آنچه مضجک است آن است دقیقا پس از تمام این ماجراها نماینده آمریکا در شورای امنیت مجددا از یک وعده دیگر آمریکا به قطری ها رونمایی کرد:
ترامپ به امیر و نخست وزیر این کشور اطمینان داده که چنین حادثه‌ای در خاک قطر تکرار نخواهد شد.
وعده ای که یک ماه پیش به حمله علیه قطر منجر شد و امروز دیگر هیچ ارزشی نداشته و ندارد! جز آنکه یک هشدار را برای بار چندمین بار در ایام پررنگ کرد و آن لزوم بازگشت از پارادایم قطری است و این تنها یک هشدار به قطر نیست! در ایران نیز جریان‌های غرب‌زده که بارها نسخه‌ای مشابه «پارادایم قطری» پیچیده‌اند و از اتکا به آمریکا، امید بستن به نظم غربی، و بی‌اعتمادی به توان بازدارندگی ملی سخن گفته اند پس از ده ها سیلی واقعیت تنها در همین یکسال گذشته باید از خواب غرب گرایی در آیند یا آنکه حداقل سکوت را انتخاب کنند و دمی از دم نزنند!
همان‌های که پس از جنگ ۱۲ روزه احساس می شد دیگر دمی نخواهند زد و از شرمندگی ملت ایران ساکت خواهند ششد و یا حتی از راه طی شده خود در پیشگاه ملت عذر خواهی خواهند کرد اما بیانیه‌هایی صادر کردند و نسخه تغییر پارادایم به سوی غرب را نوشتند نسخه ای که عیان ترینش همان نسخه جبهه اصلاحات در حقیقت پارادایم تسلیم را به نمایش عیان و صریح کشاند.
«پارادایم قطری» که مصداقی از «پارادایم غربگرایی» است امروز آشکارا شکست خورده است. و دوست دیرینه آمریکا در منطقه امروز در عوض هواپیماهای گران قیمتی که به آمریکایی ها هدیه می داد موشک دریافت کرده است.
اتفاقی که نشان داد نتیجه اتکا به بیگانه چیزی جز حمله موشکی، تهدید به تکرار تجاوز، و حمایت آشکار آمریکا از متجاوز نبود.
اکنون پرسش اصلی باقی است: آیا زمان تغییر پارادایم غرب‌زدگی فرا نرسیده است؟ آیا جریانی که مذاکره با آمریکا را عاقلانه می دانسته و احتمالا همچنان می دانند چرا که درس ناگرفتنی اند امروز شکست پارادایمش را گردن می گیرد؟ آمروز زمان پاسخ دهی آن هاست

رضا صالحی روزنامه نگار و عضو شورای سردبیری عصر ایرانیان می باشد.
مقالات مرتبط

معاهده‌های مُجمَل؛ تعهدات مُهمَل

جلال آل احمد در جمله معروفی درباره اعدام شیخ فضل الله نوری…

24 شهریور 1404

سلفی با میرزا کوچک‌خان جنگلی

شب روز دوشنبه 17 شهریورماه با حضور اهالی فرهنگ و ادبیات جایزۀ…

23 شهریور 1404

برزخ پلتفرمی

«رامبد جوان» را با خندوانه می‌شناسیم. هرچند که فیلم و سریال‌های پر…

23 شهریور 1404

دیدگاهتان را بنویسید