دولت دونالد ترامپ در حال آمادهسازی طرحی جدید برای اعزام نیروهای نظامی و اطلاعاتی به مکزیک است؛ طرحی که با بهانهی «مقابله با کارتلهای مواد مخدر» طراحی شده اما بسیاری از ناظران آن را حلقهای تازه از سیاست خارجی تهاجمی و پرتنش واشنگتن میدانند.
شبکه خبری انبیسی نیوز روز دوشنبه به نقل از مقامات آمریکایی گزارش داد که این طرح شامل استقرار نیروهای ویژه و مأموران اطلاعاتی ایالات متحده در خاک مکزیک برای حمله مستقیم به آزمایشگاههای تولید مواد مخدر و سران کارتلهاست. به گفتهی این منابع، آموزشهای اولیه برای این مأموریت از مدتها پیش آغاز شده و اکنون در مرحلهی بررسی دامنه و اهداف قرار دارد. در این عملیات، نیروهای نخبه از فرماندهی مشترک عملیات تحت نظارت جامعه اطلاعاتی آمریکا مشارکت دارند؛ ترکیبی که بیشتر به مأموریتهای شبهجنگی در خارج از مرزهای ایالات متحده شباهت دارد تا یک طرح مبارزه با مواد مخدر.
مقامات آمریکایی مدعیاند که مأموریت مزبور عمدتاً بر حملات پهپادی علیه کارتلها و قاچاقچیان بینالمللی متکی خواهد بود و با پشتیبانی اطلاعاتی دقیق انجام میشود. آنها البته تأکید کردهاند که عملیات یادشده «علیه دولت مکزیک» نخواهد بود، اما این توجیه برای بسیاری از تحلیلگران قانعکننده نیست، چراکه واشنگتن در سالهای اخیر نیز با توسل به همین ادعاها، بارها به نقض حاکمیت دیگر کشورها دست زده است.
به گفتهی کارشناسان، طرح جدید را باید در چارچوب همان سیاستی دید که ترامپ از نخستین روزهای ریاستجمهوریاش دنبال میکند: نمایش قدرت از طریق بیثباتسازی و تهدید نظامی. آنچه او «مبارزه با مواد مخدر» مینامد، در واقع ابزاری برای مداخلهی مستقیم در امور داخلی کشورهای دیگر است. آمریکا طی ماههای گذشته با ادعای مقابله با قاچاقچیان، اهداف غیرنظامی را در دریاهای آزاد هدف حمله قرار داده و دهها نفر در این حملات جان خود را از دست دادهاند؛ حملاتی که حتی متحدان واشنگتن نیز از آن ابراز نگرانی کردهاند.
فولکر ترک، رئیس حقوق بشر سازمان ملل متحد، در واکنشی تند، این اقدامات را «نقض غیرقابل قبول قوانین بینالمللی» توصیف کرد و از ایالات متحده خواست فوراً آنها را متوقف کند. کمیسر عالی حقوق بشر همچنین خواستار انجام تحقیقاتی مستقل درباره حملات آمریکا به قایقهای مظنون به حمل مواد مخدر در دریای کارائیب و اقیانوس آرام شرقی شد.
اما فراتر از ظاهر ماجرا، این مأموریت جدید را میتوان بخشی از راهبرد بزرگتری دانست که ترامپ آن را با تکیه بر «تئوری مرد دیوانه» پیش میبرد؛ نظریهای که بر پایهی رفتار غیرقابل پیشبینی و تهدید دائم طراحی شده تا رقبا را به عقبنشینی وادار کند. واشنگتن در حالی به دنبال گسترش عملیات نظامی خود در آمریکای لاتین است که تجربههای پیشین نشان دادهاند این گونه اقدامات نهتنها موجب کاهش قاچاق یا ثبات سیاسی نمیشوند، بلکه موجی از بیاعتمادی و نفرت را علیه آمریکا برمیانگیزند.
ترامپ، که اکنون در تلاش برای بازسازی چهرهی «ابرقدرت آسیبناپذیر» آمریکاست، بهنظر میرسد در پی اثبات این است که هنوز میتواند در هر نقطه از جهان – از شرق آسیا تا آمریکای مرکزی – نمایش قدرت دهد. با این حال، نتیجهی عملی این سیاستها تا کنون چیزی جز شکست و انزوای بیشتر نبوده است. از ونزوئلا تا کوبا و از مکزیک تا نیکاراگوئه، دولتهای منطقه با دیدهی تردید به نیت واشنگتن مینگرند و حتی متحدان سنتی آمریکا در این قاره نیز تمایلی به همراهی با سیاستهای پرخطر ترامپ ندارند.
در واقع، مأموریت احتمالی در مکزیک را باید نه نشانهی قدرت، بلکه نشانهی ترس دانست؛ ترس از کاهش نفوذ و اعتبار آمریکا در قارهای که روزی حیاط خلوت بیچونوچرای واشنگتن به حساب میآمد. اکنون ترامپ با توسل به همان سیاست قدیمی تهدید و ارعاب، میکوشد نشان دهد که هنوز کنترل اوضاع را در دست دارد، هرچند در عمل از درون با بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بیسابقهای مواجه است.
این مأموریت – اگر اجرا شود – میتواند به یکی از خطرناکترین آزمونهای سیاست خارجی آمریکا در سالهای اخیر تبدیل شود؛ آزمونی که نه فقط بر آیندهی روابط واشنگتن و مکزیک، بلکه بر جایگاه جهانی آمریکا نیز اثر خواهد گذاشت. تجربه نشان داده است که تکیه بر «مرد دیوانه بودن» شاید بتواند موقتاً افکار عمومی داخلی را فریب دهد، اما در نهایت، جز بیثباتی و افول بیشتر برای ایالات متحده به همراه نخواهد داشت.

                            
                            
                            