اولین بار بود که دانشکده علوم پزشکی شیراز میرفتم. یک دانشکده جمع و جور در یکی از خیابانهای اصلی شیراز. میزبان بسیج دانشجویی دانشکده بود. البته مسئولان دانشکده به رسم ادب و احترام در برنامه حاضر بودند و رئیس دانشکده در صحبتی کوتاه ضمن عرض خیر مقدم به دکتر جلیلی روایتی نادر از وفاق گفت که جای تحسین داشت. او گفت وفاق به معنای «حضور» رویکردها و نگاههای مختلف در فضای دانشگاه است. این تنها روایت مثبت از وفاق بود که تاحالا شنیده بودم. تا الان هر روایتی از وفاق شنیده بودم، بوی تند «حذف» میداد.
دکتر لنکرانی هم کوتاه صحبت کرد و خیلی زود نوبت به دکتر جلیلی رسید. صحبت ایشان از خردکشی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه شروع شد. اتفاقی که خیلی باید درباره آن صحبت کرد و به آن اندیشید. هدف قراردادن یک استاد دانشگاه یا رئیس دانشگاه در کنار خانوادهاش در میانه شب، از طریق یک حمله نظامی با جنگنده و موشک، چیزی است که بعید است در تاریخ سابقه داشته باشد؛ به جرم عالم بودن و کار علمی کردن. دو ساعت قبل از این جلسه در تهران، کنفرانس خبری رویداد «خیزش دربرابر خردکشی» برگزار شده بود و قرار است ۶۰ دانشمند برتر دنیا در این زمینه ارایه بحث دهند. این یکی از موشکهای نقطهزن نرمافزاری است که نظم آمریکایی را هدف قرار میدهد.
برنامه همزمان با سالگرد شهادت سید حسن نصرالله دبیرکل فقید حزب الله لبنان بود و همچنین در روزی بود که مکانیسم ماشه جاسازی شده در برجام، عمل کرده بود و قطعنامههای شورای امنیت بازگشته بود. دکتر جلیلی هم بخش مهمی از صحبتهایش را به تبیین همین موضوع اختصاص داد. تبیین نقطه بزنگاهی که در آن قرار داریم و باید رفتار دشمنان را در این چارچوب تحلیل کنیم. ولی بخش اصلی و طوفانی صحبتها بازخوانی تجربه ده ساله برجام بود.
دکتر جلیلی از دلایل صدور قطعنامهها علیه ایران گفت. نکته جالب این بود که بهانه اصلی غربیها فعالیتهایی بوده که در زمان دولت اصلاحات صورت گرفته، و اگر قرار بود جلیلی رویکردهای جناحی و سیاسی داشته باشد، این واقعیت را باید بارها بر سر جریان اصلاحات و مدعیان بلد بودن زبان دنیا میزد. آن هم زمانی که آنها حملات زیادی علیه عملکرد جلیلی دارند. تا حدی که قطعنامههای شورای حکام دوره روحانی و قطعنامههای شورای امنیت دوره لاریجانی را هم به حساب جلیلی مینویسند. (هم بیسواد و هم وقیح هستند)
در آن لحظات من بیشتر نگران زمان جلسه بودم. جلسه با تاخیر شروع شده بود و اگر سر ساعت خودش تمام نمیشد، به برنامه بعدی که حضور در شهر استهبان بود، به موقع نمیرسیدیم. اما مدیریت برنامه از نظر زمانبندی خیلی خوب بود و وقتی نوبت به پرسش پاسخ دانشجویان رسید، خیالم راحت شد که برنامه طبق زمانبندی انجام میشود.
بخش داغ جلسه هم قسمت پرسش و پاسخ بود. خصوصا یکی از دانشجوها که سوالش این بود: «اگر حق با شماست چرا با آقای روحانی در صدا و سیما مناظره نمیکنید؟». کلیپی از روحانی در چند روز قبل پخش شده بود که مشخص بود با پول سنگین هم اصطلاحا وایرال شده بود، اصل کلیپ برای تیر سال پیش بود اما در این چند روز خیلی چرخیده بود. روحانی، دکتر جلیلی را دعوت به مناظره میکند. البته اگر روحانی ذرهای عقل داشته باشد، الان چنین هماوردخواهی نمیکند. بعد دو روز که گذشته هنوز حرفی نزده است. شانس بد روحانی هم جنگ شد و هم مکانیسم ماشه رخ داد. چطوری آب و صابونی بیاره تا روشو بشوره! اما جریان رسانهای و سیاسی غربگرا برای فرار از پاسخگویی درباره افتضاح برجام، این کلیپ را وایرال کرده بود.
دکتر جلیلی ابتدا پاسخ داد که روحانی باید اول با حرفهای خودش مناظره کند. بعد به جلسات متعدد در شورای عالی امنیت ملی در سال ۹۴ اشاره کرد که در آن ۶ جلسه، روحانی پاسخی برای ایرادات مطرح شده نداشته است. همچنین به جلسات کمیسیون برجام مجلس شورای اسلامی ارجاع دادند که در دسترس همه قرار دارد. دانشجو سوال کننده سماجت کرد که چرا پس مناظره نمیکنید، دکتر جلیلی برای افزایش صراحت صحبتش تاکید کرد که الان هم آمادگی مناظره با روحانی را دارد. البته این را هم تاکید کرد که الان (با توجه به آشکار شدن فضاحت برجام) یک بچه دبستانی هم میتواند روحانی را محکوم کند. صریحترین حرفهایش را زد. از گلابی برجام پرسید، از دروغهایی که روحانی به مردم گفته بود سوال کرد. به قول یک دوستی یکی بیاد روحانی را از زیر دست و پا نجات بده!
برنامه به صورت زنده در حال پخش بود. بلافاصله بریدههای سخنان دکتر جلیلی در فضای مجازی پیچید. یک خبری که عناصر جذابیت خبری داشت. «جلیلی برای مناظره با روحانی اعلام آمادگی کرد». اصلاحطلبها اول تلاش کردند در اصل خبر تشکیک کنند ولی موفق نبودند. انتظار نداشتند، شاید هیچ کس انتظار نداشت. تجربه قبلی درخواست مناظره با دکتر مربوط به زنگنه در پرونده کرسنت بود. دکتر جلیلی در پاسخ به آن درخواست شفاف گفت که «جای متهم در دادگاه است نه در تریبون مناظره». این بار ولی تفاوت داشت.
من که کمی از نزدیکتر میشناسم و با فضا آشناتر هستم برایم روشن است که چرا پاسخ دکتر جلیلی مثبت بود. دلیل اصلی را باید در سخنان رهبر انقلاب در سهشنبه هفته قبل دید. وقتی رهبر انقلاب درباره ده سال عمر مصرف شده مردم پای تجربه برجام صحبت میکنند و تاکید میکنند که «تجربهها را فراموش نکنیم، این تجربهی ده سال گذشته را فراموش نکنیم.» حتما سعید جلیلی تمام ظرفیت خودش را برای مبارزه با فراموشی ده سال به کار خواهد گرفت.
این میان اهالی وفاق بخش اصولگرایشان خیلی وقاحت دارند. چرا؟ از عنوان انقلاب و نظام برای تامین مالی خود بهره میبرند اما پای کار تبیین حرف آقا نیستند. این البته به تنهایی وقاحت نیست. وقاحت آنجاست که نسبت به کسی که حرف آقا را عملیاتی میکند و از فرصتهای مختلف برای تحقق آن استفاده میکند، لگدپراکنی میکنند. چه مردمانند که سگ را گشادهاند و سنگ را بسته.
برخی دیگر از همین اهالی که کمی خود را نخبهتر میپندارند، میگویند که گذشته را کنار بگذاریم و آینده را دریابیم. اما واقعیت این حرف دقیقا در برابر دستور رهبری قرار دارد و نتیجهاش جلوگیری از جمعبندی مردم از تجربه ده سال عمر تلف شده پای برجام است. همان چیزی که جریان غربگرا میخواهد. حسشان این است که خط سومی هستند برای پیشرفت کشور اما در واقعیت همان خط غربگرا را حمایت میکنند و هویت مستقلی هم ندارند.
برنامه دانشکده علوم پزشکی شیراز تمام شد و به سمت استهبان حرکت کردیم تا به جای توهم گلابی برجام با حقیقت انجیر استهبان آشنا بشویم.