در روزهای گذشته فیلمی یک اسیر تازه آزادشده رژیم صهیونیستی منتشر شد و در آن از تماشای سریال یوسف پیامبر در دوران اسارت خبر میداد. او در این فیلم توضیح میداد که رزمندگان فلسطینی برای او سریال یوسف پیامبر را از طریق لپ تاپ پخش میکردند و گفت برای اولین بار بود که داستان حضرت یعقوب و حضرت یوسف شنیده و با نگاه اسلامی و قرآنی به این دو پیامبر الهی آشنا شده است. ویدئویی که به سرعت در فضای مجازی بینالمللی به ویژه عربی بازتاب گسترده داشت.
سریال یوسف پیامبر در بیش از 90 کشور دنیا و در بیش از 110 شبکه پخش شده و در معرض بازدید قریب به 4 میلیارد مخاطب قرار گرفته است. سریالی که در کشورهای اسلامی همانند ایران، عراق، اندونزی، مصر، مراکش، لبنان، سوریه و… چندین و چند بار منتشر شده و فراگیر شد و در سفرهای بازیگران این سریال به کشورهای مقصد با استقبال گسترده مخاطبان روبرو شده بودند. یوسف پیامبر بزرگترین و مهمترین سریال تاریخ جمهوری اسلامی است که توانست با دنیا ارتباط بگیرد و اندیشه ایرانی اسلامی را به واسطه آن بشناسند و در آخرین اتفاق سرباز رژیم صهیونیستی نیز به مخاطبان آن اضافه شده است.
فرجالله سلحشور شاهکار ماندگاری ساخت که توانست با تمامی دنیا ارتباط برقرار کند و مردم دنیا آن را بپذیرند و به سینمای ایران احترام بگذارند. اتفاقی که تمامی کارگردانان جریان روشنفکری با آنکه تمامی فکر و ذکرشان جشنواره بینالمللی است و نگاهشان به خارج از کشور است و از انجام این کار ناتواناند. کارگردان انقلابی با استفاده سینمای دینی و بهرهگیری از قصص الهی داستانی را روایت میکند که اندیشه جمهوری اسلامی ایران را به دنیا عرضه کند و این همان دیپلماسی فرهنگی است. کاری که سالها رسانههای جریان اصلی با استفاده از قدرت رسانهای خود به صورت یکطرفه نگاه خود را بر سایر کشورها تحمیل میکردند، در نمونههای محدودی این جریان شکسته میشود و مسیر آن وارونه میشود. در چنین شرایطی است که دیدگاه نوین جریان انقلاب اسلامی به عنوان جریان سوم بر دلهای مخاطبانی از سراسر دنیا اثر میگذارد و آنان را با مسائل جمهوری اسلامی آشنا میسازد. حتی مخاطبان ایرانی برای چندمین بار خانوادگی پای تلویزیون مینشینند تا سریال یوسف پیامبر را نگاه کنند و بهقدری موج آن فراگیر میشود که به ترند فضای مجازی تبدیل میشود. یوسف پیامبری که بارها در همین آیفیلم منتشر شده هر بار پرمخاطبترین سریال صداوسیما میشود و در حال حاضر بازپخش اخیر آن در تلوبیون بیش از 100 هزار بازدید دارد. اما چرا ساختهی فرجالله سلحشور به چنین محبوبیتی رسیده است؟
یوسف پیامبر بر عناصری سوار شده که مخاطب عام پیدا میکند و از مطالبی سخن میگوید که بیشتر مردم دنیا بر آن صحه میگذارند. از عدالتخواهی تا استکبارستیزی، از دوگانهی دینداری عاقلانه با جاهلیت خدایان ساختگی، از ترویج حیا و عفت تا نفی بیبندوباری و… همه و همه مضامینی است که برای مردم دنیا آشناست و فطرت پاک آدمی بر آن استوار است. تقابل جریان بردهفروشی که خود حضرت یوسف به بردگی گرفته شده بود تا تحول جامعه به شرایطی که در صف دریافت گندم اشراف برای سیر کردن خودشان باید به بردگی حاکمیت گرفته میشدند و برای آن کار میکردند، نمونهای ریشههای عدالتخواهی فرجالله سلحشور در یوسف پیامبر است. برای یوسف تفاوتی میان بردگان و اشراف در گرفتن سهمیه گندم نیست و حتی بر اشراف سختگیری بیشتری دارد و گندم رایگان به آنها نمیدهد. یوسف حتی برای مردم مناطق درگیر قحطی نیز سهمیهای قرار میدهد. یوسف محبوب مستضعفان و مغضوب مستکبران است که نماد آن کاهنان معبد آمون هستند. یوسف بردگان را ارج و قرب مینهد و بردگان را آزاد و از نزدیکان خود میگمارد. یوسف به دنبال رشد انسان است و حتی برای برادرانش که او را به چاه فتادند و قصد جانش را کرده بودند تقاضای رحمت خداوند برایشان را دارد. مخاطب تمامی این موارد را با شرایط کنکونی تطبیق میدهد. نظام سلطه را میبیند و درمییابد چگونه سرمایهداری از آنان بیگاری میکشند و به نوعی برده این جریان هستند. مخاطب حکومت یوسف را که نگران همهی قحطیزدگان بود را با آمریکای امروز که در شرایط کرونا ماسکدزدی و واکسندزدی میکرد را کنار هم میگذارد. برای همین است که یوسف جمهوری اسلامی ایران نه تنها عزیز مصر، بلکه عزیز مخاطبان نیز میگردد.
داستان یوسف پیامبر، علاوه بر مضامین درخشان آن، داستانی ماندگار است. قصص الهی همیشه خواندنی و جذاب هستند، چه برسد به آنکه تصویری شوند و برای مخاطب ملموس گردند. درام داستان یوزارسیف بسیار عمیق است و سراسر از گرههای داستانی است. پیامبری که دوبار به قعر چاه افتاد و با جلال جبروت از آن بیرون آمد. همین دستمایه درامی است که سریال یوسف پیامبر را ماندگار کردهاست. پیامبری که به ظاهر و با دیدگاه مادیگرایی سرانجامی جز نیستی ندارد اما با منطق الهی عزیز مصر میشود. سریالی که در همان آغاز انتهای سریال را بیان میکند و با قرائت ماندگار کریم منصوری از آیات قرآن سرانجام داستان را پیشاپیش اسپویل میکند، مخاطب باورش نمیشود روزگاری یغقوب و فرزندانش به کودکی که روزی برده بوده تعظیم کنند. پیامبری که از چوپانی به حکومت رسید. پیامبری که هجران پدرش را به جان خرید تا مردم را هدایت کند و فرمان الهی را به جای آورد. پیامبری که در عصر بیعفتی حیا را برگزید و تاوانش را با شکنجه و زندان داد. پیامبری که هزینههای بسیاری داد اما پاداشش این بود که نمونهای شود تا همهی مردم دنیا داستان او را بدانند.
یوسف پیامبر همان دلیلی است که اجازه میدهد برای سریالهای مشابه همانند موسی و سلمان هزینه کرد اما به قیمت توسعه دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران. سریال موسی با مخاطب بینالمللی برای تمامی ادیان و سریال سلمان با مخاطب جهان اسلام که در دست ساخت هستند و در سال آینده رونمایی میشوند فرصت بزرگ دستگاه دیپلماسی ایران و رایزنهای فرهنگی است که مخاطبان گستردهای را برای این تولیدات مهیا کنند. همان گونه که سریال یوسف پیامبر میتواند نگاه جمهوری اسلامی به حضرت یوسف و یعقوب را حتی به سرباز رژیم صهیونیستی نشان دهد، جریانشناسی یهود و نگاه معطوف به انتظار در سریال موسی کلیمالله که به نوعی امتداد همین سریال یوسف است، و نگاه عدالتخواهانه و مبارزه با اسلام به انحراف کشیده شدهی اموی در سریال سلمان میتواند تجلی پیدا کند.
فرجالله سلحشور تا سالها مغضوب سینمای ایران بود و تا سالها امکان آوردن نامش هم جرم تلقی میشد. مصطفی زمانی که نقش یوسف پیامبر را بازی کرد، با آن که در دنیا شناخته شده بود اما کسی به او پیشنهاد بازیگری نمیداد، به این جرم که در قاب فرجالله سلحشور دیده شدهاست. فرجالله سلحشور نیازی به سینمای روشنفکری نداشت و سیمرغ خودش را از دست آزادگان، مسلمانان و مستضعفان جهان گرفت. روحش شاد.

