مدعیان دموکراسی به اصل دیکتاتورمآبی خود بازگشتند:
آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات، در واکنشی تند علیه مجلس نوشت: «لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست»! کنایه او به قضیه به توپ بستن مجلس توسط فرمانده روسی محمدعلیشاه است؛ مدعیان دموکراسی، همزمانی که میلیونها نفر در خیابانهای جایی که آن را مهد دموکراسی دنیا میدانند، علیه استبداد ترامپ، مرگ این ادعا را فریاد زدند، به اصل دیکتاتورمآبی خود بازگشتهاند؛ اما آیا به خاطر منافع مردم؟ خیر؛ به این علت که محافل قدرت و ثروت در محکمه افکار عمومی رسوا و بیدفاع ماندهاند.
نه تنها دموکراسی، بلکه جبهه اصلاحات که از تشکیل دولت پزشکیان با شعار وفاق حمایت کرد، حالا این ادعا را نیز به مذبح برده است. البته حسین مرعشی، فرد شاخص محافل قدرت و ثروت، در روزهای اخیر پرده از هدف این شعار برداشت و آن را «فرار از شر مجلس» عنوان کرد! یعنی وفاق تنها یک ابزار بود که برای این محافل جاده صاف کند؛ شاهد این ادعا همین که نه برای جهش نرخ ارز، تورم افسارگسیخته و یا فساد بانکهای ناتراز، بلکه برای دفاع از افراد شاخص جریان خود که خالق ناکامیهای دهه نود و پایهریز ناترازیهای امروز بودهاند، لباس رزم علیه مطالبات افکار عمومی به تن کردهاند.
ماجرا از آن جا آغاز شد که اتفاقات و افشاگریهای متعدد عرصه را بر روحانی و ظریف تنگ گرفت؛ افشاگریهایی که از قضا از سوی رقیب سیاسی نبود بلکه از افراد همان طیف یا از سوی کسانی بود که منفعتی از این گفتهها نصیبشان نمیشد؛ سیف، رئیس بانک مرکزی در دولت روحانی تصمیم گعدهای و غیرکارشناسی برای تعیین نرخ ارز پرفساد و محفلپسند 4200 تومانی را روایت کرد و و از اصرار روحانی برای چوب حراج زدن بر ذخایر طلای بانک مرکزی گفت؛ و گفت که در پاسخ به هشدار من درباره پیامدهای این اقدام در سالهای آتی نهیب زد: «دو سال دیگر که من نیستم! مگر چقدر از دوره من مانده؟ من مال دوره خودم هستم»! افشاگریای که موج بزرگی از خشم را علیه روحانی و خیانتش به آینده کشور برانگیخت.
ظریف و اصحاب برجام هم که همواره منکر مکانیزم ماشه بودند، از 5مهر و با فعال شدن این بند قاجاری برجام، خود را به هر دری زدند تا این گاف تاریخی را لاپوشانی کنند؛ از دوگانهسازی شاذ و قابل تامل میان موشک و مردم تا اظهاراتی علیه روسیه در همزمانی مشکوک با دفاع این کشور از ایران در شورای امنیت در قضیه فعال شدن ماشه؛ یک روسستیزیِ بدموقع به بهانه افشاگری لاوروف علیه ظریف؛ جایی که وزیر خارجه روسیه گفت ظریف در همکاری مشترک با کری، وزیر خارجه وقت آمریکا، ماشه را در برجام گنجاند؛ و این یعنی انکار ماشه توسط او در تمام این سالها دروغی عمدی بود؛ و از آن جا که صالحی، همکار او در رسیدن به توافق برجام نیز پیشتر روایت لاوروف را ارائه داده بود، عملا پروژه ظریف در افکار عمومی شکست خورد.
در سکانسی دیگر از این رسواییها، شمخانی، دبیر پیشین شعام و فردی از همین طیف سیاسی، در یک افشاگری علیه روحانی گفت: «شهید باقری با من تماس گرفت و گفت هواپیمای اوکراینی به اشتباه هدف قرار گرفته و من بلافاصله این را به روحانی اطلاع دادم؛ یعنی غروب ۱۸ دی، روزی که در بامداد آن هواپیمای اوکراینی سقوط کرد.» این گفته شمخانی دقیقا خلاف روایتی بود که روحانی در بهمن ۹۸ ساخته و گفته بود: «تا عصر جمعه (۲۰ دی) از خطای انسانی در سقوط هواپیمای اوکراینی مطلع نبودم و تا پیش از آن، در دولت و شعام موضوع بهعنوان «سانحه» مطرح بوده است.» چندی پس از این افشاگری، آشنا رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک دولتهای روحانی، که بلندگوی غیررسمی او در فضای مجازی محسوب میشود، تهدید کرد: «زبان روحانی و ظریف را باز نکنید. ضرر میکنید!» پس از آن انتشار ویدویی خصوصی از مراسم عروسی دختر شمخانی جنجال زیادی به پا کرد و عدهای آن را بیربط با این تهدید آشنا ندانستند.
اما ماجرا به همین جا ختم نشد و شخص روحانی نیز جلوی دوربین آمد با حمله به ساختارهای نظام ازجمله مجلس و شورای نگهبان گفت: « میگویند ما در مجلس رای دادیم و شورای نگهبان امضا کرده؛ که چی؟! روح این قانون فاسد است!» و علت ادعای خود را رای پایین نمایندگان عنوان کرد؛ در حالیکه او با عملکرد ضعیف خود عاملی شد تا مشارکت حدود 73 درصدی در انتخابات سال 92 به زیر 50 درصد در سال 1400 برسد. در آخرین عبرتهای غربگرایی هم رد شدن تصویب پالرمو در کشور در بیانیه پایانی نشست FATF در پاریس قرار دارد؛ تصویبی که با وفاق و انواع چانهزنی در داخل انجام شد اما با خوشخیالی جریان تحریف و زیادهخواهی غرب به بنبست رسید.
حالا تهدید منصوری نیز در امتداد همان رسواییهای غربگرایان و ادعاهای روحانی و به این بهانه اتفاق میافتد که مطالبات افکار عمومی به مجلس راه پیدا کرده؛ روز گذشته رسایی، نماینده تهران، گفت: «صحبتهای توهینآمیز روحانی علیه مجلس برای پرت کردن حواسهاست؛ آقای روحانی پاسخ بده نتیجه ۸ سال التماس از آمریکا و قهقهههای مستانه در برابر مسئولان انگلیسی چهشد؟» ثابتی نماینده دیگر تهران نیز گفت: «آقای روحانی که میگویی تصمیمات مجلس با نظر مردم فاصله دارد؛ تو چرا از برخورد با فساد و بانک آینده ناراحت میشوی؟ نکند در اینجا نیز منافعی وجود دارد؟ اگر تو دنبال رضایت مردم بودی، فاجعه آبان 98 را رقم نمیزدی که در تمام انتخاباتهای بعد از آن، مشارکت به زیر 50درصد برسد و درباره اسنپبک هم نظر مردم را میپرسیدی بعد برجام را امضا میکردی.»
ثابتی برخورد اخیر با بانک ناتراز آینده و انحلال آن را نیز یکی از علل عصبانیت محافل قدرت و ثروت به پرچمداری حسن روحانی میداند؛ بانکی که در حفاظت از منافع این محافل و خلق پول بیپشتوانه و عامل شدن تورمهای افسارگسیخته پیشگام بوده است. مجموع بدهیهایش به بانک مرکزی، سپردهگذاران و وجه التزام طلب بانک مرکزی به 750 هزار میلیارد تومان میرسد؛ حدود نود درصد تسهیلات اعطایی را به شرکتها و اشخاص وابسته داده و طبق گزارشها در سال 1401، 25 درصد از رشد پایه پولی کشور ناشی از خلق پول بیضابطه توسط این بانک بوده است.
حالا اما رئیس جبهه اصلاحات تنها جایی احساس خطر میکند که منافع محافل خود را در خطر میببیند. اگر غیر از این بود او باید امثال بانک آینده را تهدید به توپ بسته شدن میکرد؛ اما واضحا منافع مردم برای این جریان جز بازتاب در ادعاهای انتخاباتی که با وعدههای پرسروصدایی چون فیلترینگ و کنسرت نیز به حاشیه رانده میشوند، هیچ اهمیتی در عمل ندارد.

