قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در نطق دو روز پیش خود و در اتفاقی نادرعلیه روحانی و ظریف موضع گرفت و گفت: «لازم میدانم انتقاد صریح خود را نسبت به مواضع رئیس جمهور و وزیر خارجه اسبق اعلام کنم که دقیقا در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.» در واکنش به آن روزنامهها دو دسته شدند: دسته اصولگرا که با سکوت خود نشان دادند دفاعشان از انسجام ملی در مورد مشابه پیشین، گزینشی بود؛ و دسته اصلاحطلب و حامی دولت که با حمله به مجلس، چوب شعار وفاق را زدند؛ تنها به این علت که منافع محافل خود را در خطر دیدند.
چند روز پس از آن که ماشه فعال شد، کلیپی قدیمی از روحانی، پرچمدار پروژه شکستخورده برجام، در رسانههای غربگرا همهگیر شد که در آن جلیلی را به مناظره دعوت میکرد؛ اقدامی که واضحا برای غبارآلود کردن فضا و فراری دادن اصحاب برجام از محکمه افکار عمومی انجام شد؛ اما بر خلاف محاسبات این جریان، جلیلی پاسخ مثبتی به این درخواست مناظره جهت تبیین عبرت برجام و عمل به توصیه رهبری داد که تا امروز از سوی روحانی مسکوت باقی مانده است.
اما نه اتهامزنیهای روحانی و رفقا، بلکه تنها این واکنش جلیلی بود که روزنامههای جریان اصولگرا را نگران انسجام ملی کرد. فرهیختگان و خراسان و قدس، تصاویری از روحانی و جلیلی را در صفحه اول خود کار کردند و این طور تیتر زدند: نه به بنبست سازان! وقتنشناسی آقایان! دست در دست علیه اتحاد مقدس! انگار نه انگار که با توجه به یک دهه عبرت برجام و بنبست ماشه، طرف حق دعوا کیست؛ البته این جریان در دهه نود شریک و حامی غربگرایان در رسیدن به توافق برجام بودند؛ و از این واهمه داشتند که با انجام مناظرات این شکلی و جزئی شدن مردم و رسانهها در گافهای برجام، در ردیف دوم محکمه افکار عمومی بازخواست شوند.
اما حالا اظهارات قالیباف که در جایگاه ریاست یکی از قوا طبیعتا اثر پررنگتری بر جامعه دارد، از نظر رسانههای این جریان یک خط هم روی انسجام ملی نمیاندازد و در روزنامههای خراسان و فرهیختگان و جوان، اثری از نگرانی برای آن نیست؛ اتفاقی که نشان میدهد ولایتمداری این مدعیان نیز گزینشی است و استانداردهای دوگانه دارد؛ وقتی نوبت جلیلی میشود، با فراموشی توصیه رهبری به تبیین عبرت برجام، با تابلوی توصیه ایشان برای حفظ انسجام ملی علیه او هجمه میکنند؛ اما در قبال اظهارات مشابه از سوی قالیباف، سکوت میکنند. نکته قابل تامل تر هم این که این روزنامهها در مواجهه با دوگانهسازی ظریف میان موشک و مردم نیز یا سکوت کردند، یا جزئی و با تاخیر چند روزه به آن پرداختند. اظهاراتی که با قرار دادن طیفهای مختلف فکری جامعه رو به روی هم علنا انسجام ملی را هدف گرفت.
روزنامههای جریان غربگرا و اصلاحطلب هم نهایت استفاده را در این پانزده ماه از وفاق یکطرفه اصولگرایان بردهاند. همانطور که اخیرا مرعشی، از افراد شاخص جریان غربگرایی و محافل قدرت و ثروت، اعتراف کرد که با پروژه وفاق، دولت متبوعشان از شر مجلس فرار کرد! و حالا با کوچکترین موضعگیری علیه شخصیتهای این محافل چون ظریف و روحانی، هر چقدر هم که این انتقادها مستدل و مستند باشد، شعار وفاق را فراموش میکنند و ماشین جنگی رسانههای خود را علیه او به راه میاندازند؛ تا جایی که روز گذشته نه مشکلات معیشتی حاصل از عملکرد دولت، بلکه نطق قالیباف و تعدادی از نمایندهها در صفحه اول و تیتر یک آنها بازتاب پیدا کرد و به آن حمله شد؛ شرق نگران بیتالمال و وقت و شان قانونگذاری شد و تیتر زد: نزاع جناحی در صحن علنی! اعتماد با تیتر «پاتک تندروها» به استقبال مجلسیها رفت! و هممیهن منتقدین روحانی و ظریف را مدافعین روسیه نامید و «حملات قالیباف و تندروهای مجلس» را بررسی کرد.
این روزها بیشتر از هر موقع دیگری جریانهای چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا معنای خود را از دست دادهاند؛ حالا تنها دو گروه واقعی در کشور وجود دارند؛ «محافل قدرت و ثروت» و «مردم»؛ این محافل همانطور که بررسی رسانههایشان در موضوعات مختلف نشان میدهد، تنها به منافع خود حساس هستند و دغدغه واقعی گروه دیگر یعنی «مردم» حسگرهایشان را فعال نمیکند؛ شاهد این ادعا هم شماره اخیر فرهیختگان اصولگرا که درست مانند هممیهن اصلاحطلب تصویری بزرگ از سیدمحمد خاتمی، از افراد شاخص فتنه 88 را با مطلبی حمایتی در صفحه اول خود کار کرد!

