جایی که پاسخهای کاشانی سنگینتر از پرسشها بود:
مناظره اخیر میان کاشانی و اردستانی با آنکه قرار بود یک گفتوگوی علمی باشد، در لحظههایی تبدیل شد به میدان رویارویی دو روش کاملاً متفاوت در تحلیل تاریخ.
اما آنچه مناظره را طوفانی کرد، پاسخهای کوبنده و چیدمان منطقی کاشانی بود که در چند مقطع بحث را از حالت «ابهامساز» به «شفافساز» تبدیل کرد.
نقطه شروع پاسخ نخست کاشانی بود که مسیر مناظره را تغییر داد ، در همان دقایق ابتدایی، وقتی اردستانی سعی کرد با طرح «احتمالات» مسیر بحث را لغزنده کند، واکنش کاشانی تنها یک جمله کلیدی بود:
«بحث با احتمال پیش نمیرود؛ سند بدهید.»
این جمله، نه شعاری، بلکه آغاز یک نظمبخشی جدی بود. در همان لحظه، بحث از فضای ذهنی به فضای مستند منتقل شد.
این نخستین ضربه مؤثر کاشانی بود ، در بخشی از مناظره که اردستانی به برخی گزارشهای تاریخی اشاره کرد، کاشانی دقیقاً وارد جزئیات شد و نشان داد برخی استنادات ارائهشده یا ناقص نقل شدهاند یا در چارچوب خودشان معنا دارند، نه در چارچوبی که اردستانی ساخته بود. کاشانی با آوردن متنهای دقیق و نقلقول های کامل، در عمل نشان داد که اگر روایت را کامل بخوانیم، ادعای طرف مقابل فرو میریزد. اردستانی در چند بخش تلاش کرد بحث را از محور اصلی دور کند و روی «سناریو» صحبت کند، اما کاشانی با یک حرکت خاص که در تمام مناظرههای سطح بالا دیده میشود، بحث را دوباره به نقطه اصلی کشاند «موضوع ما سناریو نیست؛ موضوع ما سند است. سناریو بر اساس سند معنا دارد.»
این خطکشی، مناظره را از سقوط در دام «اگر… شاید… احتمالاً…» نجات داد.
در اواخر مناظره، اردستانی مجموعهای از برداشتهای پراکنده را کنار هم گذاشت.
اما پاسخ کاشانی دقیقترین بخش مناظره بود ، او تکتک این اجزا را جدا کرد، رابطه منطقیشان را سنجید و نشان داد که «جمعکردن چند گزاره درست در کنار هم الزاماً یک نتیجه درست نمیسازد.»
این پاسخ، عملاً ستون استدلال طرف مقابل را از هم جدا کرد. این لحظه، نقطه غلبه روشن استدلال بر انبوهسازیِ مباحث مبهم بود.

