«تنها گریه کن»، روایت زندگی اشرفسادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان به قلم اکرم اسلامی در سال ۱۳۹۹ توسط نشر حماسه یاران در ده فصل به همراه آلبومی که در انتهای کتاب آمده، منتشر شده است.
این کتاب، روایت مادر شهید معماریان است که زندگی او از کودکی تا زمان حال را بیان میکند؛ از زمانی که خواهران آقاحبیب به خواستگاری وی میآیند و برپایی سور و سات عقد و بعد از آن، غشهای گاه و بیگاه او که موجب نگرانی خانواده میشود؛ و نیز تولد فرزند اول خانواده و تشدید بیماری اشرف سادات و تلاش خانواده برای درمان او. بیماری محمد و جواب کردن دکترها و شفا گرفتن از پیامبر و بعد هم تولد مریم و مشکلاتی که برای او پیش میآید، از دیگر ماجراهای کتاب است؛ طوری که اشرف سادات مجبور است هر چند وقت یکبار این کودک را به اتاق عمل ببرد تا بتواند بیماری او را درمان کند.
در خلال این کارها و مسئولیتهایی که به عنوان یک مادر و همسر بر عهده دارد، فعالیتها و مبارزات سیاسی اوست که تلاش میکند گام به گام همراه جامعه و مردم در تظاهراتها شرکت کند. شروع جنگ و تبدیل کردن خانه به یک پایگاه بسیج و همکاری کردن با جهاد، و همچنین راهی کردن محمد و راضی کردن حاج حبیب و در نهایت، شنیدن خبر شهادت محمد و به خاک سپردن او توسط اشرفسادات، از دیگر فعالیتها و کارهاییست که این مادر ایثارگر انجام داده است.
روایت یک خانواده با سادهترین شکل و خوشترین حالت. در چند جمله اول، نویسنده با دادن آدرس و بیوگرافی اولیه از اشرفسادات و خانوادهاش تلاش کرده خواننده را از همان ابتدا با خود همراه سازد و در این کار موفق بوده است.
از محاسن مهم این اثر، یکی موضوع کتاب است که خواننده با زندگی جهادی یک مادر آشنا میشود؛ مادری که هم توانسته در کار جهادی و پشتیبانی موفق باشد هم در تربیت فرزند و همسرداری. یکی دیگر، بحث اعتقادی و معنوی آن است که خواننده را اغنا میکند و میتوان آن را به عنوان یک الگوی موفق و مقید به ارزشهای دینی معرفی کرد. قلم نویسنده بسیار روان است. او در بیان جزئیات بسیار موفق بوده و فضای خاطرات و روایتها به خوبی درآمده است.
نامی که برای کتاب انتخاب شده، بسیار برازنده آن است؛ نامی که از میان محتوای وصیتنامه شهید بیرون کشیده شده و در نگاه اول، خواننده را کنجکاو میکند تا با مطالعه به دنبال دلیل این نامگذاری باشد. عنوان و تیترهای ابتدایی هر فصل با ظرافت انتخاب شدهاند. فصلها آغاز و پایان جذابی دارند و روایتها خط سیر داستانی دارد. فلشبکهایی(گذشتهنما) که نویسنده در هر روایت و کل داستان به کار برده، به متن مینشیند و قالب خطی که برای سیر روایت انتخاب شده، انتخابی کاملاً درست است. در کنار اینها، یک نکته ظریف وجود دارد و آن نپرداختن به برخی از شخصیتهاست؛ مثلاً پسر دوم خانواده تنها در همان زمان تولد به آن اشاره شده و در باقی روایتها خواننده از سرنوشت و یا کنشهایی که در مواجهه با شهادت محمد داشته، بیخبر میماند. در روایت شهادت محمد، خواننده از واکنشهای اطرافیان و دخترها مطلع میشود، ولی از واکنش او در برخورد با شهادت محمد حرفی به میان نمیآید.
انتخاب مصرعها و آیات و عناوینی که برای ابتدای هر فصل از کتاب انجام شده، بسیار دقیق و مطابق محتواییست که خواننده در ادامه با آن مواجهه میشود. یکی از ضعفهای کتاب که در بعضی روایتها مشاهده میشود نداشتن قلاب و حلقه وصل بین دو یا چند پاراگراف است. نکته آخر اینکه منطبق بودن عکسهای انتهای کتاب با محتوای آن، بر ارزش استنادی آن افزوده است.