همه گروهها و افراد سیاسی ادعای «صدق» دارند. خداوند در قیامت این ادعا را محک میزند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ؟» (ای مؤمنان، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟). قرآن جامعه را بر محور «صدق» و «کذب» تقسیم میکند.
کذبی که به دنبال ویترین صدق است: در مقابل صادقان،«کاذبان» قرار دارند که ذاتاً دروغگو هستند اما برای بقا، دروغ خود را راست جلوه میدهند.
مثال تاریخی: معاویه
مثال معاصر: آمریکا و رژیم صهیونیستی
اینان برای نشان دادن کذب خود به عنوان صدق،ناگزیر باید «حقیقت زمانه» را تکذیب کنند. معاویه برای صادق نشان دادن خود، باید علی(ع) که مظهر «صدق مطلقه» است را تکذیب میکرد. و امروز هم شیاطین عالم به همین منظور رهبری را تکذیب میکنند .
انسان در میدان جنگ فطرت و طبیعت: هر انسان با«فطرت مخموره» (سرشت پاک) به دنیا میآید. این فطرت، خمیرمایه نیکیهاست. اما انسان دارای «طبیعت» (تمایلات نفسانی) نیز هست.
اگر فطرت بر طبیعت غلبه کند: انسان از فرشتگان برتر میشود. (مثال: حضرت زهرا(س))
اگر طبیعت بر فطرت غلبه کند: انسان از حیوانات پستتر میشود (مثال: صهیونیستهایی که روزی ۷۰-۸۰ نفر را میکشند)
وقتی طبیعت غلبه کند، فطرت مخموره ( سرشت پاک)به «فطرت محجوبه» (سرشت پاک در حجاب نفسانیت ) تبدیل میشود.
تصدیق و تکذیب: نبرد سهمرحلهای
تصدیق: ۱. قبول حق ۲. دفاع از حق ۳. کوشش برای حاکمیت حق (مثال: حضرت زهرا(س) که «مصدقه» بود)
تکذیب: ۱. رد حق ۲. حمله به حق ۳. تلاش برای نابودی حق در عرصه حکمرانی
تکذیب حقیقت دو شکل دارد:
۱ تکذیب از روی نادانی: فرد حقیقت را نمیشناسد و تکذیب میکند
۲ جهود: فرد حقیقت را میشناسد اما عامدانه آن را رد میکند (مانند معاویه که میداند علی(ع) حق است اما او را رد میکند)
سنت الهی: پیامبران همواره نگران تکذیب حقایق بعد خودشان بودند و همواره در مسیر رسالتشان؛ با تکذیب روبه رو بودند و در این مسیر صبر پیشه میکردند پس باید بدانیم که ما هم در مسیر حق با تکذیب روبه رو خواهیم شد و باید مانند پیامبران صبر پیشه کنیم.
نتیجه نهایی
دشمن را قدم به قدم بایدتعقیب کرد، در برابر هر «تکذیب» باید با «تصدیق» پاسخ داد، در برابر هر حمله، بایدحمله متقابل کرد. این نبرد،نبرد «عقل و جهل» است؛ جایی که صدق مصداق عقل، و کذب مصداق جهل است.

