سعید جلیلی در صد و پانزدهمین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن از نظم جهانی جاهلی گفت. نظمی که حالا با وجدانهای بیدار به هم ریخته. خروشی که نوید نظم عالمانه میدهد. نظم امروز را در جاهلیت اولی میتوان دید. جلیلی از چهار ویژگیای گفت که قرآن برای جاهلیت برمیشمرد: گمان جاهلی «ظن الجاهلیة»، هواداری جاهلی «حمية الجاهلية»، خودنمایی جاهلی «تبرج الجاهلية» و فرمانروایی جاهلی «حکم الجاهلية». قرآن صفت و موصوف نمیآورد تا بگوید «جاهلانه»، قرآن هر چهار مورد را با ترکیب اضافی آورده تا به همان شکلی از جهل اشاره کند که در جاهلیت رواج داشت. ویژگیهایی که هر زمان میتوان باز بروز یابد. مثل امروز.
جلیلی به پژوهش ارزندۀ علامه عسکری اشاره کرد. مرحوم علامه عسکری در بخشی از کتاب «القران الکریم و روایات المدرستین» از ویژگیهای حکمرانی جاهلیت یاد میکند. عرب جاهلی به جای داوری بر اساس حق، با زور و زبان چیره میشد؛ مثلاً روا بود با یک شعر آبروی یک عشیره را برد تا خود را غالب کرد (تو مایههای توییتهای امروزی). دزدی بد بود، اما نه برای زورگوها! دزد اگر با زور میدزدید روا بود چون زور داشته! عرب جاهلی پذیرفته بود قوی ضعیف را میخورد. «حکم الجاهلية» یعنی همین: بدون مبنا، بر اساس کشمکش انسانها: با زور بیشتر یا زبان تیزتر.
امروز مگر جز این است؟ بهقول جلیلی، «وتو» مگر غیراز این است؟ سکوهای اغوا مگر غیر از این است؟ هابرماس مگر غیر از این است؟ سرزمین کشورها محترم است، مگر با زور اشغال شود! آن وقت از اشغالگر با لقب «شمشیر آزادی» و «نمونۀ درخشان دموکراسی» تجلیل هم میشود. حق مهم نیست، بوق مهم است: کدام رسانه صدایش بلندتر است، کدام یک زبانش تیزتر. دو سال جنایت، پخش زنده هم بشود، باز با بزک رسانه توجیه میشود. دو سال همه از عمق فاجعۀ نسلکشی در غزه فریاد هم بکشند، باز یکی در شورای امنیت میتواند برای چندمین بار «وتو» کند و «حکم» خود را بر جهان غالب کند. حکم جاهلیت جز این است؟
و اما هابرماس که در نقش ابوجهل وارد میشود تا در توجیه نسلکشی اسرائیل از «اصول همبستگی» بگوید؛ از این که رژیم اشغالگر عضوی از «جهان دموکراتیک» است پس جهان دموکراتیک باید از او دفاع کند و این خیلی هم اصولی است، تا جلوهای جدید از «حمية الجاهلیة» را رو کند! نظم جهانی به همین دلیل جاهلی است. چون این مناسبات را در سطح جهان به هشت میلیارد انسان حاکم کرده است. مناسبات انسانهایی که فطرت خود را به طبیعت خود فروختهاند، به تعبیر قرآن از حیوان بدترند. به تعبیر شرح امام خمینی بر حدیث جنود جهل و عقل، فطرت مخموره را به حجاب بردهاند.
نظم جدید در راه است. به خیابانهای جهان بنگرید که فطرتهای بیدار یا تازهبیدار، بیرون ریختهاند. همان طور که جهل از لوازم جان انسانی است که طبیعت او بر فطرتش غالب شده، عقل نیز ویژگی انسانی است که طبیعت را به خدمت فطرتش درآورد. وقتی جهان در برابر مناسبات زور و بزک و وتو دیگر خود را به جهالت نمیزند، کوتاه نمیآید. این فرصتی است تا حالا مناسباتی به جهان حاکم کرد که حق و حقیقت مبنا باشد، نه ظن و تبرج و حمیت و حکم جاهلی. مناسباتی عالمانه، نه جاهلانه، نه جاهلی.