موقعیت ژئوپلیتیک ممتاز ایران، با دسترسی مستقیم به اقیانوس هند از طریق کرانه های خلیج فارس و دریای عمان، فرصتهای بیشماری برای ارتقای جایگاه اقتصادی در رقابتهای منطقهای و جهانی و تأمین منافع ملی ایجاد میکند. بنادر پیشرفته و کریدورها، به عنوان گرهها و زنجیرههای حیاتی، نقش موتور محرک رشد اقتصادی و قدرت ژئوپلیتیکی را ایفا میکنند. بهرهمندی از این فرصتها نیازمند راهبردی هوشمندانه است: تلاش جهادی برای توسعه و بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای داخلی در حوزه زیرساختهای لجستیک، و تدوین و اجرای دیپلماسی فعال و واقعبینانهای که اولویت خود را بر تعمیق روابط با کشورهای دوست، دارای منافع مشترک و پتانسیل بالای همکاری قرار دهد. این دو راهبرد، همچون دو بال، اقتصاد ایران را به شکوفایی رسانده و منافع ملی را تأمین خواهند کرد.
هیچ دیپلماسی موفقی بدون پشتوانه قدرت داخلی پایدار ممکن نیست. بنابراین، اولویت نخست، تقویت بنیانهای داخلی است. شتاببخشی به پروژههای حیاتی مانند توسعه بندر اقیانوسی چابهار و ارتقای ظرفیت و توان بندر شهید رجایی (بزرگترین بندر تجاری و کانتینری کشور)، همراه با تکمیل و بهسازی شبکههای ریلی و جادهای کشور و اتصال بنادر جنوب به شمال، ضرورتی است که نقش ترانزیتی ایران را در رقابتهای منطقهای تقویت خواهد کرد. چابهار، به عنوان دروازه کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان، میتواند به قطب ترانزیت منطقهای تبدیل شود، و بندر شهید رجایی با موقعیت نزدیک به تنگه هرمز، پتانسیل تبدیل شدن به یکی از مهمترین بنادر منطقه را دارد. ارتقای بهرهوری و حذف موانع داخلی از طریق دیجیتالیسازی فرآیندهای گمرکی، کاهش بروکراسی، استانداردسازی خدمات و سرمایهگذاری در تجهیزات مدرن، هزینه و زمان خدماتدهی را به شدت کاهش داده و رقابتپذیری ایران را در عرصه جهانی افزایش میدهد.
وضعیت کنونی و در حال گذار نظام بینالملل، و لزوم تقویت نقشآفرینی و ارتقای جایگاه ایران در رقابتهای کریدوری، ایجاب میکند از دیپلماسی پراکنده و واکنشی به سمت دیپلماسی فعال و هدفمند حرکت کنیم. این دیپلماسی باید اولویت خود را بر تقویت روابط با بازیگرانی بگذارد که اشتراکات راهبردی با ایران دارند و پتانسیل توسعه همکاری در آنها بالاست. این کشورها عمدتاً در دو محور قابل شناسایی هستند:
1 قدرتهای در حال ظهور و غیرغربی (نظیر روسیه، چین و هند): این کشورها به دنبال تنوعبخشی به مسیرهای تجاری و کاهش وابستگی به کریدورهای سنتی هستند و نگاه راهبردی به نقش ایران به عنوان محور ارتباطی در منطقه دارند. دیپلماسی ایران باید متمرکز بر فعالسازی کریدور شرق – غرب و به ویژه کریدور بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) باشد. این کریدور که ایران، روسیه و هند را به هم پیوند میدهد، میتواند به پروژه نمادین همکاری این بلوک تبدیل شود و جایگاه ایران را ارتقا دهد. دیپلماسی ایران باید برای رفع موانع فنی، مالی و اداری آن با این کشورها به طور مستمر در تعامل باشد. تلاش جهادی با بهکارگیری همه ظرفیتهای ملی، جذب سرمایه و فناوری، و ایجاد چارچوبهای امن و سودآور برای مشارکت این کشورها در توسعه زیرساختهای بندری و ریلی ایران، برای تحقق اهداف این مسیر ضروری است.
2 همسایگان و کشورهای منطقه (نظیر کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و عراق): این کشورها بازارها و شرکای اولیه تجاری ایران هستند و توسعه ارتباط با آنها هم از نظر اقتصادی و تجاری و هم از نظر امنیتی (تقویت مرزها) حیاتی است. دیپلماسی باید بر انعقاد توافقنامههای تجاری دوجانبه و چندجانبه برای تسهیل جابهجایی کالا، استانداردسازی رویهها و یکپارچگی لجستیکی تمرکز کند. تبدیل مرزها به نقطه اتصال با توسعه پایانههای مرزی مشترک، بهبود زیرساختهای ارتباطی و ایجاد مناطق آزاد تجاری، از دیگر اقدامات ضروری است.
تقویت همکاریها با اتکا بر ظرفیتهای درونی، منجر به همگرایی راهبردی بینالمللی خواهد شد. زیرساختهای توسعهیافته داخلی درکنار موقعیت ژئوپلیتیکی، سرمایه ملی و اهرم قدرتمندی برای دیپلماسی ایران است. این مزیت، امکان حضور موثر در مذاکرات با کشورهای دارای منافع مشترک را از موضعی مناسب و با پیشنهادهایی جذاب (مانند مسیر ترانزیتی سریع، ارزان و امن INSTC) فراهم میکند. ضمن اینکه دیپلماسی موفق با کشورهای دوست و قدرتهای نوظهور، میتواند منابع مالی، فناوری و تضمین ترافیک لازم برای توجیه اقتصادی و پایداری پروژههای عظیم داخلی را فراهم آورد و جایگاه بینالمللی ایران را ارتقا دهد.
نقشه راه ایرانی برای عبور از انفعال به ابتکار عمل، پایان دادن به دوران ضعف در تقویت بنیانهای اقتصاد ملی و خاتمه بخشیدن به دیپلماسی پراکنده و بیهدف، از طریق اتخاذ راهبرد صحیح و هدفمند است: تمرکز بر پیشرفت و سازندگی داخلی به موازات دیپلماسی هوشمندانه و ائتلافساز با کشورهای همسو و دارای منافع مشترک. با بهرهگیری از این دو اهرم، ایران میتواند ابتکار عمل را در دست گیرد، موقعیت ترانزیتی خود را از یک «امکان» جغرافیایی به یک «ضرورت» اقتصادی در نقشه تجاری منطقه تبدیل کند و در رقابتهای تجاری و کریدورهای منطقهای و جهانی پیشرو شود. این تحول، اقتصاد، امنیت و قدرت ژئوپلیتیکی و به طور خلاصه منافع ملی ایران را در یک محیط بینالمللی پرچالش تقویت خواهد نمود.

