سرویس سیاسی-
مراسم رونمایی کتاب اسحاق جهانگیری، معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم، بهانهای شد تا برخی از بانیان وضع موجود اقتصادی کشور و «متهمان اصلی عقبگرد دهه90 »، بار دیگر از عملکرد ضعیف خود دفاع کنند و نسخههای توسعه بپیچند؛ اقدامی که بیش از آنکه تبیین تجارب باشد، شبیه تطهیر «دهه از دست رفته و سوخته» است.
مراسم رونمایی از کتاب خاطرات اسحاق جهانگیری، معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم، در حالی برگزار شد که این رویداد صرفاً بهانهای شد تا برخی از بانیان وضع موجود اقتصادی کشور و افرادی که کارنامه ضعیفی در دهه ۹۰ از خود برجای گذاشتهاند، بار دیگر لب به سخن بگشایند، دفاعی بیحساب و کتاب از عملکرد دولت خود داشته باشند و نسخه توسعه و اصلاح برای کشور بپیچند! این تلاشها نه تنها نشانه خودآگاهی و تبیین تجارب نیست، بلکه بیشتر شبیه اقداماتی برای تطهیر یک «دهه از دست رفته و سوخته اقتصادی» کشور است. حقیقت آن است که عملکرد این طیف نه مبتنی بر برنامههای بلندمدت و اصلاحات ساختاری، بلکه متاثر از شرطی سازی اقتصاد، فرصتسوزی بر مدار سیاستهای ناپایدار اقتصادی و تمرکز صرف بر مذاکره بوده است.
چهرههای سوخته دوباره روی صحنه؛
دفاع از عملکرد ضعیف تا نسخههای تازه!
این مراسم عرصهای بود تا برخی چهرههای شاخص دولت مدعی اعتدال، از جمله محمدجواد ظریف، بیژن زنگنه و برخی انصار و اعوان خاطرات، تحلیلها و نسخههای خود برای توسعه کشور را به خورد حضار بدهند.
در این مراسم، اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم خود به بیان وضعیت اقتصادی کشور پرداخت و گفت: «شرایط مردم دشوار است و وضعیت نه جنگ و نه صلح برای اقتصاد کشور از جنگ هم بدتر است.» او تأکید کرد که عبور از این شرایط نیازمند اصلاحات اقتصادی فوری و جدی است که قابل تعویق و چشمپوشی نیست.
جهانگیری با بیان اینکه کشور با بحرانهای متعدد روبهرو است، گفت: «نمیشود گروهی چوب لای چرخ مدیران بگذارند و بگویند مأموریت ما این است.»
او همچنین با اشاره به مخالفتهای خارجی افزود که تلاش برخی کشورها برای ممانعت از توسعه ایران، مانع مهم پیشرفت کشور است.
معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم بر اهمیت انتخاب تیم مدیریتی کاردان و شجاع تأکید کرد و یادآور شد که ۹۰ درصد کار یک مدیر، انتخاب همکاران خوب است و تیم مدیریتی باید قادر باشد نخبگان کشور را به مشارکت دعوت کند. او با اشاره به تجربه دولت یازدهم در کنترل تورم و اصلاحات اقتصادی، گفت: «با اصلاحات قوی، تورم روند کاهشی پیدا کرد و به یک رقمی رسید.» جهانگیری همچنین بر اهمیت تعامل با دنیا برای دسترسی به فناوری و بازار تأکید کرد و افزود: « جنگ ۱۲ روزه اخیر منطقهای، جنگ تکنولوژی بود و ایران باید به فناوریهای روز جهان دسترسی داشته باشد.»
صحبتهای جهانگیری حکایت «بر شاخه نشستن و بن بریدن» است؛ ایشان معاون اول دولتی بوده که حتی آب خوردن مردم را هم به زلف پریشان برجام گره زد و با خروج ترامپ و فعال شدن مکانیسم ماشه به محاق رفت. آقای جهانگیری صرفا جهت اطلاع شما تکنولوژی موشکهایی که شاهرگهای حیاتی و اساسی رژیم صهیونیستی را نشانه گرفت و «آن را به زمین چسباند» تماماً ایرانی و میراث شهید طهرانیمقدمها و حاجیزادههاست نه حاصل قراردادهای میلیارد دلاری و دوشیده شدن! در ثانی شما احتمالا فراموش کردید که طرف مقابلی که ظالمانه ایران را در دسترسی به فناوری صلحآمیز هستهای محق نمیداند، چطور میخواهد فناوریهای به اصطلاح روز جهانی را در اختیار شما و دوستان رویافروشتان قرار دهد؟ سادهانگاری نکنید لطفاً!
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت مدعی تدبیر و امید نیز در این مراسم اظهار داشت: «مردم بزرگترین سرمایه کشور هستند و همیشه باید قطبنمای مدیران و تصمیمگیرندگان باشند.» او با تأکید بر اهمیت استفاده صحیح از ظرفیتهای انسانی و مدیریتی کشور افزود: «ایران بسیار قدرتمند است، اما متأسفانه از این سرمایه بزرگ در گذشته استفاده نشده است.» ظریف همچنین جهانگیری را وزنهای برای اعتدال دولت در کنار رئیسجمهور
معرفی کرد.
بیژن زنگنه، وزیر نفت دولت روحانی نیز بدون اشاره به فاجعه کرسنت و عملکرد خسرانزای خویش در این مراسم رونمایی گفت: «دولت آقای خاتمی نشانه خردورزی جمعی برای توسعه بود.»
ظریف و زنگنه پیش از هر نسخهپیچی، باید پاسخگوی کوتاهیهای خود در ماجرای برجام و کرسنت باشند، چرا که به واسطه همین اقدامات، فرصتهای طلایی سیاست خارجی و اقتصاد کشور به هدر رفت. فی المثل کارنامه بیژن زنگنه در وزارت نفت، از پرونده کرسنت تا سیاستهای نابخردانه داخلی، تاریک و پر ابهام است. قرارداد ۲۵ ساله کرسنت که قیمت هر متر مکعب گاز را یک چهاردهم نرخ جهانی تعیین کرد، با واسطهگری و نادیده گرفتن حقوق کشور به امضا رسید و روحانی سال ۱۳۸۱ در نامهای به خاتمی هشدار داده بود: «این قرارداد آثار منفی اقتصادی درازمدت خواهد داشت و هیچ منفعت سیاسی ندارد.»
علاوهبر آن، توقف سهمیهبندی بنزین در سال ۱۳۹۴ توسط تیم زنگنه و دولت روحانی، با هدف شیرینسازی توافق با آمریکا، زمینه قاچاق گسترده و از دست رفتن ۶ میلیارد دلار درآمد صادرات و همین میزان صرف واردات را فراهم کرد؛ خسارتی حدودا ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومانی که میتوانست صرف تولید، اشتغال و پروژههای عمرانی شود.
همچنین هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، توسعه را محوریترین مسئله کشور دانست و گفت: «بدون گفتوگو و اعتماد میان دولت و مردم، هیچ برنامه توسعهای به نتیجه نمیرسد.»
او افزود: «کتاب جهانگیری نه تنها روایت یک مسئول اجرائی است، بلکه تلاشی برای فهم دوباره تاریخ معاصر ایران و فرصتهای مغفول مانده در آن دهه است.» خانیکی تأکید کرد که توسعه بدون ثبات و پیشبینیپذیری و بدون ثبات پولی و مالی پایدار امکانپذیر نیست.
دههای از دست رفته و سوخته
نباید فراموش کرد که دهه ۹۰ نه تنها دستاوردی برای توسعه پایدار کشور فراهم نکرد، بلکه دههای از دست رفته و سوخته اقتصادی بود. آمارها و گزارشهای رسمی نشان میدهد که رشد اقتصادی کشور در این دهه نزدیک به صفر یا حتی منفی بوده است. کاهش ارزش پول ملی، کاهش سرمایهگذاری و از دست رفتن رفاه خانوارها از مهمترین ویژگیهای این دوره بود.
تحریمهای گسترده، کاهش شدید درآمدهای نفتی و ناترازیهای اقتصادی، همراه با جهشهای مکرر نرخ ارز، اقتصاد ایران را با بحرانهای متعدد مواجه کرد. در این شرایط، انفعال در بهرهبرداری از ظرفیتهای داخلی و غفلت از دیپلماسی اقتصادی با کشورهای همسو و همسایه، وضعیت را پیچیدهتر ساخت.
دولت مدعی تدبیر و امید با واگذاری رانتهای هنگفت، حراج ۶۰ تن طلا (سکه) و ۱۸ میلیارد دلار ارز دولتی را رقم زد. در این دولت نقدینگی
حدود ۹ برابر افزایش یافت و این مسئله به نابودی تولید و اشتغال منجر شد. دولت مدعی اعتدال از حدود
۲۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی، اغماض و چشم پوشی کرد. در این دولت بیش از ۵ هزار واحد صنعتی تعطیل شد و یا به حالت نیمه تعطیل درآمد.
قیمت مسکن در دولت روحانی حدود ۷۰۰ درصد افزایش یافت. براساس آمار، قیمت اقلام خوراکی در دوره ۸ ساله دولت روحانی حدود ۷ برابر افزایش یافت. قیمت دلار در دولت روحانی ۷۸۰ درصد گران شد و خودرو نیز حدود ۷۰۰ درصد گران شد. در مرداد ماه ۱۴۰۰ که دولت تغییر کرده بود ولی وزرا هنوز رای اعتماد نگرفته بودند. وزرای دولت روحانی به شهید رئیسی گفته بودند که حتی توان پرداخت حقوق مردادماه را هم نداریم. در همین دولت به دلیل سوءمدیریت و قصور و تقصیرها شاهد آمار ۷۰۰ قربانی روزانه کرونا بودیم.
رهبر معظم انقلاب در توصیف وضعیت اقتصادی دهه 90 میفرماید: «در دهه 90 یک عقبماندگی و تعطیلی اقتصادی به دلایل مختلف داشتیم. مطابق آمارهای رسمی، شاخصهای منفی زیادی در بخشهای مهم داریم و طبعاً جبران این عقبماندگی کار آسانی نیست.»
دوران اصلاحات؛ درخشان یا ناکام؟
اظهارات بیژن زنگنه درباره «دولت خردورز اصلاحات» در حالی مطرح میشود که حتی بسیاری از همقطاران دولت مدعی اصلاحات ضعفها و ناکامیهای آن دوران را گردن نمیگیرند.
«بهزاد نبوی» از فعالان مدعی اصلاحات، پیش از آغاز دولت هشتم (دولت دوم خاتمی) گفته بود: «ما قبل از دوم خرداد اعلام کردیم که خاتمی مرد اقتصاد نیست.»
«محمد سلامتی» از دیگر فعالین مدعی اصلاحات نیز با اشاره به کارنامه اقتصادی دولت خاتمی گفته بود: «تیم اقتصادی دولت خاتمی، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند…کسانی که در دولت سابق (دولت سازندگی) تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب میکردند، با بنبست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعاً ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور ایجاد مشکل کردند.»
«محمدعلی نجفی» رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت مدعی اصلاحات نیز درباره عدم اشراف خاتمی به مسائل اقتصادی گفته بود: «آقای خاتمی بعضی اوقات حتی در مورد این برنامهها (برنامه سوم) که در سطح دولت توافق بر روی آن شده بود و با سختی و صرف وقت زیاد تنظیم شده بود، دچار تردید میشد. کسی در مورد یک یا چند ماده برنامه با ایشان صحبت میکرد و در دل ایشان تردید و نگرانی پیدا میشد که آیا این تصمیمی که گرفته شده درست است یا خیر. حتی در برخی از موارد بسیار مهم و بحثبرانگیز برنامه که مورد موافقت دولت قرار گرفته بود، دچار شک و تردید شدند و خیلی بدشان نمیآمد که مجلس آن را تصویب نکند. در واقع ایشان هیچ گاه اطمینان صددرصد نسبت به برخی مواردی که در دولت تصویب شده بود، نداشتند.»
دولت مدعی اصلاحات در سیاست خارجی نیز بسیار ضعیف عمل کرد. این دولت به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار- سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریباً هیچ دستاوردی عاید ایران نشد. دولت مدعی اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هستهای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریمها منتهی نشد.
نسخهپیچی یا پاسخگویی؟
واقعیت آن است که کسانی که امروز در کسوت منتقد ظاهر شدهاند و نسخه توسعه و اصلاح میپیچند، خود بانیان وضع موجود و دهه سوخته اقتصادی کشوراند. این افراد نه تنها اختیار و مسئولیت مدیریت کشور را در دست داشتند، بلکه فرصتهای متعددی برای اصلاح ساختارها و بهبود شاخصهای اقتصادی در اختیار داشتند، اما کارنامه قابل دفاعی از خود برجای نگذاشتند. دهه ۹۰، دهه فرصتسوزی، ضعف در حکمرانی اقتصادی و نگاه کوتاهمدت به جای اصلاحات ساختاری بود. حالا کسانی که آن دوران را تجربه کرده و مسئولیت مستقیم داشتند، نباید خود را از پاسخگویی مبرا کنند و به جای آن نسخههای توسعه و اصلاح برای آینده کشور ارائه دهند. واقعیت این است که کشور امروز برای عبور از بحرانها نیازمند مدیرانی است که از تجربههای تلخ گذشته درس گرفته باشند و مسئولیت عملکرد خود را بپذیرند، نه آنکه دوباره همان تیمها در مقام نسخهپیچی ظاهر شوند!
مراسم رونمایی از کتاب جهانگیری، صرفا فرصتی بود تا یادآوری شود که کارنامه ضعیف دولتهای مدعی اصلاحات و اعتدال، فرصتهای از دست رفته دهه ۹۰ و ناکامیهای دوران اصلاحات نباید فراموش شود و مسئولان و فعالانی که امروز برای توسعه نسخه میپیچند، خود متهمان اصلی عقبماندگی و ناکامیهای اقتصادی کشور هستند!
منبع : کیهان

