از یک سال امتیاز دادن چه چیزی نصیب کشور شده است؟
اتفاقات یک سال گذشته را مرور کنیم : شهریور و مهر ۱۴۰۳ ؛ با اصرار دولت پاسخ به ترور هنیه در تهران به خیال وعده امریکا برای آتشبس در غزه به تعویق میافتد. اما اسرائیل نه تنها در غزه آتشبس نمیکند، حسن نصرالله را هم به شهادت میرساند.
آبان ۱۴۰۳ ؛ اسرائیل در پاسخ به اقدام تلافیجویانه ایران، به ایران حمله میکند. ایران این بار به حملات اسرائیل و شهادت تعدادی از نظامیان و یک شهروند پاسخ نمیدهد.
فروردین ۱۴۰۴ ؛ ایران با وجود خروج ترامپ از برجام و جنایات متعدد علیه کشورمان، وارد مذاکره با دولت ترامپ میشود.
اردیبهشت ۱۴۰۴؛ ایران برخلاف گذشته بند مهمی از fatf با عنوان پالرمو را تصویب میکند که اقدام دیگری جهت رفع بهانهگیریهای غرب بوده است.
خرداد ۱۴۰۴؛ امریکا و اسرائیل در میانه مذاکره و دقیقا روز قبل از دور ششم مذاکرات به ایران حمله میکنند و فرماندهان و دانشمندان و مردم زیادی را به شهادت میرسانند.
مرداد ۱۴۰۴ ؛ بعد از پایان جنگ، اروپاییها نه تنها حمله امریکا و اسرائیل به ایران را محکوم نکرده که با طلبکاری تمام تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه به بهانه عدم پایبندی ایران به برجام نمودند.
شهریور ۱۴۰۴ ؛ ایران برای رفع بهانه از اروپاییها با وجود همکاری آژانس با امریکا و اسرائیل، به امضای توافقی با آژانس اتمی دست میزند تا بازرسیها از تاسیسات اتمی ایران را از سر گیرند.
شهریور ۱۴۰۴ ؛ با وجود توافق ایران با آژانس اتمی برای از سرگیری بازرسیها، اروپاییها اقدام به فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت میکنند.
مهر ۱۴۰۴ ؛ دولت ایران در آخرین تلاش، برخلاف توصیه صریح رهبری برای پرهیز از مذاکره با امریکا، در سفر رئیسجمهور به اجلاس جهانی سازمان ملل در نیویورک، سعی میکند با مقامات امریکایی مستقیما وارد مذاکره شود که دیپلماتهای امریکایی باز هم خلف وعده کرده و بر سر قرار با مقامات ایرانی حاضر نمیشوند.
اینها بخشی از اقدامات خویشتنداری دولت ایران در برابر امریکا و اسرائیل و اروپا در ۱۳ ماه گذشته است. اما نتیجه چه شد؟ نه تنها جنگ بر کشور تحمیل شده و هنوز هم تهدید جنگ و تهاجم به کشور وجود دارد، که تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل نیز دوباره فعال شده است.
اما حالا و در آخرین اقدام مجمع تشخیص مصلحت نظام که با تغییر دولت و ورود برخی افراد حقوقی از دولت به جلساتش، ترکیب آن مقداری عوض شده، این بار برخلاف دفعات قبل CFT را تصویب کرده و در واقع تمام مفاد FATF را پذیرفته است. اتفاقی که سوالات بسیاری را در مورد نوع تحلیل اعضای مجمع از اتفاقات ۱۳ ماه گذشته و نتیجه امتیاز دادن به غرب و همچنین کارکرد CFT و FATF در ذهن ایجاد میکند. سوال مهم این است که مجمع با چه هدفی این معاهده را به طور کامل پذیرفته است؟ آیا به دنبال امتیاز دادن به غرب برای کوتاه آمدن از تقابل با ایران بوده است یا به دنبال کاهش اثر تحریمها؟ اگر هدف امتیاز دادن به امریکا و غرب بوده است که نشان میدهد آقایان تحلیل درستی از امتیازاتی که دولت ایران در یک سال اخیر برای کاهش تنش با امریکا و غرب داده است، ندارند و از آن همه ضرر درس نگرفتهاند. اما اگر هدف کاهش اثر تحریمها بوده است که به معنای عدم درک درست از کارکرد و هدف FATF است. FATF که بسیاری از کشورهای دنیا به عضویت آن در نیامدهاند، نه تنها موجب کاهش فشار تحریم بر اقتصاد ایران نخواهد شد که فشارها را بیشتر و هوشمندانهتر و نقطهزن خواهد کرد. علاوه بر ابهامات در مورد قطعیت خروج ایران از لیست این معاهده با وجود تصویب و اجرای تمام بندهای آن که حتی توسط دولتیها هم در مورد آن تضمین داده نشده، مسئله مهمتر مخاطراتی است که به وجود میآورد. نظارت این نهاد و اعضای این معاهده بر تبادلات مالی کشور و تاکید بر نداشتن مراودات مالی با گروههای مقاومت، از جمله موارد مبهم و مهمی است که میتواند موجب رصد اقتصاد ایران و روشهای دور زدن تحریمها شده و فشار را بر اقتصاد ایران افزایش دهد و یا تحریمهای جدید به بهانه همکاری با گروههای مقاومت را در پی داشته باشد. مگر آنکه ایران از حمایت از گروههای مقاومت منطقه دست بکشد که این دقیقا همان چیزی است که امریکا و اسرائیل میخواهند برای تضعیف ایران. امیدواریم اعضای مجمع تشخیص اگر شهامت دارند آرای خود را شفاف کنند تا مسئولیت کاری که کردهاند و نتایجش را در آینده بر عهده گیرند.