در یک بزنگاه تاریخی کم نظیر، نظام بینالملل شاهد تحولی ژرف و بنیادین است که نشانههای آشکار فروپاشی نظم پیشین و طلوع نظم جدیدی در عرصه جهانی را به نمایش میگذارد. جهان امروز در نقطه عطفی سرنوشتساز قرار گرفته که پیامدهای آن ساختار روابط بینالملل را برای دهههای آینده شکل خواهد داد.
این بزنگاه حساس را میتوان در بیانیه تاریخی وزارت امور خارجه روسیه مبنی بر اتمام قانونی برجام و تحریم ها علیه ایران را به روشنی مشاهده کرد که با صراحت اعلام نمود: «در ۱۸ اکتبر، مهلت ده ساله تعیین شده توسط قطعنامه ۲۲۳۱ به پایان میرسد. در این مرحله، تمام مفاد قطعنامه ۲۲۳۱، از جمله محدودیتها و رویههای موجود در آن، باید لغو شوند.» این بیان تنها یک اعلامیه دیپلماتیک نیست، بلکه سنگری است در نبرد تعیینکننده برای شکلدهی به نظم جهانی آینده.
جهان در آستانه تحولی بزرگ قرار دارد که در آن اتحاد ایران، روسیه و چین به عنوان نماد بارز ظهور قطبهای جدید قدرت در صحنه بینالمللی خودنمایی میکند. این همگرایی سهجانبه که در قالب نامهای مشترک به سازمان ملل متحد تبلور یافته، نشان از پایان هژمونی بلامنازع غرب و زایش معماری جدیدی در روابط بینالملل دارد.
وزارت خارجه روسیه با بیان اینکه «شورای امنیت سازمان ملل هیچ تصمیمی مبنی بر اجازه دادن به دبیرخانه سازمان ملل برای تصمیمگیری مستقل در مورد بازگرداندن تحریمها علیه ایران اتخاذ نکرده است»، در واقع در حال تعریف قواعد جدید بازی در صحنه جهانی است. این موضعگیری تنها یک اختلاف نظر دیپلماتیک نیست، بلکه نشانگر انتقال تدریجی مرکز ثقل قدرت در نظام بینالملل است.
حمایت ۱۲۱ کشور عضو جنبش عدمتعهد و ۲۱ کشور عضو گروه دوستان منشور ملل متحد از خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱، گواه روشنی بر این مدعاست که نظم پیشین دیگر قادر به حفظ اجماع جهانی نیست. این شکاف گسترده در جامعه بینالمللی، زنگ پایان را برای نظام یکقطبی گذشته به صدا درآورده است.
بیانیه روسیه که با قاطعیت اعلام میکند «گامهای نادرست حقوقی و رویهای که اروپاییها برداشتهاند… بنا به تعریف نمیتواند هیچ تعهد قانونی را بر شرکتکنندگان واقعی در جامعه بینالمللی تحمیل کند»، در واقع مانیفستی برای نظم نوین بینالمللی محسوب میشود. این سخن پایانی است بر دوران سلطه بلامنازع غرب و آغازی بر عصر چندقطبی در روابط بینالملل.
جمله نمادین وزارت خارجه روسیه که اعلام میکند «با انقضای قطعنامه ۲۲۳۱، برجام سرانجام به گذشته پیوست»، تنها توصیف یک رویداد دیپلماتیک نیست، بلکه تشریح گذار از یک دوران به عصری جدید در مناسبات جهانی است.
علاوه بر اقدامات دیپلماتیک روسیه، در هفتههای گذشته شاهد رخدادهای اقتصادی تاریخی از سوی چین بودهایم که بر عمق این تحول بزرگ میافزاید. تحریمهای متقابل چین علیه آمریکا، به چالش کشیدن سلطه دلار از طریق گسترش استفاده از یوان، و اقدام استراتژیک در محدود کردن صادرات عناصر کمیاب خاکی، همگی نشان از تغییر بنیادین در نظم اقتصادی جهانی دارد. این اقدامات که در کنار جنگ اقتصادی فزاینده با آمریکا صورت میگیرد، وابستگی حیاتی غرب به زنجیره تأمین چین را آشکار ساخته و هژمونی تاریخی دلار را به چالش کشیده است.
امروز جهان در نقطه بزنگاهی ایستاده است؛ نقطهای که در آن نظم قدیم در حال احتضار و نظم جدید در حال تولد است. این گذار تاریخی که با تشکیل اتحادهای جدید و بازتعریف موازین بینالمللی همراه شده، سرنوشت نظام جهانی را برای نسلهای آینده تعیین خواهد کرد. ظهور این نظم جدید نه تنها ساختار قدرت را دگرگون خواهد کرد، بلکه مبانی حقوقی و هنجاری حاکم بر روابط بینالملل را نیز بازتعریف میکند.