تبیین، از الزامات رشد جامعه ای است که در مسیر پیشرفت،موانع و دشمنان زیادی دارد و الا مردم در اثر شبهات دچار ضعف اراده شده و ناامیدی در آنها رسوخ می کند. لذا جهاد تبیین، در جامعه ایرانی امروز فریضه قطعی و واجب فوری توصیف شده است.
رهبر عزیز انقلاب، در خصوص مطالب حساس کشور، مدام رهنمودهایی دارند، مثلا در زمینه مذاکره و غنی سازی، نکات جدی را بیان فرمودند که متاسفانه با وجود شفاف بودن این موضع، تردیدهای بسیار در اذهان حتی افراد دغدغه مند و انقلابی، در این مدت مشاهده می شد.
همین مسأله را در خصوص موضوع پر چالشی به اسم برجام هم مشاهده کردیم. بیانات اخیر رهبری در خصوص مخالفت ایشان با پذیرش ده ساله برجام، در شرایطی که مسئولین آن را پذیرفته اند و به عنوان موفقیتی بزرگ حتی در لایه مسئولین نهادهای انقلابی، قلمداد می کنند، برای اذهان خیلی قابل تأمل بود.
علت این عدم شفافیت موضع انقلاب و تبیین آن در صحنه چه مواردی می باشد:
1 مهمترین عامل موضوع عدم توجه به مبانی اندیشه امام و در ادامه رهبری در وزان اندیشه ای فاخر جهت اداره جامعه است. در این صورت اصول اندیشه و استنباط امام و رهبری، جدیتر فهم میگردد و نیاز مدام به تصریح کمتر میشود.
در بیانات رهبر عزیز انقلاب، اصول مشخصی قرار دارد که سالها و بارها تکرار شده اما متاسفانه تکرار این اصول و تدوین امتداد آن در مواردی که نیازمند روشنگری بیشتر است، کمتر اتفاق می افتد. حوزه و دانشگاه و جریان های متنوع اثرگذار باید به عمق نگاه راهبردی امام و رهبری، توجه بیشتری داشته باشند و دستگاه های فرهنگی و نخبگان فکری به این مهم توجه جدی تری نمایند.
2 فضای ابهام ساز سایر رسانه های داخلی جریان نفوذ، دایما با ادله متنوع به ترجمه مبانی غلط به زبان ارایه تحلیل در مسائل روز خود می پردازند. در شرایطی که از ماهواره ها و هزاران رسانه دشمن، توقعی جز تضعیف کشور نیست، بسیاری از سایتهای خبری و روزنامه های داخلی همگرا با منافع دشمنان، تیترها ومحتوا را به گونه ای تنظیم میکنند که دروازه بانی خبر مطلوب خود را محقق کنند.
3 تمرکز بر مسایل مورد پسند عامه در عین حال که مسایل متنوعی در سبد تبیینهای اهل روشنگری قرار می گیرد، اما اصل مسایل هزینه دار گهگاه مورد کم توجهی جدی واقع می شود. به نحوی توجه به مطالب مهم، صراحت و ذکاوت می خواهد.
4 مطالبه گری های بی ضابطه با ادبیات حداقلی
در خلأ ناشی سکوت دانشمندان و اهل قلم ورسانه جمعی از انقلابیون که از سکوت صحنه نگرانند، ناچار به صورت خودجوش به مطالبه مسایل اصلی می پردازند اما از اتصال به ادبیات علمی و پشتوانه غنی بی بهره اند، لذا گاهی حق در جلوه ای نه چندان جذاب ارایه شده و غفلت بر جامعه غلبه می کند.
5 سوء برداشت از مفهوم مواجهه با فتنه بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنة کابن اللّبون لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب» را بد میفهمند و خیال میکنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچ وجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ضرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنهی عظیمی بود؛ یک عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف میرفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد – که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست – از آن طرف هم آن عدهای که «نفر من اصحاب عبد اللَّه بن مسعود …» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «ما درباره جهاد شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم»!
خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ضرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستی بصیرت داشته باشند.
6 دو پهلو حرف زدن: ماندن جامعه در نقطه تردید، ناشی از عدم صراحت خواص جامعه است. در برخی ماجراهای اجتماعی و سیاسی، چنان جامعه دچار ابهام می گردد، که گویی شفافیتی وجود ندارد. حل این آسیب، راهی جز هزینه کردن خواص ندارد. «خواص باید صریح باشند، باید باصراحت حرف بزنند، باید شبههها را از ذهنها زایل کنند، دوپهلو و دوگونه و تردیدآمیز حرف نزنند».۱۴۰۲/۱۱/۱۶
تردید عامل درجا زدن هست و اگر مردم از تردیدها نجات نیابند، نمی توانند مقاومت موثری در مسیر پیشرفت داشته باشند. لذا گرچه تبیین در نقاطی هزینه ساز است، اما تبیین نکردن هزینه دوبرابری خواهد داشت.