دانشگاه، محیطی برای ترقی انسان یا روزمرگی محض؟!
بدنه اصلی نظام فرهنگی یک سرزمین را بلاتردید مراکز علمی و تحصیلی آن مرز و بوم پايه گذاری می نمایند. طبعا ساماندهی و مقاوم سازی چنین اسکلت مستحکمی را در عرصه های علوم شناختی، عوامل نيروی انسانی می بایست ترتیب اثر دهند.
دانشگاه و به تَبَع آن جوامع دانشگاهی اعم از تشکل های دانشجویی مانند بسیج، جنبش عدالتخواه، کانون های فرهنگی و هنری، انجمن های علمی و نظایرشان ، سردمداران آرمان ها و نقشه های راه درازمدت جامعه نخبگانی قلمداد می شوند که باید دانشجویان فعال در این حیطه های مذکور، با ترسیم احسن خط مشی انقلابی گری واقعی و امتداد و استمرار اصولی ریل فکری اسلامی حقیقی در صحن دانشگاه، هم مسیر زندگی علمی_سیاسی خودشان را در قامت دانشجوی فعال انقلابی ترفیع نمایند و مضاف برآن، ساختار کلی فرهنگی کشور را در سطوح منطقه ای و بین المللی ارتقا بخشند.
متاسفانه در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نسبت به کف دانشگاه و قشر دانشجو، از سوی برخی دولت ها بعضا نگاه های تحزبی و جناحی وجود داشته است که اين گزاره در دولت یازدهم و دوازدهم اصلاحات به ریاست حسن روحانی نمود بیشتری داشته است.
در ایام آغازین نهضت مردمی ایران علیه حکومت الیگارشی رژیم مستبد پهلوی در دهه ۵۰ و اوایل دهه۶۰، نقش دانشجویان عدالتخواه و سیاسی در صحنه های مبارزه جریان انقلاب علیه خاندان طاغوت و شخص محمد رضا شاه، بسیار پررنگ بود و ما شهدای گرانقدر بسیجی دانشجو در میادین ستیز با دستگاه نا مشروع پهلوی و ایضا ۸سال دفاع مقدس درمقابل ارتش بعث صدام حسین عراق در اوراق تاريخ با عظمت کشور اسلامی مان بی شمار داریم.
شهیدان ناصر بیاری، حسین کاظمی و ناصر جمشیدیان که اختصارا اسامی این شهدا ذکر و قید گردید و دو تن از اين جوانان فوقالذکر، از فعالان دانشجویی دانشگاه تهران بودند.
در ادوار متأخر نیز اقسام عمده و کثیری از تحرکات سیاسی داخلی کشور بی نهایت متاثر و متأسی از تشکل های دانشجویی و اقشار فرهنگی و علمی سرزمین مان شکل گرفت.
در دهه های هفتاد و هشتاد، آن ماجرا های معروف دوم خرداد و کوه دانشگاه تهران و همچنین تنش های شدید بین انجمن اسلامی و تحکیم وحدت در دل دانشگاه های کشور، جملگی نمونه هایی هستند که در آن دعوا ها و زوایای رأی سیاسی بین نیروهای انقلابی بر سر قالیباف و احمدی نژاد و طیف مخالف، یعنی جبهه دانشجویان پیرو خط امام با علمداری موسوی خوئینی ها و ابطحی، به عنوان کارزار های اهم دانشگاهی قلمداد شده و نهایتا نیز اختلافات بین گروه های انقلابی و غربگرایان بقایای دوره خاتمی، به انتخاب دکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ به عنوان ششمين رئیس قوه مجریه منجر شد، که البته این اختلافات و منازعات تئوریک ملت، فی الحال هم کما فی السابق بر قرار است.
اما شوربختانه این مناظرات و چالش های راهبردی، مدتی است دیگر جایی در دانشگاه های ما ندارند و اتمسفر نشست های دوستانه و محتوای گپ گروهی دانشجویان، دیگر هيچ رنگ و بوی سیاست نمی دهند و دورهمی ها و جدال های لفظی جمعی دانشجویان حول محور سرگرمی های بی پایه و اساس مثل بازی مافیا معطوف است و دیگر سرگرمی و تفريحات سالمی نظیر مطالعه کُتُب تاریخی و ادبی در مکان کتابخانه دانشگاه کاهش یافته و غم انگیز تر اینکه بر کرسی ها ، نیمکت ها و قفسه های کتابخانه یک دانشگاه یا دانشکده، گرد و غبار نقش بسته است.
لازم به ذكر است که در وقايع سال ۱۳۸۸ و آن درگیری هایی که عده ای با لگدمال نمودن کثرت آرای امت در کشور، سعی داشتند تئوری های بنیادینی را در مکانیزم سیاسی کشور پیاده سازی، و با اهرم اغتشاش و طغیان، بیرق اسلام و فقاهت را به حضیض بیاورند و مقابل ملت و رهبری با ایستند که با هوشمندی و درایت همیشگی مقام معظم رهبری اهداف آنان خنثی شد، بسیج دانشجویی عملکرد مثمر ثمری داشت. مِن بابِ مثال؛ حرکت شجاعانه بسیجیان دانشگاه تهران و امام صادق (ع) به سمت درگیری و مقابله جانانه ایشان با مزدوران نا آگاه و فریفته عناصر خارجی و داخلی در نبرد شهری، قائله را در اکثر معابر پایتخت خاتمه داده و اوضاع آرام گردید. و طرح های واهی جنبش سبز برای همیشه ملغی الاثر و در گوشه هایی از خیابان های تهران مدفون و به زباله دان تاریخ پیوست (برای آگاهی و درک جزئیات این رویداد تاریخی، رجوع شود به مصاحبه حاج سعید حدادیان با خبرگزاری تسنیم دی ماه ۱۳۹۳، و یا می توانید مستند ویدئویی “زخم تازه” را مشاهده و سخنان آقای حدادیان در رابطه با ایفای نقش جهادی تشکلهای دانشجویی در فتنه ۸۸ را بشنوید).
متاسفانه در زمان ریاست جمهوری آقای روحانی، صنف تشکیلاتی دانشگاه های کشور و در رأس آنها دانشجویان بسيجی، به یکباره توسط عوامل غربزده وزارتخانه مربوطه مشخصا وزارت علوم، به سایه رفته و آن نگاه و زاویه نگرش دولت وقت در دهه ۹۰ نسبت به دانشجویان تشکیلاتی بسیار منفی شد، تبعیض فراوانی بین دانشگاه های آزاد و دولتی و صنعتی حاکم گشت و برهنگی و ابتذال اجتماعی تا کف دانشکده ها نفوذ کرد و دانش و بار علمی اغلب دانشجویان به یغما برده شد که این امر به کرات در سخنرانی های حضرت آیتالله خامنهای در ديدار هایشان با نخبگان و دانشجویان، بدان اشاره مستقیم شد و رهبر انقلاب علنا و بی پرده دربرابر تهاجمات فرهنگی شدیدی که در دانشگاه ها حاصل گردیده بود، مواضع نقّادانه اتخاذ می کردند و صراحتا اشخاص حقوقی ذیربط و ذی مدخل را در مقام پاسخگو قرار می دادند. لکن در عین حال، به دفاع از جامعه نخبگان کشور نیز همواره می پرداختند.
لذا ما دانشجویان الزاما در هر دولت و با هرگونه تفکری، حتی در دوران مسؤلیت افراد انقلابی و مومن چون شهید رئیسی، جهت برهنه زدایی صحنه دانشگاه و زدودن غبار فکری ممزوج شده با آموزه های مستهجن بیگانه و امپراطوری رسانه ای دنیای غرب از افکار دانشجویان نسل جوان و نسل های آتی، باید خودمان با تکیه بر کار و تلاش گروهی و تشکیلات محوری، اقدام نماییم و نظام علمی و دانشگاهی مملکت مان را یکنواخت سازیم.
امروزه دیدگاهی که جهانیان به ما دانشجویان ایران دارند، قاعدتا متفاوت است از آن طرز دیده و نگاهی که به دانشگاه های سکولاریسم بلوک غرب دارند.
انقلاب اسلامی ایران، تئوریسین ها و اندیشمندان سرشناسی داشته و دارد.
هم به لحاظ فلسفی و جامعه شناختی و نیز در ابعاد صرفا عرفانی.
مرحومان دکتر علی شریعتی، سید جعفر شهیدی، علی صفایی حائری ، شهیدان مطهری و بهشتی و در آخر حضرات آیات حسن زاده آملی، گلپایگانی ، شاهرودی، بهجت ، مصباح و امثالهم وعاظی هستند که در زمان حیاتشان روی استحکام ورزی شاکله و ستون علمی کشور تاکید کرده بودند.
متاسفانه امروز بسیاری از دانشجویان دختر و پسر در کشور، مطلقا برای گریز از خدمت سربازی و یا سپری نمودن وقت با جنس مخالف پا به دانشگاه می گزارند و اوقات را به بطالت می گذرانند و فقط یک مدرک تحصیلی بلا ثمر پس از ۴سال اتلاف وقت اخذ می کنند.
در گعده ها و محافل تشکیلاتی، باید این مهم به یک مسئله و بحران اَخَص و صدر اولویت قرار گیرد و بارش فکری بین دانشجویان فعال انجام شود تا چاره ای صحیح، کاربردی و حتمی الحصول اندیشیده شود که چگونه می توانیم با انجام اعمال تشکلی و عمیق جلوی فقر سواد و خود باختگی های فرهنگی و باتلاق بی بصیرتی برخی دانشجویان دهه هشتادی را بگیریم و بساط ترويج شئونات و نا هنجاری های غربی را از بطن کلاس های درس بر چینیم و دانشگاه های کشور اسلامی ایران را نه فقط در لایه عنوان و شکل ظاهری، بلکه در عمق قسمت ماهوی و باطنی مهمترین سنگر علمی، به معنای دقیق کلمه، اسلامی و سیاسی کنیم.
و در نهایت، با تلاش و مجاهدت علمی و فعاليت تیمی، بکوشیم تا انشاءالله دانشجویان جدید الورود زیادی را در تشکیلات جذب کرده، و بانی خیر شويم تا به یاری پروردگار تمامی محصلان و دانش پژوهان عصر حاضر در مملکت اسلامی مان که در حساس ترین برهه استراتژیک منطقه ای و فرا قاره ای قرار داریم، هر یک بتوانند یک نقش با شکوه در آینده انقلاب داشته باشند.
انسان در دانشگاه خصوصا در دانشگاه اسلامی یک کشور ایدئولوژیک قبیل جمهوری اسلامی، تلمذ می جوید و در حقیقت می آموزد که انسان برای بی تفاوت بودن در صحنه ملل خلق نشده و حضرت باری تعالی بشریت را به جهت نقش داشتن انسان ها در جامعه خلق کرده است.
حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرمایند:
انسان مومن، باید قدر لحظات زندگی را بداند چراکه وقت آدمی همچون ابر و باد می گذرد و باید از فرصت هایی که خداوند برای علم آموزی به بشر عطا فرموده، به بهترین نحو برای رشد و تعالی انسانی استفاده نمود.

