چگونه اروپا شکست خورد؟

فارن افرز: اروپاوقتی شکست خورد که مقابل آمریکا ایستادگی نکرد

در پایان چهارمین سال جنگ روسیه و اوکراین کشورهای عضو اتحادیه اروپا شرایط متفاوت‌تری نسبت به اولین روزهای این جنگ تجربه می‌کنند. این اتحادیه که تحت تاثیر ایالات متحده جبهه آرایی سراسری مقابل روسیه را اتخاذ کرده بود به آرامی انشقاق را در لایه‌های مختلف خود حس می‌کند.
نکته مهم‌تر تشدید این انشقاق به مرور زمان است زیرا که هیچ نسخه‌ای برای کنترل آن اتخاذ نشده است و مسیرهای احتمالی با توجه به شرایط موجود در این اتحادیه کمی دور از ذهن به نظر می‌رسد. در حالی که محور اصلی ناتو بر تداوم فشار حداکثری از طریق تحریم‌ها و حمایت نظامی بی‌قید و شرط از کی‌یف پافشاری می‌کند، صدای برخی اعضای اروپایی این پیمان، به‌ویژه در اروپای مرکزی، به شکلی فزاینده‌ای متفاوت و حتی در تضاد با این اجماع شنیده می‌شود. این تناقضات نه‌تنها انسجام بلوک غرب را زیر سؤال می‌برد، بلکه مسیر پیش رو برای پایان‌دادن به درگیری را نیز پیچیده‌تر می‌سازد.
موضع اخیر پیتر سیارتو، وزیر امور خارجه مجارستان، به وضوح این شکاف را نمایان ساخت. اعلام ایستادگی صریح مجارستان در برابر «هرگونه پیشنهاد برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه روسیه»، یک پیام مستقیم به بروکسل و واشنگتن است. این موضع صرفاً یک دیپلماسی محتاطانه نیست، بلکه ریشه در منافع استراتژیک و اقتصادی عمیق بوداپست با مسکو دارد. سیارتو با تأکید بر اینکه مجارستان «هزینه گزافی» متحمل شده است، بر ضرورت بازگشت سریع به صلح تأکید کرد و موضع خود را به صراحت بر اولویت دیپلماسی به‌جای تداوم درگیری در میدان نبرد استوار ساخت.
این تضاد محوری، اختلافات درون ناتو را به دو دسته تقسیم می‌کند: گروهی که خواهان کشاندن جنگ به یک بن‌بست طولانی‌مدت با هدف تضعیف دائمی روسیه هستند، و گروهی دیگر که نگران تبعات اقتصادی و امنیتی این جنگ فرسایشی بر ثبات داخلی خود و امنیت انرژی‌شان هستند.
اهمیت موضع مجارستان در حوزه انرژی، بر این اختلافات سایه می‌افکند. سیارتو صراحتاً اعلام کرد که همکاری در حوزه انرژی با روسیه برای مجارستان «ضروری و حیاتی» است و بر افزایش حجم تجارت دوجانبه و سرمایه‌گذاری بیش از یک میلیارد یورویی تأکید نمود. این وابستگی متقابل، که در سایه فشارهای خارجی همچنان در حال رشد است، نشان می‌دهد که ایده یک تحریم فراگیر انرژی علیه روسیه، برای تمام اعضای ناتو، حتی در چارچوب اتحادیه اروپا، قابلیت اجرا ندارد.
از سوی دیگر سیاست‌ها و دخالت‌های ترامپ نیز پارامترهای دیگری را به دگرگون شدن شرایط این اتحادیه افزوده است. در مقاله‌ای که اخیرا در نشریه فارن افرز با عنوان «چگونه اروپا شکست خورد؟» به بررسی عوامل مرتبط به این موضع پرداخته و از عبارت «دام ترامپ» استفاده نموده است و سیاست ترس از تقابل با ایالات متحده را مورد انتقاد شدید قرار داده است. در یکی از مهمترین بخش‌های این مقاله به دخالت‌های دولت آمریکا در سیاست‌های داخلی این کشورها پرداخته شده است. جریان‌های راست افراطی که با به قدرت رسیدن ترامپ مورد حمایت ویژه قرار گرفته‌اند چند مشخصه ویژه دارند شامل مخالفت با جهانی شدن و مهاجرت، انتقاد از چندفرهنگی و مخالفت با اتحادیه اروپا می‌شود. معاون رئیس جمهور آمریکا و وزیر امنیت داخلی به طور علنی در انتخابات آلمان، لهستان و رومانی مداخله کردند و از احزاب راست افراطی حمایت کردند. رهبری اتحادیه اروپا عمدتاً در برابر چنین مداخلات خصمانه‌ای سکوت اختیار کردند تا دچار تنش با ایالات متحده نشوند و منافعشان در نقاط دیگر همکاری با آمریکا تحت تاثیر تنش سیاسی خدشه‌دار نشود.
همچنین مطالبات سختگیرانه‌ی ترامپ شامل افزایش هزینه‌های دفاعی، تهدید تعرفه‌های جدید و به چالش کشیدن ارزش‌های دموکراتیک اروپا، رهبران اروپایی به جای موضع تقابلی جمعی، مسیر کمترین مقاومت و تسلیم را انتخاب کردند. این سیاست، که از آن به عنوان “انتخابی منطقی” برای جلوگیری از پیامدهای بدتر (مثل رها کردن اوکراین توسط آمریکا، خروج از ناتو، یا جنگ تجاری تمام عیار) یاد می‌شود. با عقب‌نشینی‌های مداوم در برابر ترامپ در حوزه‌های دفاعی، تجاری و ارزشی، اروپا در واقع به نیروهای راست افراطی داخلی که به دنبال اتحادیه‌ی اروپای ضعیف‌تر هستند، قدرت می‌بخشد.
در زمینه نظامی نیز در نشست ناتو در ژوئن ۲۰۲۵، کشورهای اروپایی متعهد شدند که هزینه‌های دفاعی خود را به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهند و سلاح‌های بیشتری از آمریکا بخرند، که این هدف بیشتر برای رضایت ترامپ تعیین شد نه بر اساس ارزیابی منطقی. از این رو قاطعانه می‌توان گفت اروپا نتوانسته است یک استراتژی دفاعی منسجم و غیرمتکی به آمریکا تدوین کند. این موضوع به تضعیف گام به گام این اتحادیه منجر خواهد شد زیرا که از دیدگاه نویسندگان این مقاله این تعهد اقتصادی رهبران اروپایی را مجبور خواهد کرد تا هزینه‌های عمومی (بهداشت، آموزش، بازنشستگی و…) را به خطر بیاندازند.
این موضوع با جنگ تعرفه‌ای ترامپ تشدید هم شده و چالش جدی برای کشورهای اروپایی به خصوص در زمینه فولاد و آلمینیوم بوجود آورده است. نفوذ فزاینده بازیگران راست افراطی (مانند نخست وزیر ایتالیا) و نگرانی‌های آلمان در مورد رکود، موقعیت چانه‌زنی کمیسیون اروپا را تضعیف کرده است. توافق نهایی مبنی بر تعرفه‌های ۱۵ درصدی بر صادرات اتحادیه اروپا (۵ درصد بالاتر از تعرفه‌ی پذیرفته شده توسط بریتانیا)، به عنوان تحقیر تلقی شده و این ایده را که اروپای متحد می‌تواند منافع خود را بهتر نمایندگی کند، خدشه‌دار نموده است.
اکنون اروپا برای خروج از این مسیری که در آن گرفتار شده خود را نیازمند تدبیر در دو حوزه اقتصادی و امنیتی می‌بیند تا در اثر وابستگی در این دو حوزه به ایالات متحده خود را از یک فرمانبردار صرف که مجبور است همه سیاستمداران ارشد خود را در کاخ سفید مقابل رفتارهای مغرورانه ترامپ ساکت بنشاند، رها شود. این مقاله راه حل گسترش روابط اقتصادی اروپا، فراتر از چین و آمریکا و کنترل مسائل امنیتی در قبال چین را پیشنهاد می‌دهد، چون به هر حال نگاه امنیتی به چین به علت همکاری این کشور با روسیه از طرف این اتحادیه به شدت از حساسیت بالایی برخوردار است و از چالش‌های جدی اروپایی‌ها به حساب می‌آید و سوال مهم‌تر این است که با وجود همه این عوامل راهی عملی برای رهایی برای اروپا از این دام وجود خواهد داشت؟

یاسر سالک‌نیا، متولد ۱۳۷۶، سردبیر سابق پایگاه خبری دانشجویی کف دانشگاه، کارشناس ارشد عمران و دبیر کنونی عصردانشجوست
مقالات مرتبط

لیبرالیسم از پدر راسل تا پسر پهلوی!

اخیرا انتشار کلیپ‌هایی از احمدعلی مسعود انصاری نویسنده کتاب «من و رضا»…

شیخ نعیم قاسم: بازدارندگی حزب الله، استثنائی است

شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب الله لبنان در تجمع فاطمی (س) که…

نشت قاچاق 6 میلیون لیتری در سایه نبود میترینگ

مجتبی قهرمانی، رئیس‌کل دادگستری هرمزگان گفت: در ادامه روند رصد و پایش…

دیدگاهتان را بنویسید