پایان تاریخ یا پایان سلطه آمریکا (قسمت دوم):
قدرت آمریکا رو به افول است و نفوذیهای داخلی هنوز در رویای نظم مرده ی غرباند. نکته تلخ و طعنهآمیز ماجرا این است که در همان زمانی که ساختارهای راهبردی غرب به زوال خود اذعان دارند، برخی نفوذیها و خوابرفتگان داخلی هنوز دل در گرو نظم مردهی آمریکا بستهاند و گویی در گوش شان پنبه گذاشتهاند تا صدای واقعیتهای جهان جدید را نشنوند. ایران دیگر بازیگری مهارپذیر در قالب سنتی نیست شبکه متحدان منطقهای، توانمندی موشکی ـ پهپادی و عمق راهبردی ایران موازنه بازدارندگی را از حالت «یکطرفه» (به نفع آمریکا) به جنوب جهانی و شرق تغییر داده است.
ایالات متحده توان اعمال فشار مؤثر برای تغییر رفتار ایران را از دست داده است .حتی ابزارهایی مانند تحریم ثانویه، تهدید نظامی محدود، یا مهندسی بیثباتی داخلی طبق ارزیابیهای برخی اندیشکدهها به انتهای ظرفیت خود رسیدهاند. نظم قدیم با آرایش تکقطبی دیگر قادر به مدیریت منطقه نیست چین، روسیه و شبکههای ژئوپولیتیکی جنوبجهانی یعنی ائتلافی چندلایه سیاسی، امنیتی، اقتصادی و گفتمانی است با حضور ایران در بریکس ،شانگهای، ایران توانسته است در «نظم جدید چندقطبی» بازیگری سازنده قاعده گذار شود، نه تابع قواعد آمریکا.
۱ قدرت هوشمند ایران؛ از ژئوپلیتیک تا ژئوفرهنگ: قدرت ایران فقط در موشک و نفت خلاصه نمیشود؛ بزرگترین قدرت ایران در «منطق استقلال» و «جاذبه فرهنگی مقاومت» است. اندیشکده شورای آتلانتیک با لحنی هشدارآمیز نوشته است که « ایران موفق شده گفتمان مقاومت را از یک مفهوم نظامی به یک الگوی سیاسی و فرهنگی در سراسر غرب آسیا تبدیل کند». به تعبیر آنها، این گفتمان « توانسته نسل جدیدی از بازیگران غیردولتی و ملی را به ایده استقلال و خوداتکایی متصل کند». این همان «قدرت نرم» ایران است که غرب از درک آن عاجز مانده است: قدرتی برخاسته از ایمان، تاریخ و آرمان. قدرتی که در لبنان، سوریه، عراق، یمن و حتی در خیابانهای غزه طنین دارد. این قدرت با دلار خریدنی نیست و با تحریم از بین نمیرود.
۲ نفوذیهای خسته و حقیقتِ نوظهور: در مقابل این تحولات، هنوز در گوشه وکنار کشور کسانی هستند که با چشمان بسته و ذهنهای پوسیده، سخنان سالهای دور را تکرار میکنند: «نمیشود بدون آمریکا پیش رفت»، «باید نظم جهانی را پذیرفت»، «قدرت نظامی کافی نیست» و… اما آنچه نمیخواهند ببینند این است که حتی در خود آمریکا، دیگر کسی به نظم آمریکایی باور ندارد. وقتی رئیسجمهور آن کشور، با سرکرده های داعش و… که سابقاً دشمن شماره یک آنها بوده اند در کاخ سفید میزبانی و مذاکره میکند تا در باتلاقهایش غرق نشود، دیگر نامی از ابرقدرت نمیماند. به تعبیر پولیتیکو، واشینگتن امروز بیش از آنکه درگیر مهار دشمنانش باشد، گرفتار «مدیریت فروپاشی اعتبار» خود است. و در چنین جهانی، هرکس هنوز نسخه تسلیم در برابر غرب میپیچد، نه تحلیلگر است و نه وطندوست، بلکه نفوذیِ خستهای است که بوی کهنگی از افکارش بلند است.
۳ ایران، معمار نظم آینده :نظم جدید جهانی، نظمی چندقطبی، غیرآمریکایی و عدالتمحور است. در این نظم، ایران نقش ستون مرکزی در جهان اسلام و حلقه اتصال شرق و غرب آسیا را دارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی با محوریت «مقاومت فعال»، توانسته بازی را از «دفاع در برابر فشار» به «تعریف قواعد جدید» تغییر دهد.
در تحلیل اندیشکده های غربی آمده است : «ایران دیگر واکنشی نیست، ایران استراتژیک و آینده نگر است؛ دیگر برای حفظ وضع موجود نمیجنگد، بلکه در حال طراحی وضع آینده است.» این جمله به خوبی معنای تحولات کنونی را بیان میکند: ایران از کشوری «در معرض تهدید» به کشوری «تهدیدکننده وضع موجود غرب» بدل شده است اما نه از راه جنگ، بلکه از راه اندیشه، استقلال و سیاست متوازن. دوران انفعال تمام شده است. نظم قدیم، با تمام هیمنهاش، دیگر فقط در خاطرات نفوذیها زنده است. آمریکا و متحدانش امروز نه با ایرانِ دهه ۷۰ یا ۹۰ میلادی، بلکه با ایرانی مواجهاند که در سطوح فناوری، امنیت، فرهنگ و .. خودکفا شده و در عرصه بینالمللی، متحدانی واقعی یافته است. بههمین دلیل است که اندیشکدهها غربی دیگر از «چگونه فشار بیاوریم» نمیپرسند، بلکه از «چگونه با ایران کنار بیاییم» حرف میزنند. و بههمین دلیل است که هر صدای داخلی که هنوز از وابستگی میگوید، عملاً در سوی فروپاشی ایستاده است ایران در حال طلوع دوباره است، نه بهعنوان کشوری دیگر، بلکه بهعنوان نشانهای از مرگ یک دوران و تولد نظمی نو. و این پیام برای همهی وابستگان غربی و نفوذیها روشن است: یا با ملت بیدار همراه شوید، یا زیر چرخ تاریخِ نوین ایران له خواهید شد.

