شفرونی برای دیده شدن دست به هر ابتذالی می‌زند:

احسان علیخانی باز در پشت صحنه برنامه‌ای قرار گرفت، تا ببیند اگر موفق می‌شود خود اجرای آن را بر عهده بگیرد. بعد از آن‌که برنامه جوکر در نمایش خانگی به پایان رسید، همان گروه به دنبال برنامه‌ی جدیدی رفتند و آن را «شفرونی» نام گذاشتند. احسان علیخانی نقطه مزیتی به نام دست کشیدن دارد و می‌داند در زمانی که برنامه‌ای رو به افول است، پیش از آن‌که مخاطبی برایش باقی نماند، زود از صحنه کنار می‌رود، همان اتفاقی که برای عصر جدید در صداوسیما و بعدتر برای جوکر در شبکه نمایش خانگی افتاد و اتفاقی که به‌زودی برای شفرونی هم خواهد افتاد؛ شاید هم کمی زودتر. چنین روندی نتیجه‌ای چون تعدد برندهای جوانمرگ نخواهد داشت. چالشی که متناقض است. برنامه‌های جذاب و پرطرفدار عموما در ایده‌پردازی و سناریوپردازی بارها اجرا می‌شوند تا قوام پیدا کنند و ریسک گل نکردن برنامه همواره وجود دارد؛ اما برای این برنامه‌سازان چنین نیست. آن‌ها ایده دزدی می‌کنند و برنامه‌های موفق خارجی را صرفا با بازیگران ایرانی بازسازی می‌کنند؛ اما اهداف خود را با آن دنبال می‌کنند.
شفرونی برنامه‌ی به اصطلاح آشپزی است که در آن دو بازیگر یا سلبریتی باید در مدت سی دقیقه غذای بین‌المللی را بپزند. رقابتی که از اساس سرکاری است و غذا بر مبنای سلیقه یک سلبریتی دیگر و چهار سیاهی‌لشکر گریم‌شده داوری می‌شود. در این میان سعی کرده‌اند با چالش‌هایی روند برنامه را اصلاح کنند که این اتفاق نیفتاده و حتی کارگردانی برنامه زمان پرداخت به چالش‌ها را رفته رفته کاهش داده‌اند. برنامه‌سازان سعی کرده‌اند نقصان‌های سناریوی خود را با طرح دورهمی بودن برنامه جبران سازند؛ اما شفرونی چیست؟
شفرونی همان ضدفرهنگ کافه‌ای است که در سال‌های اخیر رواج پیدا کرده است. شفرونی بازنمایی رشد قارچ‌گونه‌ی کافه‌ها در سطح شهرهای مختلف است. ضدفرهنگی که به شهرهای کوچک هم رواج پیدا کرده و به صورت هدفمند در شهرهای مذهبی هم دنبال شده‌است. شاید در این موج کافه، تعداد مکان‌هایی که سابقا قهوه‌خانه نام داشت از واحدهای تولیدی فراتر رود. پیشخدمت‌های شفرونی بازنمایی همان کودکان کار کافه‌های سطح شهر هستند. همان‌هایی که نوجوانان را کودک خطاب می‌کنند و مانع از فعالیت تولیدی آن می‌شوند به راحتی از «ویتر» و «باریستا»ی زیر 18 سال در کافه‌ها خدمات می‌گیرند و به آن مستقل هم می‌گویند. برده‌داری نوینی که نوجوانان را از خانواده‌هایشان دور می‌سازد و به ترک تحصیلشان منجر می‌شود و در مقابل دستمزد اندکی به آن‌ها می‌دهند. شفرونی همانی است که با خانواده و فرهنگ ایرانی سنخیتی ندارد، اما خود را احیاگر سنت دورهمی معرفی می‌کند که بس خنده‌دار است.
شفرونی ضد اخلاق است و مهمترین ضداخلاقی که ترویج می‌کند اسراف است. در این برنامه به راحتی مواد اولیه بسیاری هدر داده می‌شود، مثل آیتم تولید املت از ارتفاع. شفرونی به اخلاق پایبند نیست، ابتذال کلامی و رفتاری آن زننده است و مخاطب را پس می‌زند. اتفاقی که در پس ابتذال سینمای کمدی ایران هم اتفاق افتاده است و برنامه‌سازمان و کارگردانان سعی می‌کنند ضعف خود در خلاقیت و ایجاد موقعیت کمدی را شوخی‌های مبتذل غیراخلاقی پر کنند. این در ابتدا نشان‌دهنده بی‌هنر بودن عوامل برنامه است که توانایی ایجاد موقعیت را ندارد و همچنین نشان‌دهنده زیست واقعی همین سلبریتی‌ها است. کسانی که بداهه شوخی‌های غیر اخلاقی انجام می‌دهند، ذات حقیقی زندگی‌شان همین و احتمالا بسیار بدتر از آن است. همین سلبریتی‌هایی که اندیشه و آرمان جز شکم و زیرش برایشان وجود ندارد طبیعتا به فساد اخلاقی و روابط متکثر غیر اخلاقی متهم می‌شوند.
شفرونی یک تبلیغ بزرگ است. از ابتدا تا انتهای آن سراسر تبلیغ است. از اسنپ که حامی مالی برنامه است و هر شب صد نفر را پذیرایی می‌کند، تا رستوران‌هایی که غذاها از آنجا تامین می‌شود و همچنین مواد اولیه‌ای که در میان برنامه معرفی و تبلیغ می‌شود. این تازه فراغ از آیتم‌های تبلیغی پیش و میان برنامه است. شفرونی پیش از آنکه پخش شود هزینه‌های خود را درآورده است. این در حالی است که اگر تبلیغات میان‌برنامه صداوسیما کمی بیشتر شود صدایشان بلند می‌شود و به آن اعتراض می‌کنند. اما همین افراد در مقابل چنین مخاطب‌فروشی گسترده شفرونی ساکت‌اند، این در حالی است که برای شفرونی مخاطب هزینه اشتراک و ترافیک هم پرداخت می‌کند و باز هم بدهکار است. پلتفرم‌هایی که محتوای اختصاصی در حال پخش آن انگشت‌شمار است برای کسب درآمد و سود در ازای خدماتی که نمی‌دهند چنین به مخاطب می‌تازند.
شفرونی شکست خواهد خورد؛ همان گونه که جوکر شکست خورد. شکستی که شاید روند سریع‌تری داشته باشد. همان گروهی که بعد از تبلیغات دروغین توقیف جوکر بانوان، آمار بازدید آن فصل از جوکر را اعلام کردند شاید هیچگاه میزان مخاطبان شفرونی را اعلام نکنند. شفرونی در همان ابتدا سعی کرد با اوج ابتذال بتواند مخاطب کسب کند که به نظر می‌رسد از این امر بازمانده است. شفرونی احتمالا با همین یک فصل به پایان برسد، مگر آن‌که برنامه را صرفا برای خالی کردن جیب اسپانسرها بسازند.

سیدمحمدعلی قربانی کارشناس ارشد مدیریت رسانه و منتقد سینما و فرهنگ و دبیر تولیدات تصویری عصرایرانیان است
مقالات مرتبط

شگرد: روایت جهانی از روستای ایرانی

مستند «شِگرد» به کارگردانی جعفر صادقی یکی از شاخص‌ترین آثار سینمای مستند…

برتا؛ داستان یک شکست

وقتی ژانر می‌سازیم امّا ژانر نمی‌دانیم: اگر از پوست شیر خوشتان آمده،…

فراتر از تفریح و دانش

خواندن کتاب برخلاف تصور رایج فقط یک سرگرمی یا ابزار یادگیری نیست؛…

دیدگاهتان را بنویسید