در حالی که در جامعه و فرهنگ ما هر روز مرزشکنیهای فرهنگی مطرح میشود، تیزر فیلم تازهای با عنوان «کجپیله» بار دیگر در شبکههای اجتماعی وایرال شده و توجهها را به خود جلب کرده است. در این تیزر، زنی با گریم مردانه نقش همسر یک زن دیگر را ایفا میکند. برخلاف شایعاتی که در فضای مجازی منتشر شده بود، کارگردان فیلم تأکید کرده است که خبری از رقص و صحنههای دراماتیک یا روابط شبه جنسی در نسخه نهایی فیلم نیست. با این حال، پرسش اساسی همچنان مطرح است: چرا اساساً در تبلیغات رسمی یک فیلم چنین انتخابهای بصری و نمایشی انجام میشود؟ آیا هدف صرفاً جلب توجه و تحریک کنجکاوی مخاطب است؟
مسئله بازی یک زن در نقش مرد، موضوع تازهای در سینمای ایران نیست. پیش از این نیز نمونههایی از این دست وجود داشته که همواره محل بحث و نقد بوده است و آن نمونهها نیز از نظر فرهنگی و اخلاقی محل تردید و انتقاد بودهاند. اما آنچه در «کجپیله» رخ داده، استفاده دوباره از همان الگوهای قبلی با محوریت داستانی متفاوت است: این بار محور اصلی داستان بر رابطهی زن و شوهری بازیگر زنِ مردنما با یک زن دیگر است. به این ترتیب، همان اشتباهات گذشته از منظر فرهنگی، این بار با زمینهای داستانی و تبلیغاتی تکرار شدهاند و زمینه تحلیل و نقد بیشتری فراهم میکنند.
حتی اگر صحنههای پرحاشیه حذف شده باشند، انتخاب تصویرسازی و گریم برای تیزر تبلیغاتی، خود نشان از جهتگیری و هدفگذاری سازنده دارد. این تصمیمات، حتی بدون نمایش واقعی صحنههای دراماتیک، میتواند به نوعی پیغام ضمنی درباره عادیسازی روابط یا رفتارهای بحثبرانگیز منتقل کند و حساسیت مخاطب نسبت به مرزهای اخلاقی و فرهنگی کاهش یابد.
بیش از خود فیلم، آنچه نگرانکننده است، واکنش نهادهای مسئول است. چگونه ممکن است فیلمی با چنین محتوایی از مسیر ممیزی عبور کند و واکنشی از سوی سازمانهای نظارتی دیده نشود؟ آیا فرآیند صدور مجوز بهقدری سطحی شده که میتوان با بازیهای بصری یا تبلیغاتی از آن گذشت؟ یا نظارت پس از انتشار به قدری ضعیف است که کسی پاسخگو نیست؟
این رخداد، نمادی از روندی است که سالهاست در بخشی از تولیدات هنری کشور دیده میشود: استفاده از عناصر تحریککننده و جذابیتهای بصری به جای خلاقیت و محتوا. واژههایی مانند «آزادی هنری» یا «وفاق فرهنگی» زمانی ارزش دارند که به رشد فرهنگی و اخلاقی جامعه منجر شوند، نه وقتی بهانهای برای عبور از خطوط قرمز و تکرار قبحشکنیها باشند.
سینمای ایران باید مرزهای روشن خود را با ابتذال و بیقبحی حفظ کند. اگر امروز، فیلمی رسمی شامل گریم زن در نقش مرد ظاهر میشود و هیچ واکنشی از نهادهای مسئول مشاهده نمیشود، باید نگران فردایی بود که قبح رفتارهای ناهنجار نه تنها در سینما، بلکه در ذهن مخاطب نیز کاهش یابد.
اکنون جامعه حق دارد از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای مرتبط بپرسد که چگونه چنین محتوایی اجازه انتشار یافته است و چه سازوکاری برای جلوگیری از تکرار این موارد وجود دارد. سکوت در برابر این روند، بیتوجهی به دغدغههای مردم و سلامت فرهنگی جامعه است.
سینما، اگر قرار است زبان مردم باشد، باید زبان حقیقت، اخلاق و کرامت انسانی باقی بماند، نه ابزاری برای عادیسازی رفتارهای نامطلوب یا تحریف ارزشها.