کرسنت میوه تلخ درخت لیبرالیسم

کرسنت فرزند ناخوانده تفکر لیبرال اقتصادی در ایران است. این پدیده تنها یک شکست اجرایی یا فساد موردی نیست. بلکه باید آن را نتیجه مستقیم تسلط چند دهه ای اندیشه های نئولیبرالی بر بدنه برنامه ریزی کشور دانست. ریشه این تراژدی هنگامی آغاز شد که اقتصاددانان لیبرال صادرات منابع خام را به عنوان موتور توسعه اقتصادی ایران تئوریزه کردند. آنان با تفسیری تحریف شده از مزیت نسبی استدلال می کردند که عقلانی ترین راه تمرکز بر استخراج و صادرات گاز و نفت برای کسب درآمد ارزی است. در این نگاه کوتاه مدت و پول محور مفاهیمی مانند توسعه صنایع پایین دستی تولید ارزش افزوده و امنیت انرژی بلندمدت قربانی شد. خام فروشی نه یک ضرورت که یک انتخاب استراتژیک بود که توسط این جریان فکری تقدس یافت.
هشدارهای کارشناسی مانند اخطارهای پروفسور درخشان که بر تزریق گاز به مخازن نفت و پرهیز از صادرات بی ضابطه تاکید داشت در مقابل هیاهوی جریان مسلط اقتصادی نادیده گرفته شد. این هشدارها که بر مدیریت منابع بر مبنای حفظ منافع ملی و مصالح کلان جامعه استوار بود با منافع کوتاه مدت و انگیزه کسب پول مفت خام فروشی در تعارض قرار گرفت. دولتمردان از جناح¬های مختلف گوش شنوایی برای این صداها نداشتند. زیرا مشاوران اصلی آنان و تصمیم سازان غالب اقتصادی کسانی بودند که نسخه صادرات هرچه بیشتر منابع کشور را تجویز می کردند.
کرسنت نقطه اوج این تفکر بود. در این قرارداد دیدگاه کوتاه مدت هدف اصلی کسب سریع درآمد ارزی به هر قیمتی حتی به بهای انتقال ثروت نسل های آینده با شرایطی ناعادلانه بود. امنیت انرژی نادیده گرفته شد و با وجود هشدارها درباره افت فشار میدان پارس جنوبی اصرار بر صادرات گاز در اولویت قرار گرفت. حمایت از تولید داخل نفی شد و به جای استفاده از گاز به عنوان خون بخش صنایع پتروشیمی آن را کالایی خام برای فروش دیدند.
این رویکرد در تضاد کامل با گفتمان اقتصاد مقاومتی و تاکیدات مکرر مقام معظم رهبری بر توقف خام فروشی و حمایت از تولید بود. ایشان به درستی اقتصاد متکی به نفت و گاز را آسیب پذیر خواندند و خواستار حرکتی به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری شدند. اما افسار اقتصاد کشور به دست کسانی سپرده شد که حل المسائل همه مشکلات را در فروش منابع خام می دیدند.
کرسنت یک شبه به وجود نیامد. این پدیده حاصل منطق حاکم بر اقتصادی بود که برای دهه ها توسط تئوریسین های لیبرال مدیریت می شد. اقتصادی که در آن پول مفت بر تولید ثروت و منافع آنی بر پایداری بلندمدت اولویت داشت. تا زمانی که این ریشه های فکری مورد نقد و بازخوانی جدی قرار نگیرد و اقتصاد ایران از سیطره این پارادایم نجات نیابد تنها شاهد تغییر شکل بحران ها از کرسنت به پدیده¬های دیگر خواهیم بود. درمان این درد تنها با بازگشت به روحیه و تفکر انقلابی و عملکرد جهادی تکیه بر منافع ملی با بهره گیری از الگوی اقتصاد مقاومتی ممکن است.

مقالات مرتبط

فرصت رهایی ایران از دام دیپلماسی بی‌نتیجه با اروپا

دیپلماسی ایران با اروپا همواره با چالش‌هایی همراه بوده که ریشه در…

کل اگر طبیب بودی…

ساختار سیاسی فرانسه بر پایه نظام نیمه‌ریاستی استوار است که پس از…

کاراکاس در آماده‌باش؛ آمریکا در پی دخالت تازه

تنش میان ایالات متحده و ونزوئلا بار دیگر به مرحله خطرناکی رسیده…

دیدگاهتان را بنویسید