کمدی معلق

نقدی بر سریال اجل معلق پلتفرم فیلم نت
عادل تبریزی کارگردان شناخته شده‌ای نیست. چند کاری که پیشتر کارگردانی کرده فاقد کیفیت مناسب بوده‌اند و حتی سریالی که برای صداوسیما تولید کرد به قدری ضعیف بود که به پخش سیما نرسید و از تلوبیون منتشر شد. حالا پس این تجربه‌های ناموفق پیشین عادل تبریزی «اجل معلق» را برای شبکه نمایش خانگی تولید کرده که تفاوت‌هایی با تجربه‌های پیشین او دارد.
اجل معلق بر اساس طرحی از بهرام افشاری که سال گذشته هفتادسی را کارگردانی کرده بود و امسال نیز بازیگر نقش اصلی مرد عینکی است تولید شده است و مشاور کارگردان نیز رضا عطاران بازیگر نقش اصلی سریال است. همین موضوع سبب شده که در این تقارن سریال می‌تواند از موقعیتی جذاب برای خلق کمدی بهره گیرد که مرهون سناریوی بهرام افشاری است و از طرف دیگر رنگ و بوی سریال‌های قدیمی اما فراگیر رضا عطاران را داشته باشد.
اجل معلق سریالی با مضمون مرگ است که در همان قسمت اول رضا عطاران اجل خود را می‌بیند و در آستانه‌ی مرگ می‌رود، اما نمی‌میرد و ارتباطش با برزخ به وسیله‌ی اجل معلق باقی می‌ماند و از این طریق الهاماتی به او صورت می‌گیرد. بر این اساس داستان را می‌شود از منظر علوم دینی بررسی کرد که احتمالا کارشناسان علوم دینی نمره ضعیف یا حتی ماقبل ضعیف به این سریال بدهند که به نظر کار درستی نمی‌رسد و سریال هم ادعای دینی بودن ندارد، حتی شوخی‌هایی که صورت می‌گیرد به هجو دین و تضعیف آن منجر نمی‌شود و حتی با اغماض به یادآوری مرگ برای انسان می‌تواند منجر شود. از طرف دیگر می‌توان سریال را از منظر یک سریال کمدی بررسی کرد که شاید بتوان به آن نمره قابل قبولی داد.نقطه مزیت اجل معلق آن است که اگرچه خط محوری متغیر و مستحکمی ندارد اما برخلاف فیلم‌های کمدی اخیر سینمای ایران واقعا می‌تواند موقیت کمدی ایجاد کند و بخنداند و حتی این نکته بیشتر اهمیت پیدا می‌کند که حجم شوخی‌های جنسی آن نسبت به کمدی‌های اخیر سینمای ایران شاید کمتر هم باشد.
پیرنگ اصلی داستان اما آنچنان قوام ندارد. برخلاف قسمت‌های اول که نوید بازگشت عطاران بعد از ابتذال‌های سال‌های اخیر را می‌داد سریال بر همین منوال نماند. سریالی که با طبقه محروم و کارگر جامعه آغاز به کارکرد که می‌توانست یادآور متهم گریخت، خانه به دوش یا بزنگاه باشد، اما در همان سطح هم باقی نماند و در حال حاضر تم پلیسی گرفته با اینکه پلیسی در آن نیست و همه‌ی پلیس‌ها ضعیف و شکننده هستند. این سریال نشان می‌دهد که رضا عطاران از فضایی که در آن چنین سریال‌هایی را قبلتر تولید کرده فاصله گرفته است و درک آن طبقه و قشری که از آن سخن می‌گوید را دیگر ندارد و مسائلی که نمایش می‌دهد حقیقی نیست و با مسائل واقعی آن تعارض دارد. حتی ثروت بادآورده‌ای که متاسفانه در فیلم‌های کمدی اخیر سینمای ایران محوریت گرفته است و در نظر اول به نظر می‌رسید قرار است سریال هیولای مهران مدیری را تداعی کند هم نتوانست آنچنان که باید و شاید به روند داستان کمکی کند، همچنین شخصیت‌پردازی سریال نمی‌تواند به تحولی واقعی و باورپذیر منجر شود و حتی در آخرهای داستان هویت شخصیت اصلی گرفته می‌شود صرفا تسلیم محض نمایش داده می‌شود.
شخصیت‌های اصلی و مکمل داستان که ترکیبی از رضا عطاران و عباس جمشیدی‌فر به عنوان دو دوست قدیمی و همچنین بهزاد خلج در نقش اجل معلق است توانسته دسته‌ی پسرانی ایجاد کند که هر لحظه از تعاملشان بتواند خط داستانی را پیش ببرد و موقعیت کمدی بیافریند. رضا عطاران با نقش‌های مبتذلی که در سال‌های اخیر بازی می‌کرد تفاوت‌های جدی دارد و سیری که با دفتر یادداشت شروع شده را می‌خواهد ادامه دهد، اگر از فیلم بی‌ارزش صددام بشود چشم‌پوشی کرد. عباس جمشیدی‌فر به سرعت به عنوان نقش مکمل کمدی مطرح شده و واقعا بار طنز را در موقعیت‌های به تنهایی به دوش می‌کشد. بهزاد خلج نیز با یک غافلگیری جدید در نقش اجل معلق باز توانمندی‌های خود را به اثبات رساند و از پس نقش سخت اجل برآمده است. اما شخصیت‌های فرعی در داستان امتداد نمی‌یابند و رها می‌شوند. امیر تشکر در نقش نوچه‌ی شیطان و سیاوش چراغی‌پور حضورشان در سریال طبق قاعده نیست و همچنین حضور خانواده همسر رضا عطاران در سریال آزاردهنده است و حتی با حذف آن‌ها سریال می‌توانست بهتر شود.
کارگردانی اجل معلق اما ضعیف است. قاب‌هایی که به نمایش گذاشته می‌شود شاید از سریال‌های تلویزیونی رضا عطاران هم عقب‌تر است. قاب‌های مشوش و بی‌منطق نشان از نابلدی کارگردان است و شاید موفقیت نسبی سریال به دلیل تیمی است که تهیه‌کننده آن توانسته است جمع کند. از طرح سریالی که بازیگر فیلم سینمایی اخیرش نوشته تا ارتباطات پلتفرم با رضا عطاران و عباس جمشیدی‌فر. حتی کارگردانی اثر و حتی تیتراژهای سریال که بعدتر تغییر کرد نشان از تمایل کارگردان برای اتمام سریع پروژه و تولید یک سریال کم‌هزینه با سود زیاد است ویا این احتما وجود دارد که خواسته از هزینه‌های تولید بزند تا بتواند پول عوامل چهره‌ی آن را بدهد. به هر دلیلی که باشد کارگردانی اثر یکی از نقاط ضعف جدی آن است.
اجل معلق با توجه به نقاط مثبت و منفی که دارد می‌تواند نمره قابل قبولی نسبت به دیگر سریال‌های نمایش خانگی که رو به محاق هستند و مخاطبان را راضی نمی‌کنند، دریافت کند. سریالی که مخاطب را همراه می‌کند و می‌خنداند، اگرچه این نمره با اغماض داده می‌شود و صرفا در قیاس با سایر تولیداتی است که حتی مخاطبان سینما به نسبت تولید اجتماعی به فیلم‌های سینمایی کمدی رغبتی نشان نداده‌اند. امید است این سریال تولیدکنندگان کمدی زرد را از تولید محتوای جنسی به خلق موقعیت کمدی سوق دهد تا بتوانند خودشان را با ذائقه مخاطب وفق دهند. این در حالی است که پربیننده‌ترین سریال امسال پایتخت 7 است که در تلویزیون ساخته شده، خانوادگی است و سیت کام است.

سیدمحمدعلی قربانی کارشناس ارشد مدیریت رسانه و منتقد سینما و فرهنگ و دبیر تولیدات تصویری عصرایرانیان است
مقالات مرتبط

تاریخ زیاده خواهی؛ نگاهی به تراژدی داکوتا

حدود ۱۷۰ سال پیش، یعنی اواسط قرن نوزدهم، قبیله ای به نام…

بت‌وارگی قیمت

تحلیل‌های اقتصادی به‌ویژه زمانی که از قلمرو توصیف پا را فراتر می‌گذارند…

30 شهریور 1404

یک بزنگاه تاریخی، افول آمریکا و پیشروی شرق

امروز جهان در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است؛ تحولی که اثرش…

دیدگاهتان را بنویسید