ظریف و ماشه، از انکار تا مسئولیتناپذیری؛
اینبار حمله به روسیه
توافق پرحاشیه، پر ایراد و ضد منافع ملی برجام با گذشت ده سال هنوز ابهاماتی را در خصوص مراحل تدوینش در افکار عمومی با خود یدک میکشد که تیم مذاکرهکننده کشور ما با مواضع ضد و نقیض در خصوص آن هیچگاه حاضر به شفافسازی درست در خصوص آن نشدهاند. از بازی لغو و تعلیق گرفته تا مکانیسم ماشه که در ماههای اخیر صدر اخبار سیاست خارجی ایران را به خود اختصاص داده است. این مکانیسم، که در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت گنجانده شده، اجازه میدهد تحریمهای سازمان ملل علیه ایران با ادعای نقض تعهدات، به طور خودکار بازگردانده شود. اما داستان ظریف با این بند، پر از چرخشها و تناقضاتی است که نشاندهنده ضعف در مذاکره و اعتماد کورکورانه به غرب است.
ابتدا، ظریف وجود چنین مکانیسمی را کتمان کرد. در سال ۱۳۹۴، او صریحاً اعلام کرد که “چیزی به نام اسنپبک در برجام وجود ندارد” و آن را انکار کرد، گویی این بند بخشی از توافق نیست. این ادعا در حالی مطرح شد که منتقدان داخلی هشدار میدادند این سازوکار یک “تله حقوقی” است که منافع ایران را تهدید میکند. اما بعدها، در سال ۱۳۹۸، ظریف با چرخشی نهچندان ملایم گفت مکانیسم ماشه “قابل عملیاتی شدن نیست”، که این خود تناقضی آشکار با انکار اولیهاش بود. این فرافکنیها نشان میدهد یا برجام را به درستی مطالعه نکرده بود، یا برای آرام کردن افکار عمومی، واقعیت را پنهان میکرد – که هر دو، نشاندهنده بیمسئولیتی در قبال وظایف خود و منافع مردم است. سپس، وارد کردن این بند به برجام را در زمانی که به عنوان یک اهرم فشار بینالمللی در آستانه اجرا بود به گردن فرانچسکویی انداخت که هیچ نام و نشانی از وی در دسترس نیست. آش این روایت آنقدر شور است که گویا سلسله جلسات کارشناسی در داخل برای ایشان پشیزی ارزش نداشت اما میزان سرسپردگی ایشان آنقدر زیاد بوده که نظر آبدارچی اتحادیه اروپا را در منافع مردم ایران تأثیر میدهد.
اوج تناقض، در اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، آشکار شد. لاوروف اخیراً فاش کرد که مکانیسم ماشه “تا حد زیادی مخلوق خود ظریف” بود و در مذاکرات نهایی، مستقیماً بین ظریف و جان کری (وزیر خارجه وقت آمریکا) توافق شد. او گفت روسیه “شگفتزده” شد وقتی ایران این “دام حقوقی” را پذیرفت، اما چون شریک ایرانی آن را قبول کرد، مخالفتی نکرد. لاوروف توضیح داد که ظریف این را پذیرفت چون ایران قصد نقض برجام نداشت و مطمئن بود کسی نمیتواند ایران را متهم کند – اما واقعیت، خروج آمریکا و عدم تعهد اروپاییها بود. این اظهارات، نقش فعال ظریف در پذیرش این بند را تأیید میکند و نشان میدهد چگونه تیم او، در پیگیری توافق به هر قیمت، منافع بلندمدت ایران را فدا کرد.
بعد انتشار این صحبتها محمدجواد ظریف با هجومی هیجانی به سمت لاوروف او را مترصد شکست برجام عنوان کرد و گروههای رسانهای حامی وی با استنادی آغشته به کج فهمی به صحبتهای وندی شرمن پا روی هر منطقی گذاشته و لاوروف را خالق مکانیسم ماشه معرفی کردهاند. تناقضها را کنار بگذاریم؛ تصور اینکه روسیه سازوکاری را ابداع کند که خود را از در اختیار داشتن حق وتو محروم کند از عجایبی است که فقط از ذهنی که برجام را دستاورد میداند، برمیآید.
حالا پس از فعال شدن مکانیسم ماشه و ایستادن تمام قد روسیه و چین در کنار ایران برای بیاثر کردن این سازوکار با اذعان به عملکرد مثبت ایران در تعهد به توافق برجام، دکتر ظریف همچنان پاشنه کنشگری خود را بر عدم درک از منافع ملی استوار کرده و روسیه را تحت حمله بیمحابای خود قرار میدهد.
ریشه این تناقضات و اشتباهات، در عدم فهم درست از واقعیتهای جهان نهفته است: اعتماد محض به آمریکا و غرب، که همیشه منافع خود را اولویت میدهند. تیم ظریف، با این رویکرد “کدخداپرستانه”، منافع ملی ایران را قربانی جلب نظر غرب کرد. به جای ایستادگی بر حقوق ایران و مذاکره از موضع قدرت، آنها به وعدههای توخالی دل بستند.
روسیه از ترس غربگرایان ایرانی هیچ وقت سلاح های پیشرفته به ایران نمی دهد
چرا که در بیشتر مواقع دولت دست اونهاست
و این احتمال هم وجود داره که با اغتشاش و با پشتیبانی غرب کل حاکمیت ایران رو تصرف کنن
و اون موقع ایران یک کشور کاملا آمریکایی و ضد روسیه خواهد شد