کینه شتری اصلاحات

در چهل و دومین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران، این رویداد سینمایی که زمانی بستری برای کشف استعدادهای نو و صدای متفاوت در سینمای ایران بود، به نظر می‌رسد با نوعی چالش‌‌ها و بحران های عمیقی مواجه شده است.
نگاهی به ترکیب هیئت انتخاب و داوران، حاکی از سایه اندازی نوعی نگاه خاص به جای اهمیت دادن خلاقیت می باشد.
آثار امسال هر چند از منظر فرمی و تکنیکی بسیار چشم‌گیر و دارای نوآوری‌های فراوان بودند اما همچنان ضعف اصلی سینمای ایران یعنی فیلم‌نامه در این دوره از جشنواره کاملا مشهود بود.
در جشنواره امسال با اثاری مواجه بودیم که فیلمنامه‌های کم جان و بی رونق،موقعیت های کلیشه ای و تکراری، شخصیت پردازی‌های ضعیف و پایان‌بندی‌های ضعیف باعث شد ایده هایی بعضا بکر صرفا در مرحله ایده باقی بمانند و پا به ساخت روایت و سینما نگذارند.
در نتیجه کمتر اثری را دیدیم که مخاطب را با خود همراه کند. بنابراین می‌توان گفت جشنواره امسال به گفت‌وگوی سینه‌فیل‌ها و طراحی صحنه های خوب، قاب‌بندی‌های چشمگیر محدود شد.
گویا هنوز فیلمسازان ما حرف پدر سینما یعنی هیچکاک را آویزه گوششان نکرده‌اند که برای ساخت یک فیلم خوب به سه چیز نیاز داریم: فیلمنامه خوب و فیلمنامه خوب و فیلمنامه خوب.
جدا از بحث فیلمنامه اما از نظر محتوایی نیز این جشنواره خالی از اشکال نبود. از توهین به جشنواره عمار، و ترویج فانتزی‌های جنسی دختر نوجوان تا علاقه‌مند شدن فیلمسازان به قاب های تارانتینویی که شرممان می‌آید بیشتر از این موضوع را باز کنیم.
اما مشکل اصلی زمانی آشکار می‌شود که شاهد بایکوت غیررسمی اما ملموس آثاری از تولیدات مراکزی مانند “اوج” و “سوره” هستیم. به نظر می‌آید کینه اصلاح طلبان شتری تر از این حرف هاست و تا انتقام دو سال دوری از مراکز قدرت را نگیرند ول کن ماجرا نیستند.
همانطور که در جشنواره فجر پارسال، فیلم بسیار خوب خدای جنگ این بلا به سرش آمد و در جشنواره فیلم کوتاه نیز آثار خوبی مثل تایپیست و تولیدات دیگر اوج و سوره گرفتار این نگاه قبیله‌ای شدند.
حضور کمرنگ یا عدم حضور این آثار در جشنواره، نه یک پیروزی برای سینمای مستقل، که نشانه‌ای از یک بیماری ساختاری است. این امر نشان می‌دهد که جشنواره حتی توانایی یا تمایل ایجاد یک میدان داد و ستد و نقد سالم میان جریان‌های مختلف سینمایی را نیز از دست داده است. جشنواره‌ای که قرار بود “پل” باشد، اکنون به یک “جزیره” تبدیل شده است؛ جزیره‌ای که تنها صداهای هم‌نوایی خاص در آن طنین‌انداز می‌شود.
نتیجه این روند، ایجاد یک اکوسیستم بسته سینمایی است. جشنواره فیلم کوتاه تهران، به جای آن که پنجره‌ای به روی اندیشه‌های نو و بیان هنری متفاوت باشد، به صحنه‌ای برای نمایش نسخه‌های مشابهی از یک ایده تکراری تبدیل شده است. این نه تنها به سینمای کوتاه ایران که به حیات فرهنگی جامعه لطمه می‌زند. سینمای کوتاه به دلیل ماهیت کم‌هزینه و جسورانه‌اش، همیشه پیش‌قراول اکتشافات زیبایی‌شناختی و مضامین جدید بوده است، اما زمانی که این کانال ارتباطی نیز مسدود شود، سینمای ایران بخشی از توان خود برای نوسازی و گفت‌وگو با مخاطب را از دست می‌دهد.
در پایان، چهل و دومین دوره جشنواره فیلم کوتاه تهران، بیش از آن که جشنی برای سینما باشد، نمادی از انقباض فضای هنری و فرهنگی است. تا زمانی که این جشنواره نتواند تعریف خود را از “سینمای ایران” به گونه‌ای بازتعریف کند که همه صداها، با هر اندیشه و سبکی، در آن امکان حضور و رقابت عادلانه داشته باشند، نمی‌توان آن را نماینده واقعی سینمای پویا و متنوع ایران دانست.

مقالات مرتبط

وقتی هنر از یاد می‌رود

اگر روزی از فقدان فیلمنامه و داستان خوب می‌نالیدیم، امروز باید از…

ری‌برند بدهکار

با انحلال بانک آینده شایدد بهتر بتوان درباره ایرانمال صحبت کرد. مجموعه‌ای…

محبوب جهان، مغضوب روشنفکران؛ چرا یوسف پیامبر ماندگار شد؟

در روزهای گذشته فیلمی یک اسیر تازه آزادشده رژیم صهیونیستی منتشر شد…

دیدگاهتان را بنویسید