در حالی که گاز طبیعی میتواند موتور خلق ارزش افزوده در صنایع پتروشیمی باشد، اولویتدهی مطلق به مصرف خانگی در زمستان، هر سال بخشی از ظرفیت تولید، صادرات و ارزآوری کشور را قربانی میکند.گاز طبیعی در اقتصاد ایران تنها یک حامل انرژی نیست؛ این منبع میتواند ستون فقرات توسعه صنعتی و محور خلق ارزش افزوده پایدار باشد. در اغلب کشورهای دارای مزیت انرژی، گاز نه برای مصرف مستقیم، بلکه بهعنوان خوراک صنایع مولد بهکار گرفته میشود؛ صنایعی که با تبدیل گاز خام به محصولات پتروشیمی، زنجیرهای از ارزش افزوده، اشتغال، صادرات و ارزآوری ایجاد میکنند. با این حال در ایران، الگوی مصرف گاز بهگونهای شکل گرفته که بخش عمدهای از این ثروت خدادادی، در فصول سرد سال به مصرف خانگی اختصاص مییابد و نتیجه آن، قطع یا محدودیت گاز صنایع پتروشیمی و تحمیل زیانهای عمیق و چندلایه به اقتصاد کشور است.مساله اصلی در این میان، تقابل میان «مصرف» و «تولید» است. گاز در بخش خانگی، اگرچه نقشی حیاتی در رفاه و امنیت اجتماعی دارد، اما از منظر اقتصادی فاقد ارزش افزوده مستقیم است. در مقابل، همین گاز اگر به صنایع پتروشیمی تخصیص یابد، میتواند چندین برابر ارزش اولیه، درآمد ارزی و سود اقتصادی ایجاد کند. چالش آنجاست که در اوج مصرف زمستانی، کفه ترازو بهطور کامل به نفع مصرف میچرخد و تولید، اولین قربانی این انتخاب میشود. با رسیدن فصل سرد و افزایش شدید مصرف خانگی، سیاستگذار برای جلوگیری از نارضایتی عمومی و حفظ امنیت انرژی، ناچار به اعمال محدودیت در مصرف گاز صنایع میشود. در این میان، واحدهای پتروشیمی، بهویژه تولیدکنندگان متانول و اوره، بیش از سایر صنایع تحت فشار قرار میگیرند. گازی که در این دوره از این واحدها قطع میشود، عمدتاً گاز متان است؛ گازی که هم بهعنوان خوراک و هم بهعنوان سوخت در این صنعت کاربرد حیاتی دارد.این بدان معناست که با قطع گاز، نهتنها خوراک تولید از دست میرود، بلکه امکان تأمین انرژی برای تداوم فعالیت واحدها نیز وجود ندارد.

