در مسیر مدیریت و رونق گردشگری، شتابزدگی در حرکت به سمت رشد این موضوع همراه با ندانمبهکاریهای مدیریتی، بلایی را بر سر مقاصد گردشگری و هویت آنها آورده که امروزه میبینیم هرچه رتبۀ یک استان در این موضوع بالاتر باشد، نابسامانیهای پیامد آن همچون تخریب محیط زیست و منابع طبیعی، هدم آرامش و پایداری ذهنی بصری اهالی و حتی فرهنگ بومی آن در حد بسیار زیاد، در قالب آسیبهای گردشگری انبوه و غیرمسؤولانه و بهتبع، نارضایتی جامعه و تعارضات فرهنگی بارزتر بهچشممیآیند، و بهتعبیری این واقعیت به ذهن متبادر میگردد که گردشگری از منظر مدیران، پدیدهای صرفاً در راستای ارتقاء آمار و اثبات البته غیرواقعی توانایی مدیریتی شدهاست.
البته این موضوع یله و رها را با برگرداندن مفهوم توسعۀ مبتنی بر مبانی غربگرایی تبیینشده به چارچوب مفهومی پیشرفت با مضمون ساختار فرهنگی و اقتصادی جدید برمبنای الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی و ایجاد رویکردهای صحیح گردشگری میتوان اصلاح کرد، اصلاحی برمبنای ساختارهای خلاقانۀ گردشگری، و خروج از بستر فکری نادرست بر این موضوع که خود بستری برای جولان شرکتهای غیربومی در مناطق مختلف هدف گردشگری و بهاینترتیب، حتی نشت درآمدهای گردشگری به بیرون از منطقه توسط این شرکتها و بهتبع، بیبهرهماندن جامعۀ محلی است؛ جریانی که باعث هدم و نابسامانسازی ساختار محلی بهبهانۀ رونق گردشگری عاملی مهم در افول همهجانبۀ کلیت جامعۀ ایران و نواحی محلی کشور شده است.
موضوع دیگری که توجه به آن ضرورتی کتمان ناپذیر دارد، اتخاذ رویکرد و برنامهریزی درست در گسترش گردشگری، و خروج از ورطۀ ایراد سخن بدون بنیان و اقدام به امور شتابزده و بدون برنامه و ساختار فکری مستحکم و البته پافشاری بیشتر از اندازه بر جذب گردشگر خارجی در این روند و حتی بیتوجهی به گردشگری داخلی که از ظرفیت چندبرابری نسبتبه گردشگری خارجی بهرهمند است، و البته ترغیب این جامعۀ گردشگر به گردشگری داخلی به جای خروج از کشور و عزیمت به سفرهای خارجی میباشد.
البته نکتۀ دیگری نیز در این موضوع ضرورتی اساسی دارد، که آن توجه به این مهم است که اساساً چارچوب کلان گردشگری کشور بهدلیل شتابزدگیها و بیبرنامگیهای آغاز رویآوری به این موضوع و ادامۀ آن در همان روند در ورطۀ کمبود آرایههای مفرح، نوآورانه و سالم توأم با نگرۀ ضروری آموزشی و افزایش آگاهیها فروافتادهاست و سهلانگاری و انفعال همیشگی مدیران و موضعگیری آنان در همه دورهها، در قبال این موضوع بهعنوان موضوعی فرعی در جامعه موجب نقیصهای همیشگی در این جریان بودهاست؛ و این نقیصه جز با تغییر نگاههای مدیریتی و تغییر موضع مدیران از انفعال به فعالیت حقیقی برطرف نمیگردد، و در این روند، تبیین اصول و مبانی اولیۀ موضوع برمبنای پیشرفت اسلامی ایرانی ضروری است.
اساساً باید توجه داشت که یک عنصر اصلی در قرارگیری گردشگری در حیطهای ناسالم و غیرمؤثر، برمبنای آرایهها و مبانی اصیل فرهنگی و اعتقادی جامعۀ ایران، برنامههای گردشگری توأم با ابتذال اخلاقی و بهتبع، نارضایتی جوامع میزبان بهخصوص مقصدهای سنتی و روستایی از ورود گردشگر بهدلیل آسیبهای فرهنگی و وجود نمودهای آسیبرسان فرهنگی از گذشته تا دورههای اخیر در گردشگری، و کمکوششی وزارتخانهها و سازمانهای مؤثر در مسیر اصلاح نابسامانیها و رفع ابتذالهای اخلاقی، در تغییر این رویه بوده و متأسفانه همچنان است.
همچنین باید به این نکته اشارهکرد که با تبیین و بهکارگیری ساختارهای کلان و جامع برای بهسازی این موضوع همچون ارتقاء ظرفیت مؤثر راهیان نور برای استفادۀ اثربخش در موضوع گردشگری، می توان این نقیصه در راستای ارتقاء گردشگری و ایفای نقش این موضوع در جامعه را برطرف کرد، برنامه ریزی کلانی که خروج مدیران گردشگری از چرخۀ صرف افتتاح، بازسازی، سرمایه گذاری و توسعۀ زیرساختهای گردشگری مدرن توأم با هدم زیرساختهای اجتماعی به بهانۀ تبدیل یک منطقه به قطب گردشگری را می طلبد؛ جریانی که با بازیابی صحیح خود، می تواند طیف گستردهتری از مردم را به خود جذب کند و همپای این مهم، جامعۀ محلی را نیز از منافع صحیح گردشگری منتفع نماید.
باری، نبود ساختار کلان و جامع بهمنظور بهرهگیری مناسب از ظرفیت رویدادهای اسلامی-ایرانی برای استفادۀ اثربخش در موضوع گردشگری نقیصهای در راستای ارتقاء گردشگری و ایفای نقش این موضوع در جامعه است، موضوعی که کلاننگری و برنامهریزی صحیح و منسجم وزارتخانه، توأم با بهرهگیری از شرایط و خصوصیات مناطق مستعد گردشگری در کشور، در مسیر پیریزی مناسب زیرساختها را میطلبد؛ جریانی که به واقع میراث فرهنگی را فدای گردشگری نکند، بلکه آن را عاملی در راستای رونق گردشگری قراردهد.