شهر شلوغ شد و روزنامه غربگرای سازندگی فرصتی پیدا کرد تا در گفتگویی با دو فعال سیاسی، اظهارات شاذ ده سال پیش حسن روحانی پیرامون ارتباط آب خوردن مردم به تحریمها را منطقی جلوه داده و به پارادایم منسوخ مذاکره که با ماشه و بمباران دیگر آبرو و مقبولیتی برایش نمانده، تنفس مصنوعی دهد؛ این دقیقا همان هنر اصلی رسانههای محفلی است که عمل «گروگانگیری مردم» را آرایش میکنند و تحت عنوان «تلاش برای بهبود زندگی آنها» به افکار عمومی میفروشند؛ اما در عمل تنها چیزی که روی بهبود میبیند، قدرت و ثروت بازیگردانان آنهاست.
متن گزارش «رابطه کمبود آب و تحریمها» که بلاهت از عنوانش هم میبارد، پر است از کلیگویی و ادعاهای غیرمستند؛ که بخشی از آنها از سوی خبرنگار ایراد شده و بخشهای دیگر به نقل از محمد مهاجری، عضو شورای اطلاعرسانی دولت، و سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاحطلب و از حامیان نامزد قانونگریز و ضددموکراسی در انتخابات سال 88 که بازداشت و محاکمه شد. ایده محوری متن این است که از کیفیت هوایی که تنفس میکنیم و آبی که مینوشیم تا قیمت نان همگی مرتبط با تحریمهای خارجی هستند. در حالی که عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکرهکننده برجام، اخیرا در نشست دیپلماسی اقتصادی آذربایجان شرقی اعتراف کرد: «مشکلاتی که بازرگانان مطرح کردند، هیچکدامشان ربطی به تحریم نداشت».
اعترافی حیاتی که نشان میدهد عراقچی هم به عنوان یکی از معماران اصلی تنها ایده غربگرایان برای حکومتداری، یعنی برجام، به این نتیجه رسیده که نه مشکلات آب خوردن مردم بلکه حتی مشکلات تجار که آماج اصلی تحریمها بودهاند هم ارتباطی با تحریمها ندارد. با این حال، رسانههای غربگرا از این ایده شکستخورده دست نمیکشند؛ خاصه در این گزارش استدلالهای ضعیفی به نقل از دو فعال سیاسی غیرمتخصص ارائه شده که نشاندهنده روح سیاسی و غیرعلمی حاکم بر آن است. گزارش مدعی است تحریم مانع واردات تجهیزات و تکنولوژی شده، اما واقعیت این است که اگر اراده برای پیشرفت باشد، توان داخلی همراه با همکاری با دوستان خارجی مثل چین، که تجربه موفق در حل بحران آب و آلودگی دارد، میتواند به تامین مایحتاج حوزههای مختلف کمک جدی کند.
اما عشق یکطرفه این جریان و تجربه حکومتداری آنها نشان داده تمام ظرفیتهای داخل و فرصتهای خارجی را معطل غرب نگه میدارند؛ مشابه افشاگری بروجردی رئیس پیشین کمیسیون سیاست خارجی درباره پس زدن سرمایهگذاری چینیها در ساخت راهآهن سریعالسیر تهران-مشهد و تهران-تبریز از سوی آخوندی، وزیر راه دولت روحانی؛ آن هم با این استدلال که برجام در حال به نتیجه رسیدن است و بهتر است با اروپا و فرانسه کار را پیش ببریم؛ و در آخر به قدری هیئت چینی را معطل کردند تا کار به سرانجام نرسد.
و راه نجات دیگر، باور به توان داخلی است؛ مصداق بارز آن هم ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس است که بخش عمده آن با تکیه به دانش و ظرفیتهای داخلی ساخته شد و آمریکا را در اجرای پروژه تحریم محصول راهبردی بنزین ناکام گذاشت و موجب ارزآوری شش میلیارد دلاری در سال 98 شد. اگر در این حوزه هم منطبق بر تفکر بسته غربگرایی عمل میکردیم، سالها پیش دچار مشکل امروز در واردات شش میلیارد دلاری بنزین میشدیم و زخم امروز که مناسب نشستن مگسهای برانداز و صهیونی و آمریکایی برای ایجاد آشوب است همان سال به وجود میآمد.
اما مرتبط دانستن آب خوردن مردم با تحریمها به قدری مضحک است که ذکر ضرورت مدیریت کارآمد، تعمیر لولههای فرسوده انتقال آب، توسعه شبکه بازیابی آب و اقداماتی از این دست به عنوان آلترناتیو برای آن کار بیهوده ای است. این تلاش برای بزک روحانی و ایدههای بدعاقبت او، نه با هدف ارتقای معیشت مردم بلکه تقلایی مذبوحانه برای کمک به بقای یک جریان سیاسی است که بند ناف آن وصل به مذاکره و تحریم است. اقدامی از جنس دروغهایی چون مرتبط دانستن فروش نفت به تحریم و واردات واکسن کرونا و پرداخت حقوقها به پیوستن به FATF.
مسئولین دولت روحانی در سالهای پایانی دولت خود و در شرایطی که روزانه 700 بیمار کرونایی جان خود را از دست میدادند، مدعی بودند تا به FATF نپیوندیم، امکان واردات واکسن وجود ندارد اما دولت شهید رئیسی آمد و بدون پیوستن به FATF صدها میلیون دوز واکسن وارد کرد و ظرف مدت کوتاهی کرونا ریشهکن شد؛ و یا نامهای که وزرای دولت روحانی در بهمن سال 97 نوشتند و که اگر به FATF نپیوندیم، از پرداخت حقوق اسفند ناتوان خواهیم بود اما سالها گذشت و مشکلی هم در پرداخت حقوقها به وجود نیامد.
و یا ارائه روایتهای دروغ درباره فروش نفت که با ناکارآمدی مشکوک در میدان عمل هم تلاش کردند به آن وجهه حقیقت بدهند؛ شاخصی که از حدود روزانه دومیلیون بشکه در اوایل دهه نود، به حدود 300هزار بشکه سقوط جدی کرد؛ اما جهش مجدد آن به سطوح قبل از دولتهای روحانی در دولت شهید رئیسی، باطل السحر این افسون جریان تحریف شد؛ آن جا که بلینکن، وزیر خارجه بایدن در جلسه استماع مجلس سنا اعتراف کرد بیشترین تحریمهای نفتی را اعمال کرده اما ایرانیها مصمم به فروش نفت هستند.
همچنین ترسی که ظریف در مناظرات 1403 به مردم فروخت و برای پزشکیان رای خرید و مدعی شد: «بایدن پیچ را شل کرد که نفت فروختیم؛ بگذارید ترامپ بیاید میبینید که چه میشود»؛ حالا ده ماه است که ترامپ آمده و موسسه نزدیک به او یعنی بنیاد دفاع از دموکراسی گزارش میدهد که با توجه به فروش نفت دو میلیونی ایران در ماه اکتبر عملا سیاست فشار حداکثری او شکست خورده است.
همه این اقدامات نشان از یک گروگانگیری غیرانسانی در دولت خالق برجام و توسط عوامل آن دارد؛ دولتی که نان و جان مردم را گرو گرفت تا نسخههای مهلک خود را اجرا کند اما بارها ثابت شد جز بنبست و خسارت محض چیز ملموس دیگری عاید مردم و کشور نمیشود. خروج یکطرفه ترامپ از برجام، فعالشدن ماشه و بمباران حین مذاکره در حالی که تمام تعهدات به اعتراف آژانس از سوی ایران انجام شده بود؛ حالا این پروژه گروگانگیری در قالب یک گزارش و مصاحبه به روزنامه غربگرای سازندگی آمده تا جاده را برای ادامه تاخت محافل قدرت و ثروت صاف کند و مسیر زندگی مردم را به بیراه کج کند. رشد اقتصادی منفی، جهش دلار و طلا و تورم افسارگسیخته؛ درست مثل دهه نود.

