یک بزنگاه تاریخی، افول آمریکا و پیشروی شرق

امروز جهان در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است؛ تحولی که اثرش قرن‌ها بر سرنوشت ملت‌ها باقی خواهد ماند. آمریکایی که دهه‌ها محور نظم جهانی را در دست داشت، اکنون در مواجهه با قدرت‌های نوظهور با چالشی جدی روبه‌رو شده است؛ چالشی که از لایه تمدنی و فرهنگی آغاز شده و به عرصه‌های نظامی و فناورانه نیز کشیده شده است. آمریکا به طور جدی در برابر بلوک شرقی در حال افول است و در هر پرونده‌ای که در برابر دیگر کشورها گشوده، یا شکست خورده یا نتوانسته آن را به سرانجام برساند. این واقعیت نشان‌دهنده تغییر عمیق در ساختارهای قدرت جهانی است؛ جایی که شرق، با رویکردی مبتنی بر واقع‌بینی، صبر استراتژیک و تکیه بر ظرفیت‌های داخلی، در حال بازتعریف نظم جهانی است.
در مواجهه با چین، آمریکا تلاش کرده است با اعمال محدودیت‌های گسترده در حوزه فناوری، رشد یکی از مهم‌ترین قدرت‌های نوظهور جهان را مهار کند. تحریم‌های صادراتی شدید به‌ویژه در حوزه‌ی تراشه‌سازی و هوش مصنوعی، بخشی از استراتژی واشنگتن برای محدودسازی پکن بوده است. اما نه‌تنها این اقدامات موفقیتی در پی نداشته‌اند، بلکه به شکل‌گیری زیرساخت فناورانه مستقل در چین منجر شده‌اند. تحریم‌ها علیه شرکت‌هایی مانند هواوی و SMIC شدت گرفت، اما هم‌زمان، فشار شرکت‌های بزرگ آمریکایی و منافع تجاری باعث شد برخی محدودیت‌ها کاهش یابند و صادرات تراشه به‌طور محدود از سر گرفته شود. همین روزنه‌ها، فرصت تنفس برای چین ایجاد کرد و موتور سرمایه‌گذاری داخلی را به حرکت درآورد. دولت چین با حمایت هدفمند از شرکت‌های کلیدی، موفق شد در تولید تراشه‌های پیشرفته، به‌ویژه در سطح پنج نانومتری، پیشرفت چشمگیری داشته باشد. اکنون محصولات پرچمدار فناوری چین، از نظر کیفیت و کارایی، فاصله‌ی خود را با رقبای آمریکایی کاهش داده‌اند. هم‌زمان، شرکت‌هایی چون انویدیا در تلاش‌اند بازار چین را حفظ کنند، اما با موانع صادراتی و نظارت امنیتی دولت پکن مواجه‌اند. در مجموع، سیاست فشار آمریکا نه‌تنها سد راه پیشرفت چین نشد، بلکه به استقلال صنعتی و خودکفایی تکنولوژیک این کشور شتاب داد؛ موضوعی که اکنون به یکی از دغدغه‌های اصلی واشنگتن تبدیل شده است.
در پرونده روسیه نیز رویکردهای آمریکا با شکست‌های ملموسی همراه بوده است. تحریم‌های چندلایه و تلاش برای انزوای اقتصادی و دیپلماتیک مسکو، نتوانست خللی اساسی در مسیر حرکت روسیه ایجاد کند؛ تا جایی که آمریکا در این پرونده نیز به استیصال کامل رسید؛ موضوعی که در اظهارات اخیر ترامپ نمود یافت که صبر خود را در قبال ولادیمیر پوتین تمام‌شده اعلام کرد و تهدید به تحریم‌های شدیدتر نمود؛ اما این تهدیدات با واکنش عملی چندانی همراه نشد. افول آمریکا آن جا برجسته شد که حتی پیشنهادهایی برای پایان جنگ با واگذاری بخشی از خاک اوکراین به روسیه مطرح کرد که با پاسخ منفی مسکو مواجه گردید. روسیه، با آگاهی از افول جایگاه جهانی آمریکا، رویکردی تهاجمی در پیش گرفته و تا تحقق کامل اهداف خود، به‌ویژه عقب راندن ناتو، حاضر به توقف جنگ نیست. در این میان، اتکای کرملین به شبکه‌ای از ائتلاف‌های شرقی مانند چین، ایران و هند، باعث حفظ ساختار دفاعی و اقتصادی کشور شده و موقعیت ژئوپلیتیک روسیه را تثبیت کرده است. بهره‌گیری از کانال‌های تجاری موازی، قراردادهای دوجانبه و کاهش وابستگی به نظام مالی آمریکا، موجب شد که اقتصاد روسیه نه‌تنها سقوط نکند، بلکه به رتبه چهارم اقتصاد جهانی نیز برسد. این صعود نماد روشنی از شکست مدل سنتی فشار اقتصادی آمریکا و افول اثربخشی ابزارهای آن است.
در مواجهه با هند نیز آمریکا نتوانست سیاست‌های خود را به کرسی بنشاند. تلاش ترامپ برای وادار کردن دهلی‌نو به قطع خرید نفت از روسیه، با افزایش تعرفه واردات کالاهای هندی تا ۵۰ درصد آغاز شد. با این حال، هند نه‌تنها عقب‌نشینی نکرد، بلکه این اقدام را ناعادلانه خواند و بر استقلال انرژی خود تأکید کرد. نخست‌وزیر مودی، در واکنش، با تشویق به خرید کالای داخلی، تلاش کرد اقتصاد کشور را در برابر فشارهای خارجی مقاوم سازد. اظهارات توهین‌آمیز ترامپ در مورد هند به عنوان «اقتصاد مرده» نیز روابط را متشنج‌تر کرد، تا جایی که به ادعای یک روزنامه آلمانی، مودی چهار تماس تلفنی ترامپ را بی‌پاسخ گذاشت. نتیجه این اختلافات، توقف مذاکرات تجاری گسترده‌ای بود که هدف آن افزایش تبادلات تجاری تا ۵۰۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۳۰ بود؛ حتی سفر هیئت‌های مذاکره‌کننده آمریکایی به هند نیز لغو شد.
این واقعیت که امروز آمریکا در بسیاری از جبهه‌ها، از عرصه فناوری تا میدان سیاست و اقتصاد، با شکست‌ها و ناکامی‌هایی مواجه شده است، نشان‌دهنده پایان یک دوره تاریخی و آغاز مرحله‌ای جدید است. شرق، با قدرت، انسجام و استقلال عمل فزاینده، جایگاه خود را تثبیت کرده و مسیر خود را برای آینده‌ای متفاوت رقم زده است. این روند، فراتر از مباحث تاکتیکی و فصلی، نشانه تغییر عمقی در توازن قدرت و مبانی نظم بین‌المللی است. برای کسانی که آینده جهان را جدی می‌گیرند، این یک پیام روشن است: دوره‌ای که آمریکا محور بی‌چون‌وچرای نظم جهانی بود به پایان رسیده و قدرت به تدریج در حال انتقال به بازیگران جدیدی است که از شرق برخاسته‌اند.

مقالات مرتبط

تاریخ زیاده خواهی؛ نگاهی به تراژدی داکوتا

حدود ۱۷۰ سال پیش، یعنی اواسط قرن نوزدهم، قبیله ای به نام…

بت‌وارگی قیمت

جهادِ سرمایه‌مدارانه برای کالایی‌سازی هستی این جنونِ تقلیل‌گرایی به همینجا ختم نمی‌شود.…

30 شهریور 1404

سخنانی علیه منافع ملی

صحبت‌های اخیر آقای فلاحت‌پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس، که در…

30 شهریور 1404

دیدگاهتان را بنویسید