مطالبه برخورد قضایی با مسببان تورم
نظام بانکی ایران در سالهای اخیر به یکی از کانونهای اصلی تولید تورم و بیثباتی اقتصادی تبدیل شده است؛ مسئلهای که نهتنها سفره مردم را کوچکتر کرده، بلکه تولید، سرمایهگذاری و عدالت اقتصادی را نیز تحتتأثیر قرار داده است. دکتر رسول بخشی، نماینده مجلس شورای اسلامی، عضو کمیسیون اقتصادی و عضو هیئت عالی بانک مرکزی، در گفتوگویی تفصیلی با رسانه عصر ایرانیان، با تشریح سازوکار واقعی خلق پول، از ریشههای ناترازی بانکها، نقش نرخ بهره در افزایش تورم و نرخ ارز، و پرونده پرحاشیه بانک آینده سخن میگوید؛ گفتوگویی که ابعاد کمتر گفتهشدهای از اقتصاد پولی کشور را روشن میکند.
متن مصاحبه
سؤال: آقای دکتر، بحث را از تورم آغاز کنیم. از نگاه شما، ریشه اصلی تورمی که امروز اقتصاد ایران با آن درگیر است چیست؟
بخشی:
تورم بهطور مشخص ناشی از رشد بسیار بالای نقدینگی است. هرچه حجم نقدینگی افزایش پیدا کند، تورم ابتدا بهصورت بالقوه و سپس بهصورت بالفعل بروز میکند. تورم یعنی افزایش عمومی قیمت کالاها و خدمات؛ از ارز گرفته تا مسکن، مواد غذایی و سایر اقلام.
برای درک بهتر، کافی است نگاهی تاریخی داشته باشیم. در طول حدود ۵۲ سال گذشته، قیمت دلار بیش از ۱۵ هزار برابر افزایش یافته، گوشت بیش از ۱۱۰ هزار برابر و حبوبات حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار برابر گران شدهاند. این افزایشها تصادفی نیست؛ همه اینها نتیجه رشد افسارگسیخته نقدینگی است.
سؤال: برخی معتقدند اگر قدرت خرید همزمان با تورم افزایش پیدا کند، مسئله چندان حاد نخواهد بود. نظر شما چیست؟
بخشی:
دقیقاً نکته همینجاست. مردم با «تورم» بهعنوان یک عدد مشکل ندارند؛ مشکل اصلی کاهش قدرت خرید است. متأسفانه در این ۵۲ سال، رشد دستمزدها بهمراتب کمتر از رشد قیمت کالاها بوده است. طبق آمار رسمی، حقوق و دستمزدها کمتر از ۱۷ هزار برابر رشد کرده، در حالی که تقریباً هیچ کالایی را نمیتوان پیدا کرد که افزایش قیمتش در همین حدود یا کمتر بوده باشد. به همین دلیل است که تورم برای مردم دردناک و مخرب شده است.
سؤال: شما بارها بر نقش نقدینگی تأکید کردهاید. آیا میتوانید این موضوع را با یک مثال روشنتر توضیح دهید؟
بخشی:
اگر بخواهم غیر فنی و ساده توضیح بدهم، فرض کنید ۵۲ سال پیش یک کیلو گندم تولید میکردیم و امروز حدود دو کیلو و ۲۰۰ گرم تولید میکنیم؛ یعنی تولید واقعی کشور شاید کمی بیش از دو برابر شده است. اما در همین بازه، حجم نقدینگی بیش از ۲۲۰ هزار برابر رشد کرده است.
برای مقایسه، در همین مدت، نقدینگی دلاری در آمریکا فقط حدود ۲۶ برابر شده است. همین تفاوت عظیم توضیح میدهد که چرا ارزش ریال سقوط میکند و چرا قیمت دلار افزایش مییابد.
سؤال: برخی کارشناسان میگویند عوامل دیگری غیر از نقدینگی هم در افزایش نرخ ارز نقش دارند.
بخشی:
در ظاهر بله، اما اگر بخواهیم ریشهای نگاه کنیم، یک عامل جامع وجود دارد و آن اختلاف نرخ بهره است. وقتی نرخ رشد پول در ایران سالانه ۳۰ درصد یا بیشتر است، اما نرخ رشد پول در آمریکا مثلاً ۴ درصد، طبیعی است که ارزش ریال در برابر دلار کاهش پیدا کند. این یک قاعده اقتصادی روشن است.
سؤال: با این حجم عظیم نقدینگی، چرا دولت، بنگاهها و خانوارها همگی از کمبود پول شکایت دارند؟
بخشی:
این یکی از تناقضهای ظاهری اما مهم اقتصاد ایران است. روزانه حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان پول جدید در اقتصاد خلق میشود؛ عددی بسیار بزرگ. اما وقتی سراغ دولت میروید، میگوید کسری بودجه دارم. بنگاهها میگویند سرمایه در گردش نداریم. خانوارها هم میگویند دخلمان به خرجمان نمیخورد.
دلیل این تناقض، توزیع ناعادلانه نقدینگی است. حدود ۷۰ درصد نقدینگی کشور در اختیار کمتر از یک درصد سپردههاست. یعنی ظرف توزیع پول در اقتصاد ایران کج است؛ هرچه پول تزریق میشود، به پایین جامعه نمیرسد.
سؤال: در این میان، نقش بانکها چیست؟ بهویژه بانک آینده که اخیراً بسیار مطرح شده است.
بخشی:
ابتدا باید یک تصور غلط را اصلاح کنیم. بانک «واسطه پول» نیست؛ بانک خالق پول است. وقتی بانک وام میدهد، پول را از سپرده کسی برنمیدارد؛ بلکه آن را از هیچ خلق میکند.
بانک آینده نمونهای روشن از سوءاستفاده از این قدرت است. بخش عمده تسهیلات این بانک، به شرکتهای وابسته به سهامداران خود بانک پرداخت شده است. نتیجه چه شده؟ انباشت زیان، اضافهبرداشت از بانک مرکزی و تبدیلشدن به یکی از موتورهای اصلی تورم.
سؤال: انحلال بانک آینده چه اهمیتی دارد؟ آیا این پایان ماجراست؟
بخشی:
انحلال بانک آینده یک گام بسیار بزرگ و موفقیت مهم بود، اما پایان ماجرا نیست؛ آغاز آن است. بدهیهای این بانک اگر بهدرستی تسویه نشود، نهایتاً از جیب مردم و از طریق تورم پرداخت خواهد شد.
اکنون مهمترین اقدام، شناسایی و بازگرداندن داراییهاست؛ از جمله پروژههایی مانند ایرانمال و سایر داراییهایی که با پول خلقشده شکل گرفته اما در ترازنامه بانک دیده نمیشود. اینجا توپ در زمین قوه قضائیه است و باید با ارادهای قاطع وارد عمل شود.
سؤال: آیا قانون اجازه برخورد با سهامداران متخلف را میدهد؟
بخشی:
بله، کاملاً. ماده ۸ قانون برنامه هفتم پیشرفت تصریح میکند که زیان مؤسسات اعتباری زیانده باید از سهامداران آنها گرفته شود. هیچ مانع قانونی وجود ندارد؛ فقط اقدام لازم است.
سؤال: درباره سایر بانکهای ناتراز چه برنامهای وجود دارد؟
بخشی:
بانک آینده بزرگترین پروژه پولی کشور بود. بانکهای دیگری مانند بانک سرمایه، بانک دی و برخی دیگر نیز در دستور کار هیئت عالی بانک مرکزی هستند. پیام انحلال بانک آینده برای سایر بانکهای ناتراز کاملاً روشن بود: دوران بیانضباطی تمام شده است.
سؤال: به نظر شما ریشه اصلی ناترازی بانکها چیست؟
بخشی:
بدترین نوع خلق پول، خلق پول از مسیر سود سپرده است. این نوع خلق پول کاملاً منفعلانه است و هیچ کنترلی بر محل مصرف آن وجود ندارد. ریشه بخشی از این ناترازیها به سیاستهای سالهای گذشته و افزایش نرخ سود سپرده بازمیگردد؛ سودهایی که بانکها عملاً توان پرداخت آن را نداشتند و نتیجهاش ناترازی و اضافهبرداشت شد.
سؤال: جمعبندی شما چیست؟
بخشی:
باید ماهیت واقعی بانک برای مردم و مسئولان تبیین شود. هر وامی که بانک میدهد، خلق پول است و اگر بیضابطه باشد، تورم میسازد. تا زمانی که جلوی سفتهبازی در بازارهایی مانند زمین، مسکن، طلا و ارز گرفته نشود و تا زمانی که نرخ بهره بهدرستی مدیریت نشود، مشکل تورم حل نخواهد شد.
گفتوگوی دکتر رسول بخشی نشان میدهد که بحران نظام بانکی، مسئلهای صرفاً فنی یا مدیریتی نیست؛ بلکه ریشه در ساختار خلق پول، سیاستهای بهرهای و ضعف نظارت دارد. انحلال بانک آینده میتواند نقطه عطفی در اصلاح نظام بانکی باشد؛ به شرط آنکه به بازخواست سهامداران متخلف و بازگرداندن داراییها منجر شود، نه انتقال هزینهها به دوش مردم.

