صفحه اصلی > تیتر یک و سیاسی و یادداشت : 200 سال اعتماد، غربزدگی و وادادگی

200 سال اعتماد، غربزدگی و وادادگی

در هفته‌های اخیر، جریان غرب‌گرا در داخل کشور بار دیگر با بی‌اعتنایی کامل به تجربه تلخ برجام و خیانت‌ها و بدعهدی‌های مکرر طرف مقابل، به‌دنبال بازگشت به میز مذاکره با کشورهای غربی است؛ میزی که بیشتر به محکمه‌ای برای تحقیر ملت ایران شباهت دارد تا بستری برای تأمین منافع ملی. برخی عناصر این جریان، حتی پا را فراتر نهاده و در بیانیه‌هایی علنی، خواهان تسلیم کشور در قالب یک توافق گسترده و بدون پشتوانه شده‌اند؛ آن هم در شرایطی که از دستاوردهای ده سال مذاکره پیشین، جز تحریم بیشتر، ترور دانشمندان و مطالبه‌های گستاخانه طرف غربی چیزی نصیب ملت نشده است.
اما این تفکرِ عقب‌نشینی در برابر دشمن، محدود به یک دهه یا یک توافق خاص نیست. آنچه امروز از زبان برخی سیاست‌مداران، رسانه‌ها و اتاق‌های فکر شنیده می‌شود – مبنی بر اینکه راه نجات کشور فقط از “رضایت غرب” می‌گذرد – ادامه یک خط فکری است که دست‌کم ۲۰۰ سال سابقه دارد. در تمام بزنگاه‌های تاریخی، این جریان با تزریق تحلیل‌های غلط به افکار عمومی و فریب خواص، به‌دنبال عادی‌سازی تسلیم و القای ناامیدی از مقاومت بوده است؛ مسیری که هر بار که توانسته اراده خود را تحمیل کند، به تحقیر ملی، غارت منابع و حتی تجزیه خاک کشور انجامیده است.
تجربه قاجار؛ خیانت در جنگ‌های ایران و روس در قالب مذاکره
در جریان جنگ‌های ایران و روسیه، آنچه بیش از پیش عرصه را بر عباس میرزا تنگ کرد، نه فقط فشار نظامی روس‌ها، بلکه خیانت و کارشکنی آشکار جریان غرب‌گرا در دربار قاجار بود که با نگاهی مرعوبانه به قدرت‌های اروپایی، پشت جبهه مقاومت را خالی کردند.
در رأس این جریان، میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی قرار داشت که به‌عنوان رابط سیاسی با روسیه و انگلیس، اطلاعات جبهه‌ها و وضعیت ارتش ایران را به دشمن منتقل می‌کرد. او جزئیات ضعف لجستیکی ارتش عباس میرزا، اختلافات فرماندهان نظامی و نارضایتی داخلی از تداوم جنگ را در اختیار روس‌ها گذاشت و در مذاکرات نیز بر پذیرش شرایط تحمیلی روسیه پافشاری می‌کرد.
این خیانت‌های پنهان، توازن قوا را به سود روس‌ها تغییر داد و در نهایت به عهدنامه ترکمنچای انجامید؛ معاهده‌ای که نتیجه مستقیم ائتلاف نانوشته میان طمع استعماری بیگانگان و خودباختگی سیاسی نخبگان غرب‌گرای داخلی بود و ضربه‌ای سنگین به استقلال و تمامیت ارضی ایران وارد ساخت.
قرارداد رویتر؛ نماد تسلیم اقتصادی
در سال ۱۸۷۲، قرارداد رویتر با امضای میرزا حسین‌خان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، به تصویب رسید؛ قراردادی که امتیازات گسترده اقتصادی و زیرساختی ایران را به مدت ۷۰ سال به یک تبعه انگلیسی واگذار می‌کرد.
سپهسالار تحت تأثیر تفکر غربگرایی معتقد بود تنها راه پیشرفت کشور، پذیرش قیمومیت غرب است. میرزا ملکم‌خان نیز ایران را «کشوری عقب‌مانده و ناتوان» معرفی می‌کرد و می‌گفت: «تنها راه پیشرفت، پذیرش قیمومیت غرب است.» این دو دیدگاه پایه‌های فکری قرارداد رویتر را شکل دادند؛ قراردادی که به نمادی از تسلیم‌طلبی و تحقیر ملی در تاریخ ایران تبدیل شد.
دوران رضاشاه؛ خودباختگی با روتوش اصلاحات
دوران رضاشاه پهلوی، هرچند با شعار اصلاحات و مدرن‌سازی آغاز شد، اما در عمل به نمادی از وابستگی عمیق به قدرت‌های خارجی تبدیل گردید. نفوذ آلمان نازی، بریتانیا و سپس آمریکا باعث انعقاد قراردادهای نظامی و اقتصادی گسترده شد که استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را به شدت تضعیف کرد.
ورود مستشاران خارجی به ارتش و صنایع، واگذاری امتیازات اقتصادی، و تبلیغ روشنفکرانی چون سید حسن تقی‌زاده که می‌گفت «ملت ایران باید در سایه تمدن غرب تولد دوباره یابد» موجب شد فرهنگ غرب‌زدگی و وادادگی سیاسی در کشور ریشه بدواند. هرچند شعار استقلال‌طلبی مطرح می‌شد، اما ایران عملاً در حوزه نفوذ قدرت‌های بیگانه قرار گرفت و حتی بخش‌هایی از خاک کشور در این دوران از دست رفت.
پهلوی دوم؛ وادادگی که بنای جنگ تحمیلی ۸ساله شد
در دوران محمدرضا پهلوی، سیاست‌های وابسته به غرب به وضوح منافع ملی ایران را به خطر انداخت. قرارداد الجزایر در سال ۱۳۵۴ نمونه بارز این وابستگی بود؛ توافقی که طی آن بخش‌هایی از منطقه‌ی نفت‌خیز شلمچه و جنوب غربی ایران به عراق واگذار شد. اقدامی که با شعار «صلح با همسایه» صورت گرفت، اما عملاً زمینه‌ساز جنگ هشت‌ساله شد و امنیت و تمامیت ارضی کشور را به شدت آسیب‌پذیر کرد. محمدرضا پهلوی بارها تأکید می‌کرد که «بدون حمایت آمریکا و غرب نمی‌تواند حکومت کند»؛ جمله‌ای که عمق وابستگی او را آشکار می‌ساخت. قراردادهای نفتی و اقتصادی با شرکت‌های غربی، ثروت ملی را به شکل ناعادلانه به بیگانگان واگذار کرد و استقلال اقتصادی کشور را از بین برد. چهره‌هایی چون هویدا نیز این مسیر را با شعار «توسعه در سایه حمایت غرب» تئوریزه کردند.
در همین بستر تاریخی، تجربه محمد مصدق نیز عبرتی بزرگ بود. او با ملی‌کردن صنعت نفت کوشید استقلال ایران را بازیابد و برای مقابله با استعمار انگلیس به آمریکا اعتماد کرد؛ اما همان آمریکا با خیانت آشکار، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را طراحی و اجرا کرد و دولت ملی او را ساقط ساخت. این کودتا نشان داد که اعتماد به غرب، حتی در پوشش «مقابله با استعمار دیگر»، چیزی جز شکست و بازتولید وابستگی در پی ندارد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷؛ اعتماد بی‌ثمر و اعتیاد به مذاکره
پس از پیروزی انقلاب نیز اعتماد به غرب بارها با بدعهدی و خسارت همراه شد. بیانیه‌های الجزایر در ۱۳۵۹ که آمریکا متعهد به آزادسازی دارایی‌های ایران شد، هرگز به‌طور کامل اجرا نشد. در ۱۳۶۵، ماجرای مک‌فارلین به‌عنوان یک رسوایی برای جریان غرب‌گرا ثبت گردید؛ جریانی که با امید واهی به سازش با واشنگتن، عملاً ابزار یک نمایش تبلیغاتی برای آمریکا شد.
در دهه ۷۰، با وجود قراردادهای اقتصادی و نفتی در دوره سازندگی، آمریکا با تصویب قانون داماتو سرمایه‌گذاری در ایران را تحریم کرد. در دولت اصلاحات، همکاری امنیتی ایران با آمریکا در افغانستان و حتی توافقات سعدآباد و پاریس برای تعلیق هسته‌ای نیز با پاسخ تحریم و قرار گرفتن ایران در «محور شرارت» روبه‌رو شد. سرانجام، برجام در ۱۳۹۴ که قرار بود پایان تحریم‌ها باشد، با خروج یک‌جانبه آمریکا و بی‌عملی اروپا به اوج بدعهدی غرب تبدیل شد و نتیجه آن بازگشت فشار حداکثری بود.
و در پایان باید گفت که مرور تاریخ دو قرن اخیر نشان می‌دهد که جریان غرب‌گرا در ایران همواره با شعارهای جدید اما محتوای یکسان “تسلیم در برابر قدرت‌های خارجی” وارد میدان شده است. حاصل این خط فکری در هر دوره، چیزی جز از دست رفتن خاک، وابستگی اقتصادی، تحقیر ملی و بازتولید سلطه بیگانه نبوده است.
امروز نیز همان تفکر، با همان ادبیات بزک‌شده، در تلاش است تا کشور را بار دیگر به میز مذاکره‌ای بکشاند که پیش‌تر بارها نتیجه‌ای جز زیان به منافع ملی نداشته است. تاریخ به روشنی گواهی می‌دهد که اعتماد به وعده‌های قدرت‌های غربی نه تنها گرهی از مشکلات ایران نگشوده، بلکه به هزینه‌های سنگین انجامیده است.
راه مصونیت ایران از این چرخه تکراری، نه در تسلیم و عقب‌نشینی، بلکه در مقاومت هوشمندانه و اتکا به ظرفیت‌های عظیم داخلی است؛ مسیری که می‌تواند عزت، استقلال و پیشرفت واقعی کشور را تضمین کند.

مقالات مرتبط

حقیقت کشی برای نسل کشی

از زمان آغاز جنگ اسرائیل علیه مردم غزه پس از ۷ اکتبر…

13 شهریور 1404

مکانیسم ماشه از وارونه‌گویی دیروز تا طلب کاری امروز

یکی از مهمترین جلوه‌های خودبیگانگی روشنفکرانه در ایران معاصر، پذیرش بی‌چون ‌وچرای…

13 شهریور 1404

زنگ خطر برای مدارس دولتی

نتایج اولیه کنکور سراسری ۱۴۰۴ مانند یک آشکارساز قدرتمند عمل کرده و…

13 شهریور 1404

دیدگاهتان را بنویسید