سفره 6300همتی شرکتهای دولتی، دور از دسترس مردم و مجلس؛ محفلهای قدرت و ثروت چگونه با منحرف کردن مطالبات، به غارت خود ادامه میدهند؟
طی بررسیهای حسابرسان دیوان محاسبات مشخص شد 139 شرکت از 342 شرکت دولتی، جمعا 468هزار میلیارد تومان زیان برای سال مالی 1403 ساختهاند. شرکتهایی که رقم بودجه آنها بیش از 6300همت است که از بودجه عمومی 5300همتی نیز فراتر میرود؛ اما این بودجه حتی در مجلس هم بررسی نمیشود؛ سفرهای بزرگ و دور از توجه نهادها و رسانهها که به اعتراف غنینژاد، اقتصاددان غربگرا و حامی دولت، اکثریت متنعمین آن اصلاحطلبان هستند؛ یک محفل سیاسی که که سیوپنج سال است قدرت اجرایی و متعاقب آن سلطه بر این شرکتها را در چنگ خود دارد و برای حفظ آن تحریم خارجی و برخی موهومات داخلی را علم میکند، تا مبادا مطالبه مردمی به سمت اصلاح و شفافسازی این شرکتها برود.
بیش از 6300 هزار میلیارد تومان منابع این کشور تحریمی در اختیار شرکتهایی است که حالا بررسیها نشان میدهند بازدهی لازم را نداشته و زیان میسازند. سفرهای که بیمزاحم در اختیار محفلهای قدرت و ثروت است که اجازه نمیدهند دست مردم به آنها برسد؛ مردمان محروم و شایستگانی که قادرند با کسری از این حقوقها و مزایای چند صد میلیونی، بهرهوری و سودآوری این منابع عظیمی که متعلق به خودشان است را چند برابر کنند. اما این کرسیهای هیئتمدیره و هزاران میز مدیریتی یا به عنوان حقالسکوت به برخی میرسد و یا پاداش فعالان ستادهای انتخاباتی نامزدی میشود که هیچ برنامهای برای اصلاح و شفافسازی این مذبح ثروتهای ملی ندارد.
مسعود پزشکیان در مناظرات از برنامه هفتم به عنوان نقشه راه خود برای دولت چهاردهم نام برد؛ برنامهای که اهداف اصلی آن در این پانصد روز، از جمله رشد اقتصادی، بهرهوری و رشد اشتغال قربانی شد؛ و حالا طبیعتا نباید امیدی به اجرای تکلیفات این قانون پیرامون شرکتهای دولتی داشته باشیم؛ از شفافیت و کارآمدی گرفته تا رفع تعارض منافع و توسعه زنجیره ارزش در این شرکتها، مستند به گزارش اخیر دیوان محاسبات مبنی بر زیان 468 همتی در حبس بیبرنامگی دولت ماندهاند. گفتنی است در سال اول اجرای برنامه هفتم، دولت نمره مردودی 37 از 100 را از مجلس گرفت؛ پیش از آن سازمان برنامه و بودجه به مجلس اعلام کرد اهداف رشد 8درصدی اقتصاد و رشد 2.8درصدی بهرهوری را باید به ترتیب به 2.5 و 0.5 درصد تقلیل داد.
نامزد رقیب مسعود پزشکیان اما در همان مناظرات گفت: «هنوز هیچ چیز نشده فریادهایشان علیه من بلند شده است؛ میدانند من به حساب شرکتهای دولتی خواهم رسید؛ به حساب ولخرجیها، اسرافها و رانتخواریها خواهم رسید»؛ و ادامه داد: «به حضور شما مردم نیاز دارم…»؛ جملاتی که گویی امواج آب شدند و لانه ترامپهای داخلی را پر کردند؛ و دستگاه رسانهای عریض و طویل این محفلها که نافشان وصل به همین سفرههای پهن شده از بیتالمال است نیز بر شدت تخریبها علیه سعید جلیلی افزودند. تا مبادا یکی از مردم بازیشان را خراب کند.
هرچه جلوتر میرویم و دولت مورد حمایت همین باندها در مدیریت داخلی بیشتر خرابی ایجاد میکند، حجم تخریبها، تقطیعها و دروغپراکنیها علیه کسی که نماد یک گروه و تفکر آلترناتیو برای وضعیت و پاستورنشینان فعلی است، بزرگتر میشود. کسی که علیرغم این شرایط نابرابر رسانهای، در رقابتیترین انتخابات تاریخ ریاستجمهوری، 13ونیم میلیون رای در برابر 16میلیون و سیصد هزار رای فرد منتخب کسب کرد و حالا با آشکار شدن تفاوتها، صادق زیبا کلام، از تئوریسینهای تندروی حامی دولت، اعتراف میکند: «اگر امروز انتخابات برگزار بشود، پزشکیان دیگر رای پارسالش را هم نمیآورد و سعید جلیلی با افزایش رای خودش رییس جمهور میشود».
حالا بهتر میتوان دریافت که چرا به یکباره و در بحبوحه رکوردشکنی دلار و طلا، و گرانیهای انفجاری اقلام اساسی سفرههای مردم، موضوع 15سال پیش ضدگلوله شدن پراید جلیلی از نردبان رسانهای محافل به صدر اخبار میآید که بنزسواری اعضای همین محفلها که در شرکتهای دولتی مشغول عیش و نوش به حساب بیتالمال هستند، توجیه شود؛ و یا ایده او برای حفظ خانواده در برابر تهاجم فرهنگی غرب که هدفش ترویج فردگرایی و نهایتا معضلات اجتماعی متعدد دیگر است، به عنوان ضدارزش و ضد نسل جوان روایت میشود.
این قوم ضدمردم با توسل به سفره دیگری که در بانکهای خصوصی پهن کردهاند، مسابقه دوی کیش را ترتیب میدهند تا چندصباحی هم به لطف آن، رسانهها و افکار را مشغول نگه دارند و در تاریکخانه این شرکتها به غارت خود ادامه دهند. تا جایی که حتی این دغدغهای که در میان انبوه مشکلات واقعی، در نتیجه سناریوی خودشان به وجود آمده را به تریبون رئیسجمهور میرسانند و او در عین رها بودن برنامه هفتم و شرکتهای دولتی، در واکنش به این صحنهسازی میگوید: «مردم را تحت فشار نگذارید». این حرکتهای دوقطبیساز شگرد آنهاست.
یا روزی دیگر 180نفر از اقتصاددانها و سیاستمدارانی که از رئیسجمهور فعلی در انتخابات حمایت کردند، و خود یا نزدیکانشان (مستند به اعتراف غنینژاد) یدی طولی در شرکتهای دولتی دارند، به پزشکیان نامه مینویسند که بودجه نهادهای مذهبی و فرهنگی را قطع کند تا اقتصاد پیشرفت کند! این هم یک سناریوی دیگر بود که از کشوی محافل بیرون آمد؛ در حالی که مهدی عسگری، نماینده مجلس اعلام کرد: «تنها سه الی چهار درصد بودجه (همان رقم حدود 5300همتی) به این نهادها تعلق دارد، که هنگام تخصیص کمتر هم میشود».
حالا فرض کنید اگر این سناریوها اجرا نشود و رسیدگی مجلس و افکار عمومی به سفره شرکتهای دولتی موجب تنها ده درصد صرفهجویی (از 6300همت) و کمشدن بریزوبپاشهای وابستگان به باندهای قدرت و ثروت شود، چیزی بیش از سه بار حذف کردن بودجه تمام نهادهای مذهبی و فرهنگی، به سفرههای مردم باز میگردد. اما این نشتیهای بیتالمال به نفع محافل، به اعتبار روایتسازیهای دروغ و تعویض اولویتها در رسانههای وابسته، ادامه پیدا میکند. که البته نمونه بارز آن که در دولتهای غربگرا دیده میشود کاسبی از تحریمهای خارجی و معطل کردن کشور به مذاکرههای بیانتهاست.

