دهها کار وزارت خارجه رها شده و عراقچی همچنان از آمادگی برای مذاکره میگوید!
عراقچی، وزیر امور خارجه، در گفتگو با رسانه روسی گفت: «ما برای یک توافق عادلانه و متوازن از طریق مذاکره آمادهایم». یک ایده ثابت و حرف تکراری که سالیان طولانی است تکرار میشود؛ و ثمره تقریبا هیچ برجام برای مردم، خروج یکطرفه آمریکا از آن، فعال شدن ماشه و بازگشت تمام قطعنامههای تحریمی و حتی تجاوز نظامی به فرماندهی آمریکا درست در میانه مذاکرات نیز نتوانسته این پارادایم مسئولین غربگرای ایرانی را تغییر دهد؛ با این که عراقچی چندی پیش اعتراف کرد: «مشکلات بازرگانان داخلی است و ربطی به تحریم ها ندارد»؛ و قنبری معاون او هم گفت: «مشکلات اقتصادی راه حل سیاسی ندارد و انتظار این که با مذاکره تحریمها لغو شوند، عقلایی نیست».
این تناقضات جدی که تنها به گوشهای از آنها اشاره شد، در امتداد صحبتهای اخیر حسن روحانی است، که گفت: «بنبست سیاسی پذیرفتنی نیست»؛ کسی که در عین عمل به همین دست نسخهها در سیاست خارجی و رسیدن به توافق برجام پس از دوسال نشست و برخاست و رفت و آمد و گفتن و خندیدن با طرف آمریکایی، رشد اقتصادی تقریبا صفر دهه نود را به ارمغان آورد؛ هزاران واحد تولیدی را تعطیل کرد و دلار سه هزارتومانی را به سی هزار تومان رساند؛ حالا عراقچی اگر به دنبال سادهترین راه برای موفقیت در جایگاه وزیر خارجه است، باید ناظر بر ضربالمثل لقمان و بیادبان، خلاف جهت پیشنهادی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم قدم بردارد.
عراقچی اما خود معمار اصلی برجام بود؛ توافقی که بعد از یک دهه و به دور از هیاهوهای رسانهای آن زمان، حالا در آن نقاط ضعف جدی مانند مکانیزم ماشه و عدم وجود تضمینهای جدی از طرف آمریکایی مشاهده میشود؛ عراقچی در قامت وزیر خارجه هم در دولت فعلی با آمریکا مذاکره کرد؛ اما دو روز مانده به دور ششم آن، رژیم صهیونی با فرماندهی و پشتیبانی کامل آمریکا به ایران تجاوز نظامی کرد؛ مستند به اعتراف اخیر ترامپ که گفت: «هنگام حمله اسرائیل کنترل کامل را در دست داشتم». همانطور که رسانه آمریکایی آکسیوس چند ساعت پس از این تجاوز نوشت: « این حمله از 8ماه قبل آماده سازی شده و به اطلاع امریکا نیز رسیده بود و شروع حملات با چراغ سبز امریکا صورت گرفت».
حالا سیدعباس عراقچی تمام تخممرغهای سیاست خارجی ایران را در سبد مذاکره با آمریکا گذاشته است؛ همان رویه بارها تجربه شده در دولتهای غربگرا؛ آن هم در دوران کنونی تغییر نظم دنیا، که قواعد بینالملل در حال فروپاشی هستند؛ و اکنون حمله به تاسیسات اتمی کشوری که عضو انپیتی است، آن هم از سمت آمریکا که مدعی و پرچمدار این قواعد است، مهر تاییدی بر این تغییر نظم و از کار افتادن سازوکارهای موجود میزند؛ اما وزارت خارجه ما همچنان میخواهد بچهخوب نظم رو به زوال باشد؛ در همین راستا عراقچی اخیرا ترامپ را شانس نوبل صلح دانست؛ تا خوب بودن خود را به شیطان ثابت کند؛ کسی که قاتل مردم ایران و غزه و یمن و اعمالکننده شدیدترین تحریمها حتی علیه کودکان بیمار ایرانی بوده است.
زمان گذشت و مشخص شد ذات جنتلمنهای پشت میز مذاکره که در فرصت مقتضی تبدیل به تروریستهای فرودگاه بغداد شدند، یک طرفه از برجام خارج شدند و از مذاکرات غیرمستقیم اخیر ابزاری ساختند تا ایران را در تجاوز نظامی برنامهریزی شده خود غافلگیر کنند، چیست؛ حالا به همان ترتیب عیار توصیههای منتقدین این ایده غربگراها نیز مشخص شده؛ در راس آن رهبر انقلاب که بارها فرمودند به مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم؛ و اکنون ژرفای این تحلیل در برابر چشمان همه است. رهبری با آغاز دولت چهاردهم که همان تفکر غربگرایی بر آن حاکم است نیز بارها و با ادبیاتهای گوناگون تاکید کردهاند که مذاکره با آمریکا بنبست محض است.
حالا روحانی هم درست میگوید که بنبست سیاسی وجود ندارد؛ اما این حرف حقی است که از آن قصد باطل میشود. قصد او از این جمله، تکرار ماشه و فرانچسکو و ابقای اقتصاد بینظم کنونی است که در آن بیتالمال نشتهای بزرگ پیدا میکند و محفلهای قدرت و ثروت را پروار میکند؛ و رفع آنها هم توسط دولتهای غربگرا که 35 سال است پس از انقلاب قدرت داشتهاند، متوقف به توافق با آمریکا شده است؛ آن هم در شرایطی که نهتنها قاطبه کارشناسان اقتصادی بلکه شخص عراقچی چندی پیش در نشست دیپلماسی اقتصادی آذربایجان شرقی اذعان کرد: «مشکلات بازرگانان داخلی است و ربطی به تحریم ها ندارد»؛ که یعنی کسانی که خطمقدم مقابله با تحریم خارجی هستند هم از تحریم داخلی گله میکنند.
در نتیجه عمل به قصد روحانی، دقیقا منجر به همان بنبست سیاسی میشود که در حرف، افکار عمومی را از آن میترساند؛ بنبست سیاسی یعنی این که در هشت سال دولتش یک سفر به کشورهای آفریقایی نکرد؛ توان مذاکره و توافق با همسایگانی مثل ترکمنستان را نداشت تا در شرایط سخت سرما، کشور به ناترازی گازی برخورد نکند؛ ظرفیت کشورهای آمریکای جنوبی هم نادیده گرفته شد و آن چه تا آن روز در آن جا ایجاد شده بود تعطیل شد؛ به سرمایهگذاری چینیها و روابط با روسیه هم دست رد بزرگی زده شد؛ مسیری که در دوران دولت مورد حمایت حسن روحانی و در وزارت خارجه عراقچی نیز در حال تکرار است و دهها ماموریت دیگر وزارت خارجه عملا در وادی بیعملی مانده است.
لذاست که میتوان گفت معطل کردن کشور به مذاکره، ضرر محض و بنبست محض برای کشور است؛ نه برای امروز بلکه برای نسلهای آینده اگر در این دوره چندساله تغییر نظم، محاسبه غلط داشته باشیم و ظرفیتهای کشور را معطل اخم و لبخند قدرتهای در حال افول نگه داریم، عقبگرد جدی خواهیم داشت و سهمی از این بزنگاه تاریخی نخواهیم برد. حالا با تجربههای گرانبها از مذاکره وهزینههای سنگینی که مردم پرداختهاند، وقت تغییر پارادایم است؛ دولت باید وابستگی سیاستهای خود را به ایدههای باندهای ثروت و قدرت قطع کند و دیوار مذاکره را از مقابل ناترازیهای مدیریتی داخلی بردارد و در سیاست خارجی پیگیر کارویژههایی چون تکمیل کریدورها و ایجاد بازارهای صادراتی باشد و از بنبست سیاسی آمریکا و چند کشور اروپایی خود را خارج کند.

