فیلم ملی که می توانست به جای فیلم های ضد ملی نماینده ایران در اسکار باشد
محمدرضا خردمندان، هفت سال پس از «21 روز بعد»، دومین فیلم سینمایی خود را برای جشنواره فیلم فجر سال گذشته آماده کرد. اولین فیلم خردمندان که از تولیدات سازمان سینمایی سوره بود، نگاهها را به سوی این کارگردان جلب کرد و به نظر میرسید کارگردانی درخور توجه به سینمای ایران اضافه شده باشد. فیلمی که کارگردانی قابل قبولی داشت اما درون مایهی آن به اسم و رسم سوره و سازمان تبلیغات انقلاب اسلامی سازگار نبود. فیلمی که برای حذف آرم جمهوری اسلامی ایران از قطاری که نوجوانی آن را متوقف میکرد فقط چندین میلیون هزینه روی دست فیلم پس از اکران و انتقاد مردمی گذاشت. محمدرضا خردمندان در سالهای پس از 21 روز بعد مجموعههای «از سرنوشت» را برای صداوسیما ساخت که با تصویری که از خود در اولین فیلم خود به یادگار گذاشته بود تفاوت جدی داشت.
معرفی فیلم
«ناتور دشت»، دومین فیلم محمدرضا خردمندان که این بار هم با مشارکت سازمان سینمایی سوره ساخته شده و در همین روزها روی پرده سینما رفته است با ساختهی اولیهی آن تفاوتهای چشمگیری دارد. ناتور دشت یک فیلم ملی است. فیلم داستان گم شدن یسنا را روایت میکند و همبستگی مردمی شکل گرفته برای پیدا شدن این کودک را به تصویر میکشد. این داستان با برداشتی از ماجرای یسنا که کمتر از یک سال از اکران اولیه فیلم اتفاق افتاده بود به تقریر در آمده است. درام فیلم که حول گم شدن سوژه اصلی فیلم یعنی یسنا شکل میگیرد تعلیق و دستمایه درام جذابی را برای خردمندان به وجود آورده است که از آن به خوبی بهره میگیرد. به همین دلیل است که در ابتدای فیلم ناآگاهی طولانی و آزاردهنده حس و حال بیقراری برای پیدا شدن کودک را بیشتر میکند و در نیم ساعت پایانی فضای تعلیق و پرکشش نفسگیری را خلق کرده است. فیلم تا جایی مخاطب را پیش میبرد با آنکه داستان فیلم را پیش از این در اخبار خوانده و انتهای آن را میداند، در میان داستان غرق شده و انتظار گرهگشایی و فینال فیلم را بکشد.
ناتور دشت رسانه است
ناتور دشت به واقع رسانه است. در کمتر از یکسال سوژهای انتخاب شود، به فیلمنامه برسد،پیش تولید آن طی شود و به اجرا و پخش برسد خود کار بزرگ و پرریسکی است که خردمندان به مصاف آن رفته است و توانسته تا حد مطلوبی از پس آن برآید. همین میشود فیلمی بههنگام تولید میشود. بههنگام هم به معنای آنکه بتواند داستان اتفاقی که تازه است را روایت کند و هم به معنای آنکه سوژهای که متناسب با شرایط روز است و در شرایطی که نیاز به همبستگی ملی احساس میشود بتواند چنین فیلمی را به نمایش بگذارد. پاداش چنین کاری استقبال عمومی مردم است. این اتفاق در دو فیلم چهارراه استانبول و بیبدن نیز از لحاظ زمانی پیشتر اتفاق افتاده بود.
شخصیت پردازی
یکی از نقاط قوت ناتور دشت شخصیتپردازی نقشهای مختلف داستان بود که اضافه کردن خرده پیرنگهایی به تکمیل شخصیت هر کدام کمک میکرد. احمد پیران میتوانست از کنار گم شدن یسنا بگذرد و به سمت خانواده خود که منتظرش بودند بروند، اما به دلیل حس متولیگری برای روستا و همچنین عذاب وجدانی که بعدتر نمایان شد پای کار یسنا ماند و موضوع یسنا را ملی کرد. صحنهی دیالوگ پیران با پدر یسنا و اعلام آنکه بر معلولیت او که ناشی از اشتباه پیران بود، نقطه ضعفی را برای قهرمان داستان ایجاد کرد که تا از آن عبور نکرد نتوانست به قهرمانی برسد. صحنهی آزاد کردن پرندهها که به نوعی آزاد کردن نفس خود بود یکی از صحنههای خوب ناتور دشت بود. شخصیتپردازی احمد پیران میتوانست با بازی حجازیفر تکمیل شود، اما حجازیفر در این فیلم یکی از چند تیپ پیشین خود را بازی کرده بود. احمد پیران ناتور دشت شبیه موسای لاتاری شده بود. در مقابل اما مولویان بازی متفاوتی از خود ارائه کرده و بدمن مورد قبولی را از خود نشان داد. دوئل و تقابلهای شخصیتهای منفی و مثبت در جای جای فیلم به خوبی به این شخصیتپردازی کمک کرده بود که پرخاش کلامی مولویان در اصطبل و یا درگیری در قنات نمونههایی از آن است. روابط شخصیت مولویان با شبنم قربانی و پدرش و داستان فرار او اما به پیشبرد داستان کمکی نمیکرد و در نهایت نتوانست انگیزهای برای مولویان بسازد و این موضوع در زمانی که ماجرای فرار برهم خورد بیشتر خودش را نشان داد.
از دیگر نقاط قوت ناتور دشت تصویربرداری بهجا و تمیزی بود که در فیلم ارائه شده بود و صحنههای فوقالعادهای را در مزرعه و اصطبل به نمایش کشیده بود که در کنار موسیقی فیلم تشویش گمشدگی و همبستگی اجتماعی را به نمایش میکشید، به همراهی مخاطب کمک میکرد و مانع از خسته شدن مخاطب در میانهی فیلم میشد. تصاویر لانگ شاتی که در این فیلم از مزرعه به نمایش گذاشته شده بود که حضور مردم و تیمهای جستجو در این فیلم را به تصویر میکشید به محیط هویت میبخشید.
نمایش خوب خردمندان
خردمندان در این فیلم بار دیگر خود را اثبات کرد که هنوز میتواند کارگردانی خوبی باشد. اتفاقی که در سریال ذهن زیبا که برای صداسیما ساخت و بعد از این فیلم پخش شد، بر خلاف سریال از سرنوشت، بر این گزاره صحه گذاشت. حالا باید دید این فیلم آیا تک اتفاق سازمان سینمایی سوره بوده است و دوباره خردمندان از پرده نقرهای فاصله خواهد گرفت یا اینکه از این تجربه برای حضور هدفمند در راستای اهداف و ارزشهای ملی و نه بر خلاف آن استفاده خواهد کرد. این موضوع مورد انتظار بود تا به جای فیلمی که ضد ارزشهای ملی است و سراسر سیاهنماست که به جشنواره اسکار فرستاده شود، نماینده ایران در این شرایط جنگی یک فیلم ملی باشد.