▫️ جنگ تحمیلی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران بار دیگر نشان داد که در مواجهه با تهدیدات بزرگ، مجموعهای از عوامل مؤثر و همافزا میتوانند سد محکمی در برابر دشمن ایجاد کنند. اگرچه بازیگران مختلفی —شامل نخبگان سیاسی، رسانههای رسمی و مجازی، اقشار گوناگون مردم و ابزارهای متنوع— در این عرصه نقش داشتند، اما حقیقت این است که سه رکن اساسی، بیش از همه نقشی تعیینکننده در پیروزی و عقب راندن دشمن ایفا کردند: رهبری مدبر و شجاع، نیروهای مسلح کارآمد و انسجام ملی مردم.
🔶 رهبری حکیمانه؛ مدبر، شجاع و تکیهگاه:
در شرایطی که دشمنان ایران با پیشرفتهترین تجهیزات و حمایت اطلاعاتی گسترده حمله را آغاز کردند، نقش رهبری در هدایت کشور، انسجامبخشی تصمیمات و ایجاد روحیه مقاومت در صفوف مختلف مردم و مسئولان، بیبدیل بود. این مدیریت هوشمند، توانست وظیفه فرماندهی کل قوا را به نحو احسن انجام دهد؛ مدیریت و بازسازی فرماندهی نیروهای مسلح مهم ترین کار ایشان بود؛ سپس توانستند سه قوه را هماهنگ سازند، منابع سیاسی و اقتصادی را بسیج کنند و پیامهای الهامبخش را به جامعه تزریق کنند. تجربه این جنگ، بار دیگر لزوم حفظ و تقویت جایگاه رهبری را نمایان ساخت؛ چه در حوزه تصمیمگیریهای کلان، چه در تبیین ارزشهای حاکمیتی برای عموم مردم. استحکام جایگاه رهبری، تضمینکننده ثبات و وحدت راهبردی در سطح ملی است.
🔷 نیروهای مسلح؛ ستون اقتدار دفاعی ایران:
نیروهای مسلح ایران در این جنگ کوتاه اما پرفشار، جدا از «ضعف و غافلگیری اولیه»، اما توانستند سطح جدیدی از آمادگی، واکنش سریع و هوشمندی عملیاتی را به نمایش گذارند. این کارنامه، بیانگر اهمیت بازسازی و تجهیز ساختاری، منابع انسانی و تسلیحاتی نیروهای دفاعی کشور است. باید به این نکته توجه داشت که هرگونه تلاش برای تضعیف یا محدودسازی نیروهای مسلح ایران، همون پروژه «خلع سلاح» که توسط برخی «سادهلوحان همدست دشمن» یا «نفوذیهای حرفهای»، خطری جدی برای امنیت ملی خواهد بود. برعکس، تقویت و توسعه و افزایش همه جانبه نیروهای مسلح و اختصاص بودجه و منابع کافی و بهروزرسانی فنآوریهای دفاعی، از ارکان بیمه قدرت کشور در برابر دشمنان است.
🔶 انسجام ملی؛ رمز غلبه بر بحران:
درس برجسته دیگر جنگ ۱۲ روزه، تجلی انسجام ملی ایرانیان بود؛ جایی که فارغ از تفاوتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و مذهبی، همه حول محور دفاع از ایران گرد آمدند. این تجربه، اهمیت مشارکت مردم در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ را بیش از پیش برجسته میکند. باید عرصه سیاستورزی را شفاف، به دور از رانت و وابستگیهای قبیلهای ساخت تا امکان حضور واقعی مردم در تصمیمگیریها فراهم شود. همچنین توسعه نظارت مردمی بر ارکان قدرت، نقد سازنده سیاستها و اجرای واگذاری واقعی اقتصاد به مردم -بهجای ترجیح دادن اقلیت سرمایهدار خصوصی- از جمله مهمترین آموزههای این جنگ است.
🔷 حفظ و تقویت این سه ضلع اقتدار -رهبری، نیروهای مسلح و انسجام ملی- نهتنها سپری مستحکم در برابر تهدیدهای خارجی است، بلکه کلید عبور از چالشهای داخلی و منطقهای به شمار میرود. هرگونه رویکرد یا جریان مشکوک که به دنبال تضعیف این ارکان باشد، باید با حساسیت و هوشیاری کامل بررسی شود. این «مثلث اقتدار» میتواند راهحل بسیاری از «مسائل ایران» باشد و جایگاه منطقهای کشور را بیش از پیش ارتقاء دهد. درسها و عبرتهای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه باید چون نقشهراهی برای آینده، همواره پیشروی نخبگان، مسئولان و مردم ایران باشد.