▫️ محمد جواد ظریف در سخنان اخیر در مصاحبه با یک رسانه نزدیک به خودش به مناسبت ده سالگی برجام عنوان داشته که : روز آخر به سفارش شخصی بهنام فرانچسکو که کارمند مالی اتحادیۀ اروپا بود، تغییراتی در ضمیمۀ برجام اعمال شد ولی فرصت نکردند به من بگویند!
🔶 برای درک عمق فاجعه فقط کافی است تصور کنید که یک کارشناس اروپایی توانسته «تعلیق» را به جای «لغو» در متن برجام جایگزین کند و ظریف و عراقچی حتی تا مدت ها متوجه آن نشدند و صراحتا و با افتخار عنوان می کنند که آن را ندیده اند. نکته مهم تر از اینکه چنین کلاه گشادی چگونه با سخنان یک کارشناس اتحادیه اروپا بر سر مذاکره کنندگان ایرانی می رود دو موضوع دیگر است :
1. وقتی چنین مساله با یک توصیه آن هم نه به سرپرست تیم مذاکره کننده و جانشین او بلکه یکی از اعضای تیم در متن برجام گنجانده می شود و دو نفر اصلی اساسا خبر دار هم نمی شوند این خطر را گوشزد می کند که نکند تمام مذاکرات گروه ایرانی با توصیه چند تن اروپایی شکل گرفته و اساسا همین چند نفر اروپایی و آمریکایی در حالی که ظریف و جان کری مشغول قدم زدن بودند خواسته های خود را تمام و کمال در قالب توافق به طرف ایرانی دیکته کردند؟
2. نقطه تلخ تر از نکته بالا آن است که چنین دیکته ای اساسا خوانده نشده و امروز و پس از ده سال نه در پستوی ها که صراحتا و در رسانه های علنی با افتخار عنوان می کنند در هنگام امضای توافق آن را نخوانده اند!
🔶 اگر این سخنان را روزی در سریال های طنز یا نوشتار های هجو دیده می شد حامیان این دو نفر به آن گروه نویسنده یا هجو نویس حمله می بردند اما در کمال تعحب باید باور کرد که کسانی که یک عمر به عنوان دیپلمات حضور و نقش داشته اند و سال ها زمام وزارت امور خارجه را در دست داشته و دارند به عنوان پرونده و توافقی که موفق ترین کار عمرشان معرفی می کنند متنی را امضا کرده اند و برای سالیان سال کشور را درگیر آن کرده اند که دیکته های «فرانچسکوها» در آن مشهود است و متاسفانه اساسا این دیکته ها حتی خوانده نشده است.
🔷 این اولین باری نیست که عراقچی و ظریف به صراحت و در رسانه های رسمی از نخواندن و یا تکذیب مواردی که در برجام توافق و تعهد شده صحبت می کنند و پیش از این نیز چندین بار این اذعان تکرار شده است. همین چند ماه پیش بود که عباس عراقچی در بخشی از برنامه گفتوگوی ویژه خبری اعتراف به وجود اسنب بکی کرد که محمدجواد ظریف در سال ۹۹با حضور در همین برنامه صداوسیما، منکر آن شده بود. درد آن است که از این دست سخنان کم دیده نشده و کم نیست از سخنان تعلیق و قسم های حضرت عباس که در این این سال گفته شد.
🔶 حال سوال آن است که اگر این «دیکته فرانچسکو» در خصوص شخص دیگری رقم می خورد رسانه های اصلاح طلب و دیپلمات ها چه می کردند؟ آیا برای کسی که چنین حادثه بی بدیل جهانی را رقم زده است جیغ و هورا می کشیدند و او را سردار دیپلماسی خود می خواندند یا آنکه در گوشه پس گوشه ها پنهانش می کردند تا کسی او و تیمش را که چنین حادثه ای رقم زده است رویت نکند؟ آیا اگر کسی مانند جلیلی یک صدم این اتفاقات را رقم می زد دستگاه رسانه ای شان در داخل می گذاشتند که پس از ده سال از دیپلماسی سخن بگوید؟
🔷 آیا زمان آن نرسیده غرب گراهایی که سال ها برای دستگاه های دیپلماسی نسخه می پیچیدند و یکی از توافقات بسیار مهم کشور را نخوانده امضا کردند پس از چند صد سال شکست از زمان ترکمنچای و واگذاری منافع کشور به طرف های بیگانه آن هم به شیوه دیکته ای دیگر دم از دیپلماسی نزنند؟ البته شاید نویسنده آن هم چون ظریف نبوده باشد و ترکمن چای را خوانده بوده باشد و حداقل می دانست «فرانچسکوی» روس ها چه بندی را اضافه کرده است. آیا وقت آن فرا نرسیده که پس از ده سال به جای آن که بگویند ما ندیدم و فرانچسکو در متن گذاشت بگویند دقیقا بر سر چه بند هایی مذاکره می کردند که در مهم ترین بندهایی که قرار بود برای اقتصاد کشور ولو به ظاهر راهگشایی کند یک دیپلمات ایتالیایی که حتی فامیلش را هم نمی دانند برایشان نسخه ننویسد؟
🔶 و آیا امروز به جای آنکه پس از جنگ تحمیلی که بنا بر اذعان غربی ها پس از یک عملیات فریب در قالب مذاکرات مجدد تحمیل شد همان مسیر غلط با نامه 180 نفره و یا سخنان نسنجیده فلان مقام سیاسی به ملت تجویز شود از مسیر قبلی درس بگیرند و از نابود کردن حقوق ملت در یک عهدنامه 25 ساله شرمسار شوند؟ آیا زمان پایان «فرانچسکویسم» نرسیده است؟