امروز دوحه میزبان اجلاس سران کشورهای عربی و اسلامی خواهد بود؛ نشستی که در شرایط ویژهای برگزار میشود و همین امر اهمیت آن را دوچندان کرده است. تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به خاک قطر، تمامی محاسبات پیشین درباره امنیت منطقه را زیر سؤال برده و نشان داده است که پروژه چند دههای «تضمین امنیت از سوی واشنگتن» سرابی بیش نبوده است. خریدهای گسترده تسلیحاتی از آمریکا، استقرار پایگاههای نظامی غربی در خلیج فارس، پیوستن برخی دولتها به روند صلح ابراهیم و حتی سکوت در برابر جنایات آشکار علیه مردم غزه، هیچیک نتوانستهاند امنیت واقعی را برای دولتهای عربی فراهم کنند؛ برعکس، این سیاستها زمینهساز جسارت بیشتر اسرائیل شده و سایه ناامنی را تا درون مرزهای آنان کشانده است.
از این منظر، اجلاس قطر صرفاً یک گردهمایی دیپلماتیک نیست؛ بلکه میتواند نقطه آغاز بازنگری در سیاستهای منطقهای باشد. کشورهای اسلامی اگر از تجربههای پرهزینه گذشته درس بگیرند، این بار باید به جای تکیه بر نسخههای تحمیلی قدرتهای خارجی، به ظرفیتهای مشترک خود اتکا کنند. هر چند که احتمالا این اتفاق رقم نخواهد خورد و کشورهای عربی همچنان در دام مناسبان نظم کنونی گیر افتاده اند اما ایران می تواند از فرصت استفاده کند و با سوق دادن و پیشنهاد ایجاد پیمانهای امنیتی و اقتصادی دو یا چندجانبه درون منطقه میتواند به تدریج وابستگی تاریخی به آمریکا و اروپا را کاهش دهد وابستگی برخی از کشور های عربی به نظم غربی امکان تغییر را از آن ها خواهد گرفت.
جهان عرب و کشورهای اسلامی باید این مولفه را بدانند که یکی از الزامات اساسی نظم جدید، کمرنگ شدن حضور نظامی غرب ـ بهویژه آمریکا ـ در منطقه است؛ حضوری که طی دههها نه تنها امنیت نیاورده، بلکه به تشدید تنشها و گسترش ناامنی کمک کرده است. چنین نظمی باید بر منافع ملتها و بر مبنای استقلال و عزت آنان شکل گیرد.
در این میان، نقش جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژهای دارد. ایران بهعنوان یکی از اصلیترین حامیان جبهه مقاومت، تجربههای سیاسی و میدانی متعددی در حمایت از فلسطین و مقابله با سیاستهای توسعهطلبانه اسرائیل اندوخته است. حضور فعال ایران در اجلاس دوحه میتواند فرصتی باشد تا مسئله فلسطین نه در حاشیه، بلکه در مرکز دستور کار سازمان همکاری اسلامی قرار گیرد. همچنین تهران قادر است با طرح پیشنهادهای عملی در حوزه همکاریهای امنیتی و اقتصادی مشترک، مسیر حرکت نشست را از سطح بیانیههای سیاسی به سمت اقدامات عینی هدایت کند.با این حال، مسیر پیشرو ساده نخواهد بود. ارتباط گسترده و وابستگی شدید کشور های عربی به نظم غربی، اختلافات دیرینه میان برخی دولتهای عربی، فشارهای آشکار واشنگتن و تلاشهای تلآویو برای انحراف دستور کار نشست، موانع مهمی به شمار میآیند. با وجود این، تهدید مشترک اسرائیل و حامیان غربیاش میتواند انگیزهای تازه برای کاهش اختلافات و وابستگی به غربی ها و ایجاد تمرکز بر دشمن اصلی باشد.
بنابراین، دوحه فردا میزبان یک نشست عادی نخواهد بود؛ بلکه صحنهای برای آزمون اراده سیاسی جهان اسلام خواهد بود. اگر سران کشورهای اسلامی به ضرورت تغییر واقف شوند، اجلاس قطر میتواند نقطه شروع تغییر باشد؛ تغییری که امنیت را نه از واشنگتن، بلکه از توان، همکاری و همبستگی ملتهای منطقه جستوجو میکند. در چنین تغییری مسئله فلسطین بار دیگر در اولویت قرار میگیرد و امنیت پایدار، نه با حضور پایگاههای بیگانه، بلکه با اتحاد کشورهای اسلامی تأمین خواهد شد.