لزوم تقابل با زیاده خواهی غرب
درخواست سه کشور اروپایی از شورای امنیت سازمان ملل برای فعال کردن مکانیسم ماشه در واقع کلاه گشاد و بزرگی بود که دولت یازدهم و داوزدهم بر سر ملت ایران گذاشتند ظریف که بارها از نبودن این موضوع در برجام سخن گفته بود و حتی در صحن علنی مجلس ، وجود مکانیسم ماشه در متن برجام را انکار کرده بود,علیرغم تذکر برخی ازشخصیت های سیاسی و دلسوزمبنی بر وجود مکانیسم ماشه در متن برجام وخسارت بار بودن آن ؛ از طرف جریان های سیاسی حامی دولت وقت با عناوینی مانند کاسبان تحریم و ….. مورد هجمه قرار گرفتند. پس از امضای برجام ناباورانه معلوم شد که ترجمه ناقصی از برجام را در اختیار نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای تصویب قرار داده اند.
متاسفانه وزیر امور خارجه وقت بدلایل نامعلوم باعث شد که این موضوع مهم دست آویزی برای کشور های آمریکا و اروپایی ها برای فشار و بازگشت خودکار تحریمها ی سازمان ملل (اسنپبک) قرار گیرد، با توجه به عدم پایبندی و انجام تعهد ات برجامی دولت آمریکا و سه کشور اروپایی در برجام و با نزدیکی به انقضای و پایان قطعنامه 2231 سازمان ملل، در حالی که برابر مقررات و متن قطعنامه مذکور می بایست همه تحریم ها برداشته می شدند. سه کشور اروپایی موضوعی که در آب نمک بیشتر از ده سال مانده بود را فعال نموده اند.
آنها بر اساس گزارش مغرضانه آژانس بین المللی انرژی اتمی ؛ و با فشار آمریکا ؛ از ابتدا قصد داشتند که جمهوری اسلامی ایران را از حقوق قانونی خود محروم نموده و با استفاده از سازمان های بین المللی که بیشتر نقش دبیر خانه را برای آمریکا و اروپایی ها بازی می کنند خواسته های نامشروع خودشان را در زمینه های مختلف هسته ای ، نظامی ، دفاعی و.. پیش ببرند. همانطور که وزیر امور خارجه آلمان و آمریکا اخیرا اعلام کردند که مسئله ایران تنها هسته ای نیست بلکه ایران علاوه بر برچیدن تمامی برنامه هسته ای و غنی سازی صفر درصد خود میبایست برنامه های موشکی دوربرد و کوتاه برد خود را نیز برچیند چرا که اسرائیل و جهان را به مخاطره می اندازد این اظهارات نیت آمریکا و اروپایی ها را بیشتر از گذشته مبرهن می سازد.
در واقع مکانیسم ماشه مستمسکی خواهد شد برای زیاده خواهی های غرب از ایران قدرتمند و این توهم موقعی بیشتر از گذشته نمایان شد که در تجاوز 12 روزه آنها درک کردند که ایران چه قدرت موشکی فراهم نموده است بطوریکه این دفاع جانانه از کیان اسلامی و ترس از توانایی ها و پیشرفت های علمی خیره کننده علمی و نظامی در ایران سیلی محکمی بر پیکر غرب نواخت و آنهای که خواب تغییر در حکومت و بر اندازی رژیم را در سر داشتند ناگان با اراده پولادین ایران و مشت آهنین مواجه شدند و بنظر می رسد دلیل اصلی مواجهه همه جانبه آنها با ایران همین قدرت بازدارندگی است که به لطف الهی و تلاش دانشمندان و جوانان این مرز و بوم بوجود آمده است .
برجام و مکانیسم ماشه را می توان در پنج مقوله بررسی وتحلیل نمود
1 برجام دیگر وجود خارجی ندارد:
برجام با خروج یکجانبه آمریکا و بدعهدی آشکار اروپاییها عملاً فروپاشیده است. تمدید آن به معنای دمیدن جان مصنوعی در کالبدی مرده است؛ توافقی که در واقع تنها ایران را به تعهدات یکطرفه پایبند نگه داشت، در حالی که طرف مقابل نه تنها تعهدی انجام نداد، بلکه تحریمها را گسترده تر کرد.
2 اسارت در چرخهی بی پایان «تمدید»:
پیشنهاد تمدید به معنای به تعویق انداختن اسنپبک نیست، بلکه تبدیل این مکانیزم به یک ابزار دائمی برای فشار علیه ایران است. آمریکا و اروپا میتوانند هر بار با ادعای نقض توافق، تهدید بازگشت تحریمها را زنده نگه دارند و ایران را در حالت «انفعال دائمی» قرار دهند. این یعنی «شمشیر داموکلس، Damocles » [ در ادبیات سیاسی شمشیر داموکلس از یک داستان اساطیری یونان باستان گرفته شده که مقصود از آن یک خطر حادّ، یک تهدید دائمی که همیشه موجود است و هر حرکت و واکنشی را دچار مخاطره میکند و استقلال، حق حاکمیت و اقتصاد کشورها را تهدید میکند] همیشه بالای سر ملت ایران!
3 تجربه تلخ اعتماد به غرب:
آیا میتوان پس از خروج رسمی آمریکا از برجام و بیعملی اروپا در اجرای ابتدایی ترین تعهدات، همچنان به وعدههای آنان دل بست؟ هیچ تضمینی وجود ندارد که تمدید امروز، فردا به ابزاری برای مشروعیت بخشی به زیادهخواهیهای تازه غرب تبدیل نشود. غرب بارها نشان داده که توافق را تنها ابزاری برای مهار ایران میبیند، نه چارچوبی برای همکاری عادلانه.
4 سوءاستفاده سیاسی در سایه جنگ غزه:
غربیها امروز بدلیل حمایت آشکار از جنایات رژیم صهیونیستی درغزه زیر فشار افکار عمومی خود هستند. تمدید مکانیزمهای ضدایرانی، برای آنان بهانهای است تا با «دشمنسازی از ایران»، افکار عمومی را از مطالبهگری درباره جنایات اسرائیل منحرف کنند. این یک فرار رو به جلوست یعنی تداوم حمایت از صهیونیسم با پوشش «مهار ایران»
5 تعارض با منافع ملی ایران:
ایران نیازمند احیای عزت، استقلال و بازدارندگی است، نه بازگشت به توافقی که بارها نا کارآمدی و و عدم صداقت طرف مقابل آنرا هدفمند نقض کرده است. پذیرش پیشنهاد تمدید قطعنامه 2231 عملاً به معنای به رسمیت شناختن دوبارهی همان مکانیزمی است که از ابتدا بر ضد منافع ملی طراحی شد.
با توجه به موارد فوق، بنظرمیرسد حتی پیشنهاد برای تمدید برجام وعقب انداختن اسنپ بک، اگرچه در ظاهر یک «فرصت» جلوه میکند، در واقع تلهای است برای گرفتار کردن ایران در چرخهای بیپایان از فشار، تهدید و امتیازدهی یکطرفه است .
منطق مقاومت و تجربه تاریخی نشان میدهد که تنها راه دفاع از منافع ملی، رد قاطع این پیشنهاد و ایستادگی در برابرمکانیزمهای تحمیلی است؛ مکانیزمهایی که کارکردی جز مشروعیت بخشی به زیاده خواهی غرب ندارند.
جمهوری اسلامی ایران در مقابل این طرح می بایست رویکردی چند بعدی را پیگیری نمایند. برای اینکه از تله تمدید بیرون بیاید یا اساساً جلوی بازی اروپا/آمریکا را بگیرد، باید چند محور را همزمان فعال کند.
بطور خلاصه میتوان راهبردها را در سه سطح سیاسی ـ حقوقی، دیپلماتیک ـ رسانهای وفنی ـ میدانی دستهبندی کرد:
۱ سطح سیاسی ـ حقوقی:
الف) اعلام رسمی مرگ برجام:
دستگاه دیپلماسی باید صریحاً اعلام کند برجام بهدلیل خروج آمریکا و بدعهدی اروپا دیگر موجودیتی ندارد؛ بنابراین چیزی برای تمدید باقی نمانده است. این موضع رسمی باید در سطح ملی و بینالمللی تثبیت شود.
ب ) بازتعریف حقوقی اسنپبک:
ایران باید تأکید کند که اسنپ بک بدون مشارکت همه طرفها فاقد مشروعیت است؛ زیرا آمریکا از توافق خارج شده و اروپا تعهداتش را اجرا نکرده است.
ج) استناد به اصول حقوق بینالملل:
بر اساس «اصل مقابله بهمثل» و «اصل حسن نیت در معاهدات» میتوان نشان داد که تمدید یک توافق نقضشده هیچ وجاهت حقوقی ندارد.
۲ سطح دیپلماتیک ـ رسانهای :
الف ) ائتلافسازی با کشورهای مستقل:
ایران میتواند با همراهی کشورهایی چون چین، برخی اعضای گروه بریکس، کشورهای منطقه و حتی کشورهای منتقد سیاستهای آمریکا، در شورای امنیت و مجامع دیگر مشروعیت این تمدید را به چالش بکشد. که این اتفاق در حال بروز است.
ب) برجسته سازی تناقض غرب:
همزمان باید از رسانههای بینالمللی برای نشان دادن تناقض اروپا و آمریکا استفاده شود به این معنی که چطور کشورهایی که علیه ایران تحریم اعمال کردهاند، میخواهند توافقی مرده را «تمدید» کنند؟
ج) پیوند زدن به جنگ غزه:
باید افکار عمومی جهان را متوجه کرد که این فشارها بر ایران، در واقع بخشی از پروژه بزرگتر حمایت غرب از اسرائیل و سرپوش گذاشتن بر جنایات غزه است.
۳ سطح فنی ـ میدانی:
الف) اقدام متقابل هستهای:
ایران میتواند با اعلام برنامههای فنی جدید (مثلاً توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته یا افزایش سطح غنیسازی) نشان دهد که به هیچ وجه حاضر به اسارت در «تمدید بیپایان» نیست.
ب) دیپلماسی انرژی و اقتصاد مقاومتی:
هرچه وابستگی ایران به مذاکرات کمتر باشد، دست اروپا برای فشار ضعیف تر میشود. صادرات انرژی به شرق، تجارت با بریکس و تقویت پیمانهای مالی دوجانبه میتواند فشار تحریم را خنثی کند.
ج) ابتکار عمل منطقهای:
با افزایش سطح همکاریهای امنیتی و اقتصادی در منطقه، ایران میتواند نشان دهد که غرب نمیتواند با ابزار برجام مسیر پیشرفت کشور را قفل کند به این ترتیب، نه تنها «تله عنکبوتی » بیاثر خواهد شد، بلکه ایران میتواند ابتکار عمل جدیدی در معادلات منطقهای و جهانی به دست آورد. بدون تردید اروپا با پشتیبانی آمریکا و البته در حمایت از اسرائیل تصمیم خود را برای به چالش کشاندن جمهوری اسلامی ایران بکار خواهد بست منتهی در این بزنگاه تاریخی امید آن است که دستگاه سیاست خارجی و شورای عالی امنیت ملی بر اساس آموزه های دینی و فرامین رهبری بتوانند در تراز ایران اسلامی عزت و کرامت ملت مقاوم و سربلند را صیانت نمایند.