سعید جلیلی در همایش بزرگداشت سیدالشهدای مقاومت و شهید فریدون عباسی در فرهنگسرای نیاوران: «اگر بخواهیم مفاهیم عالی را روایت کنیم، بهترین روایت از آنِ هنر است؛ زیرا هنر قادر است با زبان رسای خودش، مفاهیم را منتقل کند. مفهوم بسیجی پیش از آنکه یک «سازمان» یا «تشکل» باشد، یک «تفکر» است که ریشهای دیرینه دارد شاید از ابتدای خلقت انسان تاکنون، شکلهایی از آن دیده شده است. این تفکر در ذات خودش جبههساز است و جبههبندیهای حق و باطل را پدید میآورد؛ تفکر بسیجی در پی حقانیت و تحقق حقیقت است و طبیعی است که در برابر آن، باطل صف میکشد.»
وی افزود: بهترین راه شناخت این تفکر بنیانگذار و مبدع این جریان یعنی حضرت امام(ره) است و ایشان چه از روز های اول ابداع این تفکر و به تبع آن تشکیل این تشکل و چه تا آخرین پیامهایشان به روشنی این مفهوم را تبیین کردهاند؛ ایشان در آخرین پیامی که درباره بسیج دادند به خوبی تببین کردند که بسیج تشکلی به معنای صرف نیست که عده ای در آن ثبت نام کرده باشند نیست بلکه مجموعه ای است که تمام مجاهدان در طول تاریخ در آن نقش دارند.
نماینده رهبر معظم انقلاب در شورای امنیت ملی در ادامه با اشاره به ویژگیهای تفکر بسیجی گفت: اگر بسیج یک تفکر است مؤلفهها و ویژگی هایی دارد که موجب تمیز او با سایر تفکرها و به تبع از سایر تشکل ها می شود؛ این تمایزات امتیازات اوست.متمایزکننده تفکر بسیجی اخلاص، ایثار، «خود را نادیده گرفتن» و «خدا را دیدن» است و در عرصه های مختلف حضور دارد،بنابرین تفکر بسیجی را نمیتوان صرفاً به چند شکل یا کار شکلی محدود و تعریف کرد و نه تاریخ و نه جغرافیا نمی تواند تفکر بسیجی را حصر بزند و شما نمی توانید بگویید که بسیج منحصر است به یک مجموعه جغرافیای مشخص بلکه شما می بیند همه ما امرور یاد عزیزی را گرامی می داریم که در سرزمین لبنان حامل این تفکر بود.
وی در ادامه افزود: این گفتمان به لحاظ تاریخ و زمان هم منحصر نیست و شما در طول تاریخ تجلی و بروز این تفکر رو می بیند اگر روزی در تاریخ داستان ضحاک به صورت افسانه خوانده می شد امروز می بینید متاسفانه به شکل واقعیت در صحنه جهانی ظهور پیدا می کند و ضحاکی می بیند که روزانه ده ها زن و کودک را به بدترین شکل ها به شهادت می رساند.
از آن طرف هم اگر روزی فریدونی می بینید که مقابل ستم ضحاک می ایستد امروز هم امثال شهید فریدون عباسی مقابل ضحاک می ایستند و بارها مورد حمله ضحاک قرار می گیرد.
شهید عباسی در جنگ 8 ساله در دفاع مقدس بار ها تا مرز شهادت رفت و مانند فریدون شاهنامه از اروند رود کارش را شروع کرد و بعد از دفاع مقدس هم کار را رها نکرد بلکه با تمام ظرفیت در خدمت انقلاب بود و کارهای ارزشمندی را انجام داد که دشمن را به خشم آورد.
جلیلی افزود : جالب آنکه همانگونه که فریدون کارش را از اروند رود شروع کرد ضحاک هم طبق بیان شاهنامه در بیت المقدس بود.
بنابراین همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند : «جهاد حرکتی است که موجب خشم دشمن میشود» گاهی علم شما و گاهی هنر شما و گاهی دیگر فعالیت های شما دشمن را خشم می آورد.
همانگونه که رستم بهواسطه فردوسی ماندگار شد، امروز قهرمانان و حماسهسازان معاصر نیز باید به کمک زبان هنر (نقاشی، موسیقی، فیلم، شعر و داستان) و به حقیقت روایت شوند تا حماسهها خاموش نشوند و فراموش نگردند.
«دو کتاب» از سوی جناب سید در همین جلسه خبر داد و این آثار را شرح و تبیین همان مبانی عمیق معرفتی دانست که امام(ره) در کتابهای اولیه خود پایهریزی کردهاند.
چند سال پیش در جلسهای (سال ۱۴۰۰ در اصفهان) شش کتاب حضرت امام را بهعنوان منابع اولیه و بنیادین معرفی کردم.
این شش کتاب — که تا پیش از ۳۵ سالگی امام نوشته شدهاند — پایههای معرفتی انقلاب را شکل دادهاند و این مبانی همانهایی است که به بیان امام -در سال های آخر عمرشان- در بسیج تجلی یافته است.
اگر کسی 21 جلد صحیفه نور امام را مطالعه کند، امتداد همان شش کتاب را در آن خواهد یافت و دو جلد کتاب شهید سید حسن نصرالله که در این جلسه رونمایی میشود، شرح و تبیین همین مبانی و نحوه سلوک و امتیاز تفکر بسیجی است که در حزبالله و حرکت مقاومت ظهور یافته است.
مجاهدتها و فهم عمیق سید حسن نصرالله از این معانی، علت قرار گرفتن ایشان در این جایگاه بوده است.
سال گذشته رژیم صهیونیستی عملیات به شهادت رساندن سید حسن نصرالله را «نظم جدید» نامگذاری کرد چرا این نام را انتخاب کرد؟ چرا که سید حسن به اتکای همین مبناهای عمیق معرفتی و تفکر بسیجی و یارانش نظم غلط ظالمانه بنا شده بعد از جنگ جهانی دوم به بعد را فرو ریخت. و نه حیثیتی برای آن قرار داد و نه ابهتی. او نام عملیات را نظم جدید قرار داد تا این تهدید وجودی اش را از بین ببرد اما این تهدید وجودی با ترور و زدن مکان هایی مانند فردو از بین نمی رود. این تهدید وجودی که آن ها را در برگرفته است تهدیدی است که هر جریان باطلی را در بر می گیرد و باطل ماندنی نیست «ان الباطل کان زهوقا»