پالسهای ضعف یکی پس از دیگری
مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت ایران در معاهده CFT را تصویب کرد. در اردیبهشت ماه قبل از حمله رژيم صهیونیستی و آمریکا به ایران هم عضویت ایران در معاهده پالرمو را تصویب کرد. یعنی اعضای مجمع عضویت در این دو معاهده استعماری که مورد مطالبه FATF بوده است را به مصلحت نظام اسلامی تشخیص دادند. سوال مهم البته همین جا شکل میگیرد که «کدام مصلحت؟!»
دولت پزشکیان برای تصویب دو معاهده همان ادله دولت روحانی را مطرح میکرد. ادلهای تکراری که البته بسیار هم محل اشکال است. دولت پزشکیان مدعی است که با تصویب دو معاهده مذکور ایران از فهرست سیاه FATF خارج میشود و با خروج از فهرست سیاه، روابط بانکی ایران با خارج بهبود پیدا میکند. همچنین ایرانیها میتوانند بدون محدودیت در خارج فعالیت بانکی داشته باشند. در کنار اینها بهانهزدایی از دشمنان و جلوگیری از متهم شدن ایران به حمایت از تروریسم را مطرح میکردند. اینها مهمترین ادله دولت بود.
همه ادله فوق محل اشکال و ایراد است. تصویب دو معاهده به معنای خروج ایران از فهرست سیاه نیست. بیانیه FATF تاکید کرده اگر دو معاهده بر اساس استانداردهای FATF تصویب بشود (یعنی حق شرطهای مورد پذیرش FATF داشته باشد) آن وقت درباره ایران تصمیمگیری میشود. یعنی تازه بعد از تصویب دو معاهده در پلنری FATF موضوع ایران مطرح و تصمیمگیری میشود. تصمیمگیری در پلنری برای ایران با وضعیت اعضا نتیجهاش همین الان هم مشخص است.
همچنین بیانیههای FATF تاکید دارد که تکمیل برنامه اقدام ۴۱ بندی، شرط لازم برای خروج از فهرست سیاه است. دو معاهده تنها دو مورد از ۴۱ مورد برنامه اقدام هستنند. از سال ۹۵ تا الان که ۹ سال میگذرد، FATF تنها ۱۵ مورد را از ایران پذیرفته است. با فرض پذیرش دو معاهده هم هنوز ۲۴ مورد دیگر باقی میماند. ۲۴ موردی که هیچ مانعی برای انجام آنها و پذیرش از سوی FATF نبوده است. پس روشن است که شرط لازم برای خروج از فهرست سیاه که تکمیل برنامه اقدام به گونهای که FATF بپذیرد، محل تردید جدی است. برای همین تردید جدی بود که برخی پیشنهاد میکردند که تصویب دو معاهده آخرین اقدام باشد.
مورد دیگر بیفایده بودن حتی خروج از فهرست سیاه بعد از بازگشت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است. بخش مهمی از اقدامات مقابلهای توصیه شماره ۱۹، در مفاد دو قطعنامه آخر وجود دارد. یعنی با فرض موفقیت تکمیل برنامه اقدام (که بسیار بسیار بعید است) و رضایت FATF و موافقت با خروج از فهرست سیاه، محدودیتهای تغییری نمیکند. سوال این است که کدام مصلحت این تصویب را پشتیبانی میکند؟
اینها یک طرف، در طرف دیگر ماجرا ما تهدیدهای مستمر آمریکا را هم داریم. در دو هفته اخیر ترامپ دوباره درباره ایران صحبت کرده است. یکی در مجمع عمومی سازمان ملل که ایران را بزرگترین کشور حامی تروریسم معرفی کرد و مورد بعدی در دیدار با نتانیاهو بود که گفت احتمال دارد ایران به صلح ابراهیم بپیوندد. در این شرایط که آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مستمر ایران را تهدید میکنند و حتی آمریکا اینگونه گستاخی میکند و احتمال میدهد ایران رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد در چارچوب توافق صلح ابراهیم، تصویب معاهده CFT یک پیام ضعف جدی به آمریکا و رژیم صهیونیستی خواهد بود.
در منطقه هم آمریکا در حال فشار بر مقاومت حماس برای پیروزی رژیم صهیونیستی در غزه است با طرح ۲۰ مادهای که ترامپ ارایه کرده است. همچنین طرح خلع سلاح حزبالله لبنان با فشار آمریکا در لبنان در حال پیگیری است.
در قضیه پالرمو هم همین اشتباه رخ داد. زمانی که ترامپ در منطقه خلیج فارس ایران را تهدید و تحقیر کرد، مجمع تشخیص عضویت ایران در معاهده پالرمو را تصویب کرد. این یک پیام ضعف جدی بود که دیدیم در کمتر از یک ماه آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران حمله کردند.
موضوع بهانهزدایی هم که بحث نخنما و قدیمی است. بهانهزدایی روی دیگر تنشزدایی است. یعنی از ترش ایجاد تنش و یا بهانه گرفتن دشمن، گام به گام عقبنشینی صورت گیرد. روشن است که بهانه گرفتن دشمن تمامی ندارد و هر روز یک بهانه جدید میتواند تولید کند. عقبنشینی به دلیل بهانهگیری دشمن، تصویر «تهدیدپذیری» از ایران ایجاد میکند. این مسیر انتها ندارد و برای حفظ وضع موجود باید مستمر و فزاینده به دشمن امتیاز داده شود.
به هر حال طبق قانون اساسی مرجع تشخیص مصلحت مجمع تشخیص است و الان این مجمع عضویت در CFT را تصویب کرده است. اما مشخص است که مصلحت در اینجا اشتباه تشخیص داده شده است. این تصویب حتما هزینههایی علیه منافع ملی ایجاد میکند. خوب است که مجمع تشخیص ادله خود برای تصویب این معاهده را منتشر کند تا بیشتر مشخص شود که «کدام مصلحت» سبب تصویب CFT شده است.