اصرار مکرر آمریکاییها بر کشاندن ایران به میز مذاکره، صرفاً از سر علاقه به حل اختلافات دوجانبه نیست؛ بلکه بخشی از یک راهبرد کلانتر ضعیف نگهداشتن ابدی ایران است. هدف از این اصرار، آن است که ذهن و تمرکز دیپلماسی ایران، همواره معطوف به مذاکره با غرب و بهویژه آمریکا باقی بماند؛ به بیانی دیگر اصرار غرب به اینکه ایران بر سر مسائل مورد اختلاف، همواره درگیر مذاکره با غرب باشد، این است که ایران دائما مسئله اول و اولویت یکمش مذاکره کردن با آمریکا بمونه و سراغ اولویتهای دیگرش در عرصه دیپلماسی نرود.
در اندیشه غربیها، هیچ قصدی مبنی بر اینکه این مذاکرات الزاماً به نتیجهای منتهی شوند، وجود ندارد. چرا که تجربه نشان داده با حرکت مذاکرات به سمت حل یک موضوع، خود به خود از طرف غربیها موارد جدیدی برای مذاکره مطرح میشوند. بلکه هدف اصلی آمریکا و متحدانش این است که 《خود فرآیند مذاکره》 بهعنوان یک ضرورت و اولویت دائمی و بیانتها در دستور کار سیاست خارجی کشور قرار گیرد.
در چنین شرایطی، وضعیت روابط ایران و غرب در یک حالت دائمی از ابهام و بلاتکلیفی نگه داشته میشود؛ نه تنشها بهطور کامل برطرف میگردد و نه امکان نادیدهانگاشتن آنها برای ایران فراهم میشود. در حالی که این بلاتکلیفیِ مهندسیشده، سیاست خارجی ایران را همواره در یک فرآیند تلاش بینتیجه به امید واهی حل اختلافات با غرب نگه میدارد. نتیجتاً غرب با تکیه بر این راهبرد، از شکلگیری یک رویکرد فعال، مستقل و سازنده نسبت به سایر بازیگران جهانی در ایران جلوگیری میکند.
باید توجه داشت اگر این پیشفرض که 《مذاکره با آمریکا اولویت راهبردی ایران نیست》 در سطوح تصمیمساز کشور نهادینه شود، طبیعی است که تمرکز دیپلماسی بهسوی تعمیق روابط با کشورهای غیرغربی، بهویژه چین و روسیه، سوق خواهد یافت. چنین چرخشی برای غرب از دو منظر خطرناک است: نخست اینکه همگرایی بیشتر با کشورهایی که نگاه دوستانه به کشورمان دارند، تاثیر گذاری اهرم های اعمال فشار آمریکا علیه ایران را کاهش خواهد داد. به طور مثال تقویت مناسبات راهبردی با این کشورها، تحریم ناپذیری کشورمان را افزایش خواهد داد. علاوه بر آن، همکاری بین ایران با کشورهایی که با آمریکا در رقابت هستند، بیشتر خواهد شد و این سبب تقویت جبهه رقبای غرب خواهد شد.
جمعبندی
غربیها تلاش میکنند با ایجاد فضای روانی و دیپلماتیکِ مبتنی بر «لزوم مذاکره»، ایران را در یک وضعیت ابهام و تردید دائمی قرار دهند؛ به شکلی که نه مسائل کشورمان با آمریکا حل شود و نه هرگز بتواند نسبت به اینکه مسائلش با آمریکا حل نشده است، بی تفاوت گردد. این سیاست، بهصورت هدفمند از همگرایی مؤثر ایران با کشورهای رقیب آمریکا جلوگیری میکند و عملاً موجب اتلاف فرصتهای راهبردی ایران برای رشد و توسعه میشود؛ حال آنکه باقیماندن ایران در این شرایط، جز درگیر بودن همیشگی حول اختلافات با آمریکا، حاصل دیگری برای کشورمان نخواهد داشت.
اصرار آمریکا بر مذاکره با ایران، نه برای حل واقعی اختلافات، بلکه با هدف نگهداشتن ایران در وضعیت دائمی بلاتکلیفی و معطلی دیپلماتیک است. این راهبرد مانع تمرکز ایران بر توسعه روابط راهبردی با قدرتهای رقیب غرب میشود. در نتیجه، سیاست خارجی کشور از فرصتهای توازنساز جهانی بازمیماند.