بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درباره مقاومت فلسطین و طوفان الاقصی از 1402 تا امروز
از طوفان الاقصی تا فروپاشی هیبت صهیونیسم
رهبر انقلاب اسلامی در سالهای اخیر بارها تأکید کردهاند که مسأله مقاومت و مقابله با رژیم صهیونیستی، یک تکلیف اسلامی و نشانه التزام به راه امام خمینی(ره) است. ایشان در سالگرد رحلت امام (ره) (۱۴ خرداد ۱۴۰۲) یادآور شدند: «امام با جریان بیداری اسلامی، مسئله فلسطین را به مسئله اول جهان اسلام تبدیل کرد»
این جمله، به تعبیر بسیاری، خلاصهای از منطق راهبردی جمهوری اسلامی است: اسلامِ ناب، در برابر اسلامِ منفعل؛ مقاومتی که مرز ندارد و ظلم را در هر جا هدف میگیرد. از این زاویه، مسئله فلسطین نه یک نزاع محلی بلکه نبرد حق و باطل در مقیاس تاریخ انسانیت است؛ همانگونه که رهبر انقلاب بارها فرمودهاند، دفاع از مظلوم در کنار مبارزه با آمریکا و صهیونیسم قرار میگیرد و مصداق عملیِ «کونا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً» است.
در مهرماه ۱۴۰۲، تنها چند روز پس از آغاز عملیات «طوفان الاقصی»، رهبر انقلاب در دیدار با دانشآموختگان دانشگاه امام علی(ع) تأکید کردند:
«از شنبه پانزدهم مهر، رژیم اسرائیل دیگر رژیم قبلی نیست و ضربهای که خورده به این آسانی قابل جبران نیست… زلزلهای ویرانگر برخی ساختارهای اصلی حاکمیتی رژیم غاصب را ویران کرده است.»
این سخن، در حقیقت اعلام پایان دوران هیبت پوشالی صهیونیسم بود. رهبر انقلاب به روشنی گفتند که طوفان الاقصی، یک رویداد گذرا نیست بلکه آغاز نظم جدید در جهان است؛ عصری که در آن «قدرت ایمان» جایگزین «قدرت اسلحه» میشود. فتح سخت غزه ضربهای به نظم جهانی غرب بود، اما فتح نرم آن در دلها و اذهان بشر، فروپاشی حیثیت تمدنی غرب را رقم زد.
چند ماه بعد، ایشان در دیدار با بسیجیان دانشجو (آذر ۱۴۰۲) ابعاد جهانی این تحول را چنین توصیف کردند:
«حادثه تاریخساز طوفان الاقصی توانست جدول سیاستهای آمریکا در منطقه را به هم بریزد؛ انشاءالله اگر این طوفان ادامه پیدا کند، جدول سیاست آمریکا را محو خواهد کرد.»
این تعبیر، دقیقاً همان چیزی است که رهبر انقلاب در طول سالها «افول جبهه استکبار» نامیدهاند. طوفان الاقصی فقط حمله به یک پایگاه نبود، بلکه شکستن استخوان نظم آمریکایی در غرب آسیا بود. امروز واشنگتن و تلآویو در شوک راهبردی فرو رفتهاند، زیرا مقاومت، معادلهی امنیتی را به معادلهی ایمان تبدیل کرده است.
رهبر انقلاب در دیدار مردم کرمان و خوزستان (آذر ۱۴۰۲) صبر مردم غزه را اینگونه ستودند:
«با وجود نبود آب و غذا و دارو و سوخت، ایستادهاند و تسلیم نمیشوند؛ این صبرشان است که آنها را پیروز میکند… علامتهای پیروزی امروز دیده میشود، إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ.»
در منطق رهبری، صبر مردم غزه همان سلاحی است که هیچ ارتشی قادر به خلع آن نیست. آنچه در چشم سردمداران غرب «مقاومت کور» جلوه میکند، در حقیقت ظهور وعدهی الهی است. این صبر، همان ایمانی است که از کربلا تا قدس امتداد یافته و اکنون «جبهه مقاومت» را از یمن تا لبنان به پیکری واحد بدل کرده است.
ایشان در دیدار با سفیر یمن (دی ۱۴۰۲) نیز فرمودند:
«ملت یمن و دولت انصارالله کاری بزرگ کردند… مجاری حیاتی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دادند. آمریکا تهدید کرد، اما از آمریکا نترسیدند! وقتی انسان از خدا بترسد، از غیر خدا نمیترسد.»
در این نگاه، جبهه مقاومت مرز جغرافیا ندارد. یمن، لبنان، سوریه و عراق، هر یک سنگری از یک نبرد تمدنی هستند که در آن ایمان، جانشین ابزار میشود و معادلات قدرت از نو نوشته میشود. امروز امت اسلام در حال تجربهی «همافزایی ایمانهای آزاد» است، نه ائتلاف دولتهای وابسته.
در دیدار با سران حماس (خرداد ۱۴۰۳)، رهبر انقلاب تصریح کردند:
«پیروزی شما بر رژیم اسرائیل نتیجه وعده الهی است؛ شما یک قوم اندک هستید که توانستید بر جمعیتی عظیم غلبه کنید… پس آن وعده دیگر هم که محو اسرائیل است، قابل تحقق است؛ تشکیل فلسطین از نهر تا دریا، انشاءالله آن روز را خواهید دید.»
این سخن، صرفاً پیشبینی سیاسی نیست؛ اعلام سرنوشت حتمی یک روای قرآنی است. در منطق رهبری، مقاومت نه فقط تاکتیک بقا، بلکه مسیر تحقق وعدهی الهی است. طوفان الاقصی، مصداق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة» است؛ نمونهای از ظهور قاعدهی نصرت الهی در برابر جبههی کفر متحد.
رهبر انقلاب در دیدار قاریان قرآن (اسفند ۱۴۰۲) نیز افزودند:
«نیروهای مقاومت امروز در داخل غزه به قرآن عمل میکنند… خداوند مؤکداً کسانی را که او را یاری کنند یاری میکند؛ انشاءالله همین نصرت شامل حال مردم فلسطین خواهد شد و دنیا نابودی غده سرطانی صهیونیستی را خواهد دید.»
این جمله، پیوندی روشن میان ایمان قرآنی و واقعیت میدانی مقاومت است. در این منظومه فکری، قرآن صرفاً کتاب دعا نیست؛ نقشه راه جهاد است. مقاومت فلسطین، همان ایمان به نصرت الهی است که در میدان عمل متجلی شده و جهان را از چنبره نظم استکباری بیرون میکشد.
در بهمن ۱۴۰۳، رهبر انقلاب در دیدار با هیئت رهبری حماس، پس از گرامیداشت شهید اسماعیل هنیه، فرمودند:
«خداوند پیروزی و عزت را به شما و مردم غزه عطا کرد و غزه مصداق «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة» قرار گرفت… شما بر رژیم صهیونیستی و در واقع بر آمریکا غلبه کردید و نگذاشتید آنها به هیچیک از اهداف خود برسند.»
این بیانات نشان میدهد که مقاومت، نه فقط اسرائیل، بلکه راهبرد کلان آمریکا را نیز زمینگیر کرده است. آنچه در غزه روی داد، فقط نبرد فلسطینیان نبود، بلکه نبرد انسانِ مؤمن با تمام نظام سلطه بود؛ نظامی که قرنها بر پایه زور و تزویر بنا شده بود و اکنون زیر موج ایمان ملتها فرو میریزد.
رهبر انقلاب در همین دیدار تصریح کردند:
«مسئله دفاع و حمایت از مردم فلسطین در ذهن ملت ایران حل شده و جای سؤال ندارد… مسئله فلسطین برای ما یک مسئله اصلی و پیروزی فلسطین نیز برای ما یک موضوع قطعی است.»
این جمله، چکیده گفتمان جمهوری اسلامی است: مسئله فلسطین، مسئله ماست؛ چون مسئله اسلام است. ایرانِ انقلابی در مرکز جبههای ایستاده است که نه برای خاک، بلکه برای عزت انسان میجنگد.
در جمعبندی، بیانات رهبر انقلاب از ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۴ نقشهی روشنی از آینده مقاومت ارائه میدهد:
فروپاشی هیبت صهیونیسم و افول نظم آمریکایی نه یک احتمال، بلکه یک روند آغازشده است.
امروز «مقاومت» تنها یک راهکار سیاسی نیست، بلکه صورت بالفعل ایمان در مقیاس جهانی است. طوفان الاقصی، نقطه پایان دوران «حیثیت دروغین غرب» و آغاز معماری نظمی نوین است که محور آن نه زر و زور، بلکه ایمان و بصیرت است.
در این نبرد سرنوشتساز، همانگونه که رهبر انقلاب تأکید کردهاند، «پیروزی نهایی قطعی است»؛ چرا که خداوند فرموده است: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ.»