به گزارش میدل ایست مانیتور در ۴ اکتبر 2025(12 مهر1404):
سه ماه پس از آتشبس، آرامشی کاذب بر خاورمیانه حاکم است. در پشت این ظاهر، هر دو طرف در حال تجزیه و تحلیل تبادل آتش بیسابقهای هستند که هر درگیری آتی را به شکلی فاجعهبارتر از دور اول خواهد کرد. این نگرانی نظری نیست؛ ایران مهارتهای موشکی خود را نشان داد و سیستم دفاعی رژیم صهیونیستی نقصهایی را برملا کرد که تهران قطعاً در دور بعد از آنها بهرهبرداری خواهد کرد. جنگ ژوئن یک نمایش بود، نه مسیر اصلی. اکنون هر دو طرف درک بهتری از قدرت نظامی یکدیگر دارند، درکی که میتواند هم بازدارنده و هم محرک باشد.
چالش موشکهای هایپرسونیک
بدترین خبر برای رژیم صهیونیستی، عملکرد موفق موشکهای مافوق صوت «فتاح ۱» و «فتاح ۲» ایران بود که نرخ رهگیری را از ۹۰ درصد به ۶۵ درصد کاهش داد. در درگیری ۱۲ روزه، ایران بیش از ۴۰۰ موشک شلیک کرد که بیش از ۴۰ فروند از آنها به اهداف خود اصابت کردند. در یک درگیری طولانیمدت، این اعداد میتوانند به صورت تصاعدی افزایش یابند. متخصصان دفاع موشکی رژیم صهیونیستی اذعان کردهاند که این موشکها که با سرعت ۱۰ برابر صوت حرکت کرده و کلاهک خود را در پرواز تقسیم میکنند، محاسبات دفاعی را کاملاً تغییر دادهاند. سؤال حیاتی این است که اگر ایران در ۲۴ ساعت، ۴۰۰ موشک شلیک کند، چه خواهد شد؟
سؤال هستهای
اگرچه رژیم صهیونیستی ادعا کرد سایتهای هستهای ایران را نابود کرده، اما تحلیلگران مستقل تصویری ظریفتر ترسیم میکنند. تجزیه و تحلیل تصاویر ماهوارهای از سایت «فوردو» نشان از آسیب «سطحی» دارد، اما ارزیابی خسارت به تاسیسات عمیقاً مدفون دشوار است. در حالی که ممکن است خسارت قابل توجهی وارد شده باشد، این به معنای «تخریب کامل» نیست. نگرانکنندهتر، تصاویر جدیدی است که نشان میدهد ایران در حال گسترش ساختوساز در همین تاسیسات و فعالسازی مجدد آنها است.
عامل آسیبپذیری رهبری
رژیم صهیونیستی در جنگ گذشته، یک متغیر خطرناک جدید را معرفی کرد: ترور عمدی رهبران ارشد نظامی، سیاسی و دانشمندان هستهای ایران. این اقدام از نگاه نخبگان حاکم در تهران پنهان نمانده و رئیسجمهور ایران اذعان کرده که در فهرست اهداف قرار دارد. اگرچه این توانایی، قدرت رژیم صهیونیستی را نشان میدهد، اما میتواند اثر معکوس داشته باشد: اگر رهبران ایران احساس کنند در آستانه حذف فیزیکی هستند، ممکن است برای اقدام پیشدستانه عجله کنند و درگیری را تسریع نمایند.
درسهای آموخته شده، استراتژیهای بازنگری شده
رژیم صهیونیستی توانایی خود برای حمله به عمق ایران را نشان داد. با این حال، محاسبات استراتژیک با توجه به آنچه اتفاق نیفتاد پیچیدهتر شد: متحدان ایران مانند حزبالله لبنان عمداً از بازکردن جبهههای چندگانه خودداری کردند تا قدرت خود را برای نبرد بعدی حفظ نمایند. این بدان معناست که یک دور دوم میتواند به طور خطرناکی چندجبههای باشد. ایران آموخت که تنها عمل کردن موفقیتآمیز نبود و رژیم صهیونیستی فهمید که بازدارندگیاش میتواند مغلوب شود. هر دو درس، به سناریویی حتی بدتر برای دفعه بعد اشاره دارند.
نقش روسیه و چین
روسیه و چین مستقیماً مداخله نخواهند کرد، اما از تهران دفاع کرده و بر پیچیدگی اوضاع خواهند افزود. روسیه به دلیل دریافت پهپادهای موثر از ایران، خود را مدیون میداند و این بدهی را با ارائه اطلاعات، مهمات و تجهیزات جنگ الکترونیکی بازپرداخت میکند. چین نیز، با وجود رقابت با آمریکا، قصد دارد از یک درگیری گسترده که بازار نفت را بیثبات میکند، جلوگیری کند. پکن، ایران را به عنوان یک وزنه تعادل ارزشمند در برابر نفوذ آمریکا میبیند و نمیخواهد تحت فشار غرب فروبپاشد.
شمارش معکوس برای چه؟
دو سؤال کلیدی ذهن سیاستگذاران را به خود مشغول کرده: چه چیزی جرقه درگیری بعدی را خواهد زد و چه زمانی باید حمله پیشدستانه را قبل از «خیلی دیر شدن» آغاز کرد؟ ترور یک رهبر ارشد ایرانی میتواند به سرعت وضعیت را از کنترل خارج کند. زمان نیز ممکن است به نفع صلح نباشد؛ برنامه هستهای ایران، اگرچه آسیب دیده، اما به پیشرفت خود ادامه میدهد و توانمندی موشکی تهران هر ماه بیشتر میشود. ما در یک تعادل پایدار نیستیم، بلکه در حال شمارش معکوس هستیم. سؤال این است: آیا این شمارش معکوس برای یک توافق مذاکرهشده است یا برای جنگی چنان مخرب که جنگ ژوئن در برابر آن، تنها یک درگیری مرزی به نظر برسد؟ در حالی که آتشبس موقت پابرجاست، برنامهریزان جنگی در تهران و تلآویو به شدت مشغول طراحی دنبالهای هستند که همه گمان میبرند بسیار ویرانگرتر از نسخه اصلی خواهد بود.