چگونه تکاثر به تفرعن و اولویت دغدغه های مبتذل محفل بر نیازهای اساسی مردم می نجامد
دنیای محفلی، دنیای کوچکی است با دغدغه هایی مبتذل. دنیایی فانتزی که خود را از دنیای واقعی مردم جدا کرده است و مردم را بدان راهی نیست. دنیای یک درصدی ها که نود درصد ثروت مملکت را تصاحب کرده اند. و بر این باورند که آن ده درصد هم از صدقه سری همین محافل است که نصیب مردم شده است.
این تفرعن محفلی زمانی شکل جاهلی پیدا می کند پای تفاخر به مردگان نیز باز می شود.
داستان از زمانی شروع شد که رحیم صفوی آرزو کرد که مرگش را نه در تختخواب و استخر که در شهادت قرار دهد.
همین جمله کافی بود که رگ گردن این محافل آنچنان از خشم بیرون بزند که چرا چنین توهین بزرگی به مرحوم هاشمی صورت گرفته است. بطوریکه تیتر نخست چندین روزنامه به همین مساله اختصاص یافت.
ای کاش برای حفظ ظاهر هم که شده دفاع کوچکی هم از آن میلیون ها نفری که عزیزانشان در تخت خواب به دیار حق شتافته اند، صورت می دادند. کسانی که البته هیچ اهانتی در این سخن احساس نکردند. اما مگر آن میلیون ها نفر در مقایسه با آن یک نفر نزد محافل اهمیتی دارند؟
مساله اساسا مرحوم هاشمی نیست، خداوند ایشان را رحمت کند. مساله اصلی ان است که تفرعن این جماعت به حدی است که نمی توانند بپذیرند که مرگ آنها با مرگ بقیه یکسان باشد.
می گویند “در استخر هم می توان شهید شد”، بله، کاملا درست است، اما نه همه افراد. مردم معمولی و پاپتی حسابشان جداست. مگر می شود مرگ ما و مرگ شما یکسان باشد؟
تفاوت فقط در زندگی ما و زندگی آنها نیست، مرگ آنها اگر در استخر و بدتر از آن هم باشد، کم از شهادت ندارد.
اما ریشه این تفاخر در چیست؟ طبق قرآن کریم، یکی از مهمترین اسباب آن تکاثر است: “انباشت ثروت شما را به جایی رساند که کارتان به مردگان تان هم کشیده شد.”
این همان انحرافی است که جدایی از مردم سبب آن شد. از همان زمانی که تکاثر آغاز شد، خدا و مردم نادیده گرفته شد. و کار به جایی رسید که دردها و رنج های مردمان را ناچیزتر از آن می دانند که بدان بهایی دهند و رسانه هایشان صرفا بازتابی شده است از دغدغه های مبتذل شان.
این از نتایج انباشت ناعادلانه ثروت است که دست درازی به قدرت و انحصار آن را به دنبال دارد. و زمانی که دست در جیب مردم کردند و ثروت و قدرت را میان خود به گردش در آوردند، دیگر چه نیازی به مردم است؟ چرا باید دردها و رنج های بی اهمیت آنان، خاطر شان را آشفته سازد؟
اگر این گفتمان ضد مردمی و ضد اجتماعی محافل قدرت و ثروت حاکم گردد، فروپاشی بنیادهای اجتماعی و اخلاقی جامعه از کوچکترین تبعات آن خواهد بود. و تنها درمان برای این رفتار بیمارگونه محفلی، بازگشت به عدالت و اولویت دادن به نیازهای اساسی مردم در مقابل خواسته های مبتذل محفلی است.